نويسنده: محمد شهاب
قرار است امري حاصل شود فهمي از الگويي جديد كه وجود آن ادعا شد. الگوي جديد با عنوان تحقيق و توسعه فراساختاري كه در يادداشت به مورخ 19 ارديبهشت بيان ابتدايي از آن شد، به تبيين مفهومي به صورت فني نياز دارد. هدف اين است كه انديشهاي كه بيان ميشود به گونهاي بيان شود كه تفاسير مختلف از آن نشود. درامتداد نگارش مطرح شده، اين نگارش قصد تبيين آن موضوع در قالب مدل تصميمگيري به منظور تطبيق اين مفهوم براي استخراج يك تفسير مشترك دارد. از اين رو در ابتدا با بيان مقدمهاي بر بهينهيابي پويا و بهينهيابي ايستا، تفسير وجود تحقيق و توسعه فراساختاري بر اساس آنچه بيان ميشود تبيين ميگردد.
در مسائل بهينهيابي پويا زمان نقش اساسي دارد ولي اين مسئله در مورد بهينهيابي ايستا نيست. در بهينهيابي، تصميمگيرنده هدف يا اهدافي دارد كه با توجه به محدوديتهاي خود ميتواند با انتخاب متغيرهاي تصميم، به آن هدف يا اهداف برسد. تفاوت، در ماهيت متغيرهاي تصميم (ورودي) است. در بهينهيابي پويا تصميمگيري براي متغيرهاي ورودي در طول زمان وجود دارد در حالي كه در بهينهيابي ايستا امكان تصميمگيري براي متغيرهاي تصميم يا همان متغيرهاي ورودي طي زمان وجود ندارد. بهينهيابي ايستا در يك زمان از فرايند توليد (فاز ساخت يا فاز بهره برداري) متغيرهاي تصميم را بررسي ميكند و به صورت نقطهاي جواب مشخص ميگردد( مقدار بهينه استفاده از متغير تصميم يا همان نهاده توليد) در حالي كه در بهينهيابي پويا متغيرهاي تصميم در طول زمان چه به صورت كمي و كيفي در حال تغيير ميباشند.
اگر هزينههاي ثابت سرمايهگذاري (سرمايه فيزيكي) در جايگاه يك متغير پويا نباشد، اين متغير سبب ميشود كه شركتهاي توليدكننده نتوانند با آنها كه توانايي آن را دارند كه در هر لحظه از زمان تغييرات كمي و كيفي در اين متغير تصميم (نهاده اصلي توليد) انجام دهند، داشته باشند. اين امر سبب ميشود عملاً امكان قدرت رقابتپذيري براي شركتهاي توليدكننده كه ماهيت بهينهيابي آنها ايستا است با شركتهايي كه دولتهاي آنها با انجام هزينههاي تحقيق و توسعه مسئوليت پويا شدن متغير مهم ورودي در توليد(هزينههاي سرمايهگذاري ثابت) را پذيرفتهاند نداشته باشند. پويايي طرف عرضه يك روي سكهاي است كه روي ديگر آن پويا بودن سرمايه فيزيكي ميباشد. زماني كه متغيرهاي شما تابع زمان باشند، گذشت زمان به شما قدرت ميدهد. گذشت زمان به شما انباشت دانش و اطلاعات ميدهد. گذشت زمان مسيرهاي جديد تكنولوژي را براي شما نشان ميدهد. بازار در خدمت كسي است كه عرضهاي داشته باشد كه تاكنون وجود نداشته است. عكس اين ماهيت نيز دقيقاً نتيجههاي عكس دارد كه موضوع يادداشت ديگري بايد قرار گيرد.
در بهينهيابي ايستا نقش تصميمگيران به حداقل ممكن ميرسد به اين معنا كه قيدهاي حاكم بر تصميمگيران است كه خروجي را به صورت مشخص و مقيد تعيين ميكند.
زماني ميتوان حداكثر كردن سود از طريق بهينهيابي پويا صورت گيرد كه توليدكننده پشتوانه قدرتمند مالي تحقيق و توسعه داشته و اين سبب شده باشد كه متغيرهاي تصميم يا همان وروديها تابع زمان شود در غير اين صورت توليدكننده خود را با بهينهيابي ايستا روبهرو خواهد كرد به اين معنا كه تصميمگيريها در همان مرحله ابتداي توليد (فاز ساخت) خواهد بود.
در تحقيقي كه در اقتصاد ايران صورت گرفته است نشان داده شده است كه هزينههاي تحقيق و توسعه انجام شده توسط شخص خود بنگاهها منجر به افزايش بهرهوري و سود براي آنها نشده است. در همان تحقيق اذعان شده است كه علت آنكه بر خلاف باور نظري اين امر حاصل شده است اين است كه تحقيق و توسعه نيازمندي امري مستمر است و اگر تا 90 درصد راه طي شود ولي مابقي طي نشود نتيجه تحقيق و توسعه كه پويايي عوامل توليد و به تبع آن پويايي طرف عرضه است، شكل نخواهد گرفت كه توليدكننده را از مزاياي آن بهرهمند سازد. تحقيق و توسعه اصولاً فعاليت پرريسكي است و هزينههاي انجام شده براي آن ممكن است به نتيجه نرسند. همچنين هزينههاي تحقيق و توسعه غالباً هزينههاي سنگيني هستند و اگر اين هزينهها به اندازه كافي نباشند از اثربخشي لازم برخوردار نيستند. در ضمن در بنگاههاي دولتي هزينههاي تحقيق و توسعه معمولاً با انگيزههاي توليد دانش (تابع زمان كردن متغيرهاي تصميم) صورت نميگيرد (سيد فرشاد فاطمي ص 156) از همين روست كه شركتهاي خصوصي طالب آن هستند كه اگر فرآوردههايي از تحقيق و توسعه انجام شده است به جاي آن كه خود اين مسير كه ماهيت آن تابع زمان بودن متغيرهاي تصميم است را طي كنند آن فرآورده را خريداري و خود را تنها با محاسبات ساده از ميزان پيشبيني سطح توليد و هزينههاي ثابت و متغير و قيمت فروش قرار دهند. بنابراين با بيان آنچه گفته شد تحقيق و توسعه فراساختاري به معنای امكان تحول در ساختار تصميمگيري تابع توليد براي توليدكنندگان ميباشد. اين امر حاصل نميشود مگر با انجام تحقيق و توسعه فراساختاري آن هم به صورت پيوسته توسط يك نهاد حاكميتي با رويكرد توانمند كردن توليدكنندگان. شاخص تحقيق و توسعه فراساختاري هدف قرار داده شدن پويايي متغيرهاي تصميم يا همان متغيرهاي ورودي تابع توليد است كه منجر به پويايي طرف عرضه ميشود. الحمدلله الرب العالمين