بعد از انتقال جسد به پزشكي قانوني مأموران پليس دست به تحقيق زدند و متهم 25 ساله را که دارای سابقه شرارت های زیاد بود شناسایی و بازداشت كردند. او ابتدا جرمش را انکار کرد اما در مراحل بازجویی به جرمش اقرار کرد و گفت: نیلوفر را خیلی دوست داشتم اما خانوادهاش با ازدواج ما مخالف بودند. روز حادثه به خانه آنها رفته بودم تا بار دیگر در مورد نیلوفر صحبت کنم. به خودم قول داده بودم هر طور شده آنها را راضی کنم اما با هم درگیر شدیم و ناخواسته منجر به قتل پدربزرگ نیلوفر شد.
پرونده متهم بعد از كامل شدن تحقيقات، روز گذشته روي ميز هيئت قضايي شعبه دهم دادگاه كيفري استان تهران قرار گرفت. بعد از اعلام رسميت جلسه از سوي قاضي قربانزاده و دو مستشار، اولياي دم درخواست قصاص كردند. سپس متهم به درخواست قاضي در جايگاه قرار گرفت و با انکار اظهاراتش در بازجویی گفت: من به خانه آنها نرفته بودم و داییهای نیلوفر به خانه ما آمده بودند. متهمدر ادامه گفت: در خانه خوابیده بودم که متوجه شدم مادرم با تلفن صحبت میکند. وقتی تلفنش تمام شدگفت: مادر نیلوفر گفته به هیچ وجه راضی به ازدواج شما نیست. بهتر است نیلوفر را فراموش کنی.بعد از دقایقی خانواده نیلوفر به خانه ما آمدند. چند روز قبل با چند پسر به خاطر نیلوفر درگیر شده بودم آن لحظه فکر کردم آنها هستند که سراغم آمدهاند اماوقتی جلوی در رفتم داییهای نیلوفر را دیدم. آنها تهدید کردند که اگر سراغ نیلوفر بیایی تو را میکشیم سپس با شمشیر به طرفم حمله کردند. در آن درگیری مجبور شدم از خودم دفاع کنم به همین دلیل شیشه نوشابه پر از بنزین را آتش زدم و به طرفشان پرتاب کردم.
او در آخرین دفاعش گفت: قبول دارم سابقه شرارت داشتم اما تصمیم گرفته بودم که بعد از ازدواج دست از کارهای اشتباهم بردارم. شاید ازدواج با نیلوفر باعث میشد الآن اینجا نبودم.
در آخر بعد از آخرين دفاع متهم، هيئت قضايي وارد شور شد.