نويسنده: پرستو ملكان مهر
انسانهاي قوي همانهايي هستند كه به راحتي از موانع و مشكلات عبور ميكنند. آنها نه نگران آيندهاند و نه افسوس گذشته را در وراي سر خود ميبينند. اين روزها افراد زيادي ميبينم كه مشكلات و گرفتاريها و شكستهايشان را به همه چيز ربط ميدهند الا خودشان. انسانهاي ضعيف از مكانيسم فرافكني بسيار بهره ميبرند، مكانيسم فرافكني يكي از انواع مكانيسمهاي دفاعي است كه در روانشناسي از آن به عنوان مكانيسمي ياد ميشود كه در آن فرد مشكلات را به گردن ديگري مياندازد. از سوي ديگر اما انسانهاي قوي از مكانيسم درون افكني بهره ميبرند و ميگويند مشكل من تقصير ديگري نيست.
آنها به واسطه اين مكانيسم با ديگران همدلي ميكنند و از دريچه چشمان هر فردي به مشكلات و گرفتاريهاي همان فرد مينگرند. انسانهاي قوي با اين مكانيسم به راحتي خطاهاي ديگران را ميبخشند و اجازه نميدهند مسائل كوچك درياي دروني شان را متلاطم كند. يكي از صفاتي كه در انسانهاي قوي بسيار پسنديده است محبت است، محبت به معناي دلسوزي و ترحم نيست، بلكه به معناي كمك كردن به ديگري براي حل مشكلات و موانع او است.
از ديگر صفات مورد پسند در افراد قوي صبوري است، آنها براي رسيدن به موفقيت، شتابزده عمل نميكنند و با برنامهريزي و طرح اندازي، اهداف بلندمدت را در چشم انداز ضمير ناخودآگاهشان ترسيم ميكنند. آنها اعتقادي به ضرب المثل ره يك شبه را صد ساله پيمودن ندارند و ميدانند كه اين جمله براي تمام افراد كاربرد يكسان ندارد، افراد قوي به شانس و اقبال هم اعتنايي نميكنند اما بسيار گوش به زنگ هستند تا از فرصتها به بهترين شكل ممكن استفاده كنند. تغيير كردن از جمله ويژگيهاي بارز شخصيتي و همين طور قوي بودن است. يك انسان قوي به آرامي تغيير ميكند، تغييرات مثبتي كه حاصل تجارب مختلف وي است. اصولاً انسانهاي تجربهپذير چنيناند، براي مثال آنها اگر به رستوراني بروند ترجيح ميدهند غذاي جديدي را انتخاب كنند، اهل مسافرتند، دوستان جديدي به دايره دوستان خود وارد ميكنند، نوع لباس پوشيدنشان متنوع است، كتابهاي مختلف از نويسندگان مختلف را ميخوانند و زندگي را زندگي ميكنند.
بيشك اين ويژگيهاي شخصيتي حاصل تربيت و محيط دوران كودكي و همين طور انتخابهاي افراد است. بنابراين تربيت نقش مهمي در ساختن انسانهاي قوي ايفا ميكند و البته در ابعاد وسيعتر فرهنگ هم تأثيرگذار است، براي مثال در جامعهاي مانند ژاپن، كودكان از همان دوران كودكي ميآموزند كه در كار گروهي مشاركت كنند. به همين دليل ميبينيم كه ژاپنيها چقدر در ورزشهاي گروهي و كارهاي جمعي موفق عمل ميكنند. كارهاي جمعي به انسانها قدرت ميدهد، چراكه در مشاركتهاي جمعي افراد يك گروه براي موفقيت و رسيدن به يك هدف يكديگر را حمايت ميكنند.
به طور كلي ورزشهاي گروهي افراد را قوي ميكند يا به عبارت ديگر انسانها در گروه رشد ميكنند و قوي ميشوند. اولين گروهي كه يك انسان در آن عضو ميشود خانواده است حال هر چقدر خانواده حمايت بيشتري از عضو خانواده كند آن فرد قويتر خواهد شد پس توصيهاي كه ميتوان به خانوادهها كرد براي تربيت فرزندان قوي اين است كه حمايت را از فرزندانشان دريغ نكنند.