به گزارش خبرنگار ما، ساعت 20:30 شامگاه دوشنبه 21فروردينماه راننده يك خودروي عبوري به مركز فوريتهاي پليسي 110 خبر داد كه جسد مردي جوان در كمربندي اسلامشهر به واوان رها شده است. لحظاتي بعد بود كه تيمي از مأموران كلانتري 170 كهريزك خود را به محلي كه راننده نشاني آن را داده بود، رساندند. جسد متعلق به مردي حدوداً 45 ساله بود كه داخل پتوي آبي رنگي پيچيده شده بود. دست و پاي وي بسته و داخل يك خودروي پژو 206 سفيدرنگ رها شده بود. با تأييد خبر بود كه كارآگاهان ادارهدهم پليس آگاهي تهران به دستور قاضي در محل حاضر شدند. اولين بررسيها حكايت از اين داشت كه مرد ميانسال با فشار بر عناصر حياتي گردنش به كام مرگ رفته است. كارآگاهان بعد از گشودن دست و پاي مقتول در بررسي لباسها و داخل خودرو هيچ اوراق هويتي پيدا نكردند. بعد از انتقال جسد به پزشكي قانوني، بررسي پلاك خودرو اولين سرنخي بود كه كارآگاهان ميتوانستند به يك نشاني از مرد فوت شده دست پيدا كنند. تحقيقات حكايت از اين داشت كه مالك خودرو مردي 46 ساله به نام قاسم است كه در منطقه فرمانيه زندگي ميكند. همسر وي اولين كسي بود كه در اين باره از او تحقيق شد. او گفت: شوهرم صبح براي انجام كاري خانه را ترك كرد. چند بار با گوشي تلفن همراهمش تماس گرفتم، اما گوشي او خاموش است. وقتي تصوير مقتول به زن جوان نشان داده شد معلوم شد كه جسد متعلق به شوهرش قاسم است.
بعد از مشخص شدن هويت مقتول كارآگاهان در تحقيقات ميداني متوجه شدند كه قاسم در جريان خريد و فروش عتيقه فعاليت ميكرد و پسري 23 ساله به نام مهدي. ك با او همكاري ميكرد. بررسي تماسهاي مقتول نشان داد كه او آخرينبار با مهدي قرار ملاقات داشته است، مهدي به عنوان مظنون اصلي مورد تحقيق قرار گرفت. او گفت: من در جريان قتل نقش نداشتم. روز حادثه قاسم به سراغم آمد و 40 ميليون تومان از من پول دستي گرفت و رفت. بعد از آن ديگر از او خبري ندارم. مهدي در بررسيهاي بعدي هم گفت كه از ماجراي قتل خبر ندارد، اما وي نهم ارديبهشتماه قفل سكوت را شكست و به قتل اقرار كرد. او توضيح داد: مقتول در جريان خريد و فروش عتيقه كار ميكرد. من ورزشكار هستم و به خاطر هيكل تنومندي كه دارم از من ميخواست هنگام معامله عتيقه به عنوان باديگارد كنارش باشم. مدتي قبل او معامله خوبي انجام داد و پول زيادي به جيب زد. توقع داشتم كه سهمي از پول را به من بدهد، اما اين كار را نكرد. چند روز كه گذشت به سراغم آمد و 40 ميليون تومان از من پول دستي گرفت.
هنوز از اينكه سهمي از آن پول به من نداده بود، ناراحت بودم با اين حال چيزي به او نگفتم تا اينكه تصميم گرفتم سهمم را از او بگيرم. متهم در شرح حادثه گفت: روز حادثه با او تماس گرفتم و گفتم كه يك معامله سنگين عتيقه را فراهم كردهام. از او خواستم به خانه يكي از بستگانم بيايد كه قبول كرد. وقتي وارد شد و من را تنها ديد تعجب كرد. به او گفتم كه بايد سهمي از معاملهاي كه انجام داده را به من بدهد. آنجا بود كه فهميد او را فريب دادهام. گفت كه پولي ندارد به من بدهد. از رفتارش عصباني شدم. ميدانستم كه دروغ ميگويد. به او حمله كردم و روي زمين انداختمش. طنابي كه از قبل تهيه كرده بودم را به دور گردنش انداختم و از پشتسر كشيدم تا اينكه متوجه شدم ديگر نفس نميكشد. از دهان و دماغش خون ميآمد و او فوت شده بود. ترسيدم. دست و پايش را بستم و جسد را داخل پتو پيچيدم و آن را به ماشين خودش منتقل كردم. بعد پشت فرمان نشستم و خودروي حامل جسد را در جاده واوان به اسلامشهر رها كرده و به خانه برگشتم. سرهنگ كارآگاه حميد مكرم، معاون مبارزه با جرائم جنايي پليسآگاهي تهران بزرگ گفت: تحقيقات بيشتر از متهم در اداره دهم پليس آگاهي تهران جريان دارد.