در ميان تمامي برنامههاي مختلف و رنگارنگ تبليغاتي کانديداها، از مناظرهها گرفته تا برنامههاي ضبطي و زنده مونولوگمحور و البته سفرهاي استاني و ميتينگهاي تبليغاتي، آنچه مغفول به نظر ميرسد، حوزه کليدي و بااهميت ورزش است. اين در حالي است که يکي از کانديداها بيشتر شهرت و نام خود را از عرصه ورزش وام گرفته و با حضور بيش از دو دههاي در اين عرصه و در اختيار داشتن پستهاي کليدي در اين حوزه، اهميت و ارزش ورزش را ميداند و از کارکرد آن به خوبي آگاه است، اما او نيز ترجيح ميدهد در هماوردي با ساير رقبا هيچ حرفي از ورزش نزند تا مبادا متهم به سطحينگري شود. کانديدايي که از هر دري بدون تخصص در آن صحبت ميکند و حتي در مناظرهها شعر ميگويد، اما يک خط از ورزش بر زبان نميآورد!
رئيسجمهور فعلي در تمامي مناظرههاي خود از کليدواژه نشاط اجتماعي و اميد مردم صحبت ميکند؛ دو پديدهاي که در سبد ورزش کشور به وفور يافت ميشوند و بيشترين مايه نشاط و اميد اجتماعي در بدنه جامعه و افکار عمومي به شمار ميروند. ساير کانديداها نيز جملگي با همين رويکرد جنگ تبليغاتي خود را آغاز کردهاند؛ جنگي تمامعيار که در آن هر مؤلفهاي از کار و کرامت گرفته تا آزادي تفکر و سازندگي در آن به چشم ميخورد، بدون اينکه براي ورزش سهمي قائل باشند. نتيجه چنين مانيفست و چنين رويکردي همين ميشود که ميبينيم. اتفاقي که در طول چهار دهه در ورزش افتاده و اين مقوله کليدي و بااهميت هميشه حياط خلوتي براي اقناع شهرتطلبي و عافيتطلبي سياسيون بوده است. اين نگاه سلبي و طفيلي به ورزش نتيجهاش هماني ميشود که ميبينيم؛ ورزشي که در آن هيچ جايي براي برنامهنگري و تخصصگرايي نيست، برنامههاي بلندمدت و راهبردي ندارد و هنوز درگير مسائل پيش پاافتاده و البته مهمي چون بودجه است. قهرماناني که هميشه دغدغه اقتصاد و معيشت دارند و از امکانات بديهي و حداقلي در مسير قهرماني بيبهرهاند و اعتصاب و بيپولي بدل به تصميم کليشهاي آنها شده و مقولهاي به نام باشگاهداري اساساً وجود خارجي ندارد. آنچه در تبليغات نامزدهاي رياست جمهوري و مناظرهها به چشم ميخورد، نشان ميدهد براي ورزش هيچ افق روشني نبايد متصور بود و قرار است باز هم در بر همان پاشنه بچرخد.