اميرالمؤمنين دشمنها را تقسيمبندي ميكرد؛ در قضيه نهروان كه [دشمنان] 10 هزار نفر بودند، حضرت گفت از اين 10 هزار نفر هركسي كه بيايد اين طرف اين پرچمي كه من نصب كردهام، ما با او جنگ نداريم؛ آمدند، اكثر [آنها] آمدند اين طرف.
حضرت فرمود برويد، رهايشان كردند. بله، آنهايي كه ماندند و لجاج كردند و تعصّب كردند، با آنها جنگيد؛ بر آنها هم غلبه پيدا كرد. يعني تدبير در اداره كشور؛ شناختن دشمن، شناختن دوست؛ همه دشمنان يكجور نيستند؛ از بعضيها صرفنظر كرد.
بعضيها با اميرالمؤمنين همان اول كار بيعت نكردند؛ مالك اشتر بالاسر حضرت ايستاده بود، شمشير هم دستش بود، گفت يا اميرالمؤمنين! اجازه بده اين آدمي كه با تو بيعت نميكند گردنش را بزنم؛ حضرت خنديدند، گفتند نه، اين جوان هم كه بود، آدم بد اخلاقي بود، آدم تندي بود؛ حالا هم پير شده، تندتر شده، بگذار برود؛ ولش كردند و رفت. اين تدبير است؛ بالاترين تدبير اين است كه كسي كه در رأس قدرت است، بداند با چه كسي طرف است و با هر كسي چهجور بايد رفتار كند؛ از خصوصيات حكومتي اميرالمؤمنين يكي اين بود.
بيانات رهبري در ديدار با مردم 95/6/30