از پركاربردترين ابزارهاي عمليات رواني «مظلومنمايي» است؛ مؤلفهاي كه در حيطههاي مختلف و در هنگامههاي متفاوت قابليت اجرا دارد و ميتواند بسياري از اهداف يك جريان يا دسته سياسي را محقق كند.
قدرت اثرگذاري «مظلومنمايي» به عنوان يكي از مؤثرترين ابزارهاي عمليات رواني باعث شده برخي نامزدهاي انتخاباتي از آن استفاده و از ريزش آراي خود جلوگيري و سيرسعودي را جايگزين آن كنند.
به عنوان نمونه در انتخابات رياست جمهوري سال 84 حاميان مرحوم هاشمي رفسنجاني توامان پروژه «تخطئه شخصيت و كارنامه رقيب» و «مظلومنمايي» را مورد توجه قرار دادند و با استهزاي ظاهر و نوع پوشش شهردار آن روز تهران اقدامات وي از جمله ارائه وام به جوانان از درآمدهاي شهرداري را نادرست ميدانستند.
در همان اوان، پروژه مظلومنمايي را در قالبهاي متفاوتي مانند «ابراز ناراحتي از تخريبها در ميتينگهاي سياسي»و «اشك ريختن در فيلمهاي تبليغاتي» جهت جلب آراي عمومي در پيش ميگرفتند. در انتخابات سال 84 و به تبع آن در سالهاي 88و92 ديدگاه تئوريسينهاي جريان غربباور آن بود كه «تخطئه شخصيت و كاركرد رقيب» و مهمتر از آن پيادهسازي پروژه «مظلومنمايي» ميتواند در افكار عمومي «حس ترحم» ايجاد كندو جامعه به جاي توجه و تمركز روي كارنامه نامزد متبوع آنها، به اين فكر كند كه اين فرد يا جريان به ظاهر مظلوم را با رأي مثبت حمايت كند.
«ايجاد حس ياري از مظلوم در جامعه» در مناظرات اخير شش نامزد انتخاباتي را نيز ميتوان به وضوح مشاهده كرد، آنجايي كه يكي از نامزدها به جاي دفاع مستدل از كارنامه چهار ساله خود و ارائه برنامه قابل اجرا و نه شعاري در چهار سال دوم، رقباي خود را به تخريب دولت با داشتن دهها رسانه متهم كرده و از داشتن امكانات بيتالمال براي پر كردن سالنهايي كه در آن ميتينگهاي انتخاباتي برگزار ميشود سخن به ميان ميآورد.
انتقال بحران مديريت و كمكاريهاي دولتمردان به منتقدان دولت
متهم كردن رقيب به آنكه طي چهار سال گذشته تنها به فكر تخريب عملكرد دولت بودهاند و تكرار مداوم اين ادعا با ادبيات مختلف، با هدف «فرار از مقام پاسخگويي»، «انتقال بحران مديريت و كمكاريهاي دولتمردان به منتقدان دولت» و «خريد آراي عمومي براي تمديد رياست چهار ساله» مورد توجه قرار گرفته است.
همانطور كه اشاره شد بهكارگيري ابزار مظلومنمايي تنها مختص انتخابات اخير نيست و ميتوان ردپاي پررنگ آن را در ساير وقايع مهم سياسي نيز طي سال 76 تاكنون مشاهده كرد، به گونهاي كه آنها براي پيادهسازي چنين مؤلفههايي و افزايش قدرت اثرگذاري اين پروژه، نهادهاي انقلابي را نيز مورد ملاطفت قرار داده و با ايجاد دوگانه تصنعي «حاكميت – جريان غربگرا» در افكار عمومي اينگونه القا كردهاند كه نامزدها و وابستگان جريان هواخواه غرب در هر انتخابات و بزنگاههاي سياسي در مقابل قدرت بيحد و حصر نهادهاي انقلابي مظلوم واقع شده و چنانچه آراي مردمي نامزدهاي اين طيف را حمايت نكنند، مظلوميت آنها مستمر و روزافزون ميشود!
هجمه به حاکمیت
تئوريسينهاي اين جريان به ويژه از سال 76 تاكنون تلاش كردهاند هفتهها مانده به برگزاري انتخاباتهاي كشور با وارد كردن اتهام «حاكميت اسلامي به سمت يك طيف خاص سياسي متمايل است»، ضمن ايجاد مظلومنمايي براي جريان خودي، آراي عمومي را به سمت نامزد متبوع خود هدايت كنند.
در دور هشتم انتخابات رياست جمهوري در سال 80 رهبران و رسانههاي اين طيف به جاي پذيرش اشتباهات خود نسبت به مديريت و سازماندهي شهرآشوب 18تير 78 و پاسخ به اين مسئله كه چرا فرصت چهار ساله براي خدمتگزاري به مردم جاي خود را به هدفي جناحي به نام «توسعه سياسي»، «عاديسازي روابط با امريكا»و «توسعه بيبندوباريهاي اجتماعي- فرهنگي به اسم آزادي» قرار داده، اقدام به فرافكني كرده و حتي نامزد انتخاباتي در آن دوره و دوره بعد از آن با بغض از «تداركاتچي بودن مقام رياست جمهوري» سخن به ميان آورد يا در انتخابات سال 76 شخصيتهاي اين جريان، ناطقنوري را گزينه مطلوب نظام و نهادهاي منسوب به آن معرفي كردند تا نامزد متبوع جريان غربگرا به عنوان فرد مظلوم قرار گيرد و حس ترحم جامعه نسبت به اين فرد برانگيخته و سبد آراي وي متراكمتر شود.
تدارکاتچی نظام!
جريان هواخواه ليبراليسم در دور بعدي انتخابات نيز از اين ابزار انتخاباتي- تبليغاتي استفاده كرده و طي آن رئيسجمهور اصلاحات و دبيركل مجمع روحانيون مبارز، به جاي پاسخ مستند و قانعكننده از اقدامات صورت گرفته در طول 3 هزار روز كه بر مسند رياست جمهوري تكيه زده بود، خود را تداركاتچي نظام معرفي كرد تا مسير مظلومنمايي و رأيآوري گزينه متبوع آنها در آن سال (مصطفي معين) ميسر شود.
در مناظرات دوم و سوم شش نامزد انتخاباتي نيز ميتوان تكرار شدن چنين پروژهاي را بهوضوح مشاهده كرد، آنجايي كه برخي نهادهاي انقلابي مانند سپاه، بسيج، صداوسيما، قوه قضائيه و شوراي نگهبان حامي يك يا دو نامزد معرفي شدند و به جاي پاسخگويي نسبت به فرصتسوزيهاي صورت گرفته طي چهار سال اخير به پيشبرد توامان «تخطئه
رقيب – مظلومنمايي»تمركز كردند.
هدايت چنين پروژهاي علاوه بر آنكه رقيبهراسي و ميتواند حس ترحم در بخشي از جامعه ايجاد كند، ميتواند ذهن جامعه را نيز از كمكاريهاي صورت گرفته منحرف و از تثبيت ناكارآمدي دولت جلوگيري كند. متهم كردن شوراي نگهبان در هر دورهاي از انتخابات به سليقهگري و ردصلاحيت گسترده نامزدهاي مورد حمايت رفرميسم داخلي نيز با همين هدف صورت ميگيرد.
تکثیر رأی به هر قیمتی؟
همانطور كه در گذشته هم تأكيد شده بود دولت براي اقناع افكار عمومي با دلايل مبرهن و مستند نظير كاهش رشد بيكاري، جلوگيري از گراني كالاهاي اساسي، برداشته شدن تحريمهاي هستهاي، ايجاد گشايش معيشتي و اقتصادي در زندگي مردم و بهبود فضاي كسب و كار را نداشته و به اجبار رو به سوي اقداماتي ميآورد كه بايد از آن تعبير به «خريد رأي به هر قيمتي» كرد و ناچار است تا براي استمرار دولت از چهار به هشت سال تمام تاكتيكهاي عمليات رواني را از جمله مظلومنمايي مورد استفاده قرار دهد و حتي اصل كاركردهاي نظام را هم زير سؤال ببرد تا بلكه به هدف اصلي خود در انتخابات نزديك شود، آن هم در حالي كه در مفاهيم اسلامي و انقلابي به دست آوردن قدرت با توسل به تاكتيكهاي غيراخلاقي اصالت ندارد و اصل خدمتگزاري مورد هدف است كه با نيم نگاهي به چهار سال اخير ميتوان قضاوتي منصفانه راجع به هدف دوم مورد نظر اسلام به دست آورد.