به گزارش خبرنگار ما، ساعت 20:45 شامگاه شنبه دوم ارديبهشتماه امسال مأموران كلانتري 125 يوسفآباد هنگام گشتزني در خيابان فجردوم حوالي منطقه اميرآباد به مرد جواني كه ابتداي كوچهاي در حال پرسه زدن بود، مشكوك و براي بررسي موضوع به وي نزديك شدند. مرد جوان با ديدن مأموران وحشت كرد و پا به فرار گذاشت. بدين ترتيب تعقيب و گريز مأموران و مظنون فراري آغاز شد تا اينكه مرد جوان ناگهان كلت كمري از جيبش بيرون آورد و به طرف مأموران نشانه گرفت و تهديد كرد اگر چنانچه وي را تعقيب كنند شليك ميكند. متهم مسلح پس از تهديد كردن به فرار خود ادامه داد و مأموران هم با شليك چند تير هوايي به وي هشدار دادند تا خود را تسليم پليس كند، اما مرد مسلح همچنان فرار ميكرد تا اينكه ديد مأموران در يك قدمي او قرار دارند و به زودي دستگير ميشود. در اين لحظه مرد مسلح مادر و كودكي را كه در حال عبور بودند، را به گروگان گرفت تا مأموران را از تعقيب وي منصرف كند.
متهم اسلحه خود را به طرف فرزند خردسال گرفت و تهديد به شليك كرد. نفسها در سينه حبس شده و سكوت همه جا را گرفته بود كه زن جوان فرزند خردسالش را در آغوش كشيد و از دام مرد مسلح گريخت. دوباره تعقيب و گريز ادامه پيدا كرد و متهم اقدام به فرار كرد. مأموران اين بار چند تير هوايي ديگر براي دستگيري مرد مسلح شليك كردند و مرد مسلح هم تفنگ خود را به طرف مأموران نشانه گرفت و تيري شليك كرد، اما مأموران از تعقيب متهم منصرف نشدند تا اينكه چند خيابان بعد به او نزديك شدند. مرد مسلح وقتي خود را در دام مأموران ديد دوباره اسلحه را به طرف مأموران گرفت، اما اين بار گلوله در اسلحه وي گيركرد و در نهايت در دام مأموران گرفتار شد.
مأموران در بازرسي از متهم اسلحه كلت شاهكش، چاقوي بزرگ و اسپري اشكآور كشف و وي را براي بازجويي به اداره پليس منتقل كردند.
فرزندم را از دام مرد مسلح نجات دادم
زني كه در اين حادثه گروگان گرفته شده بود باطرح شكايتي گفت: لحظه حادثه همراه فرزند دو و نيم سالهام ابتداي كوچه شانزدهم اميرآباد در حال رفتن به خانهمان بوديم كه ديدم مردي به سرعت در خيابان در حال فرار است و چند مأمور هم در تعقيب او هستند. ابتدا فكر كردم نزاع خياباني است تا اينكه مرد فراري به من و فرزندم نزديك شد.
مرد فراري كه كلت كمري در دست داشت به ما حمله كرد و يقه لباس فرزندم را گرفت و اسلحهاش را به طرف ما نشانه رفت و مأموراني را كه در يك قدمي او رسيده بودند تهديد كرد، اگر او را تعقيب كنند به من و فرزندم شليك ميكند. در حالي كه به شدت وحشت كرده بودم و دست و پايم ميلرزيد يكي از مأموران به مأمور ديگر گفت پاي متهم را هدف بگير كه مرد مسلح لحظهاي به طرف مأموران برگشت و من از همين فرصت استفاده كردم و فرزندم را در آغوش گرفتم و از دام مرد گروگانگير گريختم. پس از اين مرد مسلح اسلحه را به سوي رهگذران كه در حال تماشاي اين صحنه بودند، گرفت و دوباره همه را تهديد كرد و پا به فرار گذاشت. وي ادامه داد: من و فرزندم در اين حادثه به شدت ترسيديم و به همين دليل از متهم شكايت دارم.
تحقيق كارآگاهان پليس آگاهي از مرد گروگانگير
با طرح اين شكايت مرد گروگانگير به دستور قاضي موسوي، داديار شعبه اول دادسراي ناحيه 34 براي تحقيقات در اختيار كارآگاهان پليس آگاهي قرار گرفت.
بررسيهاي مأموران نشان داد متهم با همدستي دو مرد جوان ديگر قصد داشته بود از مطب پزشكي در حوالي محل حادثه به صورت مسلحانه زورگيري كند كه مأموران به وي مشكوك ميشوند و وي را بازداشت ميكنند، اما دو همدست وي با ديدن اين صحنه از محل فرار ميكنند.
متهم در نخستين تحقيقات در ادعايي گفت: مدتي است بيكارم. چند روز قبل با مرد جواني به نام جابر در ميدان آزادي آشنا شدم. وقتي فهميد دنبال كار هستم قول داد براي من كار مناسبي پيدا كند. از آن روز به بعد با او در مسافرخانهاي حوالي يكي از ميدانهاي جنوبي تهران هم اتاق شدم و با هم زندگي ميكرديم تا اينكه روزي مرا به يكي از دوستانش به نام شهباز معرفي كرد. روز حادثه اسلحه و افشانه اشكآوري به من داد و گفت در حوالي خيابان اميرآباد تحويل شهباز بدهم. قرار شد پس از اينكه اسلحه را تحويل دادم مبلغ 200 هزار تومان به من دستمزد بدهد كه در محل قرار مأموران به من مشكوك شدند و دستگير شدم.
متهم چند روز قبل براي بازجويي به دادسراي ناحيه34 منتقل شد و پس از بازجويي به دستور قاضي موسوي براي تحقيقات بيشتر در اختيار كارآگاهان قرار گرفت. مأموران در تلاشند دوهمدست متهم را بازداشت كنند.
چند سال داري؟
38 سال.
معتادي؟
بله. ترياك مصرف ميكنم.
ازدواج كردي؟
بله. اما چند سال قبل همسرم از من جدا شد و الان با دختر 14
سالهام زندگي ميكنم.
سابقه داري؟
بله. سابقه اعتياد دارم.
در پروندهات نوشته سابقه سرقت مسلحانه هم داري؟
بله. چند سال قبل در شهرستان رشت به اتهام سرقت مسلحانه
دستگير شدم و دو سال به زندان رفتم، اما بعد تبرئه شدم.
پس اهل تهران نيستي؟
نه. اهل شهرستان هستم.
چه شد به تهران آمدي؟
چند روز قبل براي كار به تهران آمدم. چون چند سال قبل هم براي
كار به تهران آمده بودم.
اما اين بار به جاي كار تصميم گرفتي زورگيري
مسلحانه انجام بدي؟
نه. من قصد زورگيري نداشتم، دوستانم مرا فريب دادند.
بيشتر توضيح بده؟
چند روز قبل در ميدان آزادي با مرد جواني به نام جابر كه از
همشهريانم بود، آشنا شدم. او قرار بود براي من كار پيدا كند به همين دليل در مسافرخانهاي با
او هم اتاق شدم تا اينكه روز حادثه اسلحه و افشانه را به من داد تا به يكي از
دوستانش به نام شهباز تحويل بدهم.
اما گفته بودي كه سه
نفري قصد زورگيري داشتيد؟
قرار بود شهباز و جابر از مطب پزشكي زورگيري كنند. آن روز
قرار بود من اسلحه را به آنها بدهم. محل
قرار منتظرشان بودم كه اسلحه و افشانه را تحويل بدهم كه مأموران به من مشكوك شدند.
چرا اسلحه را به طرف
مأموران نشانه رفتي و شليك كردي؟
من خيلي ترسيده بودم و اسلحه را به طرف مأموران نشانه رفتم تا
آنها را بترسانم، اما شليك نكردم.
خبر داري كه زن جواني به اتهام گروگانگيري او و
فرزند خردسالش از تو شكايت كردهاند؟
بله. اما من قصد گروگانگيري نداشتم. در حال فرار بودم كه با
ديدن زن و فرزند خردسالش پشت آنها رفتم و تهديد كردم تا مأموران از تعقيب من منصرف
شوند. اين حادثه چند ثانيهاي
بيشتر طول نكشيد كه زن جوان و فرزندش فرار كردند.