نويسنده: مينا محمددوست
ما انسانها اميال گوناگوني داريم. وجه مشترك تمامي اين اميال ميل به ظهور است. يعني مطلوب ماست كه به خواستههاي خود دست پيدا كنيم. آيا در حالت عادي كسي را سراغ داريم كه آرزو يا ميل رسيدن به رؤياهايش را نداشته باشد؟ قطعاً اين طور نيست. البته نكته حائز اهميت اين است كه داشتن آرزو و خواستههاي منطقي را نبايد با اميال واهي با هم آميخت. منظور ما از آرزو در اين بحث خواستههاي عاقلانه و منطقياي است كه همراه با خرد، در حد توان و همسو با تواناييها و متناسب با شرايط است.
پس هر انسان خواستهاي دارد. آرزويي دارد. امر مسلم اين است كه پيشرفت و سازگاري بشر با هر آنچه در محيط اطرافش قرار داشته كه به طرز جالب، هماهنگتر و موفقتر از هر جاندار ديگري طي قرنها بوده، مديون همين ميل به خواستنهاست. البته در سايه عقل خدادادي و با نيرويي به نام كوشش نمايان شده است.
كوشش از عناصر اصلي رسيدن به خواستهها است. ميل به خواستهها، انگيزهاي است كه درون ما وجود داشته و بسيار زيبا و اميدواركننده است. در همين راستا خداوند متعال در قرآن كريم ميفرمايند: وَ سَخَّرَ لَكمْ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ جَميعاً مِنْهُ إِنَّ في ذلِك لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكرُونَ: و آنچه در آسمانها و آنچه در اين زمين است همه را كه (وجود و حفظ و تدبيرشان) از اوست به سود شما مسخر نمود. حقّا كه در اين (تسخير) نشانههايي (از توحيد و قدرت و رحمت او) است براي گروهي كه ميانديشند.
پس ميل دروني ما، خواسته معقول ما، شرايط محقق شدن و به تسخير در آمدن را داراست و انسان طي قرنها ثابت كرده توانايي فائق آمدن بر مشكلات را دارد، منتها در پس نيرويي به نام كوشش و اين نيرو آشكار نميشود مگر با قدم برداشتن. بياييد كمي به گذشته فكر كنيم. نقطه عطف مسيرهاي زندگي ما كجا بوده؟ چه به شكل مثبت كه مسبب ترقي ما شده، چه خداي نكرده به شكل منفي كه ايستايي يا عقبگرد براي ما به ارمغان آورده. بله دقيقاً جايي كه فكري در سر داشته و به واسطه آنچه در ذهن داشتيم دست به عمل زدهايم.
پس به طور قطع ميتوان گفت بعد از انديشه، آنچه ايجاد تغيير را ميسر ميكند، تلاش و كوشش در راستاي ايدهاي است كه در سر ميپرورانيم. به نقل از تامس اديسون موفقيت و نبوغ يك درصد انگيزه است و 99 درصد عرق ريختن، تلاش و پشتكار. كوشش در اصل به منزله ابزار دست بشر است. فرض كنيم قصد نقاشي كردن ديوارهاي اتاقي را داريم. هر چه ابزار نقاشي ما بهتر باشد و البته فرد ماهري اين كار را به عهده گيرد، نتيجه دلچسبتري عايدمان خواهد شد. اگر ما فرد ماهر را، انديشه فرض كنيم، كوشش در واقع ابزار دست ماست. هر چه بهتر تلاش كنيم، نتيجه مطلوبتري نمايان خواهد شد. كوشش در واقع فعاليت هدفمندي است در راستاي خواستههاي ما. پس براي هر فرد فرق نميكند چه زن، چه مرد، لازم است چنانچه خواستار تحقق تغييرات مثبت در زندگي هستند، در سايه تلاش دست به كار شود. اين تغييرات مثبت در زندگي فوقالعاده مهم است. هم از نظر شخصي و هم اينكه ما مجموعهاي از جمع و جامعه هستيم. به طور مسلم دگرگونيهاي مناسبي كه هر فرد ايجاد ميكند، جامعه و محيط اطراف را نيز دستخوش تحول ميكند.
صاحبنظران يكي از فاكتورهاي مهم پيشرفت كشوري همچون ژاپن بعد از فاجعه جنگ جهاني دوم را تلاش جهت دار، البته در كنار حفظ ارزشهاي سنتي ميدانند. كوشش شكلدهنده و خمير مايه افكار ماست. اما خود تلاش هم با پشتوانه پشتكار نتيجه بخش خواهد بود. براي اهدافي كه در نظر داريم، تلاشهاي نامنظم و غيرمنسجم نتيجهبخش نيست. نگاهي به زندگي بزرگان دين بيندازيم. حضرت نوح ساليان طولاني قوم خويش را به يكتاپرستي دعوت ميفرمودند.
خاتم پيامبران در قومي مردم را به خداپرستي دعوت ميفرمود كه شاخصه بارز آن قوم جهالت بود. اما هيچ گاه دست از رسالت خود برنداشتند. پيامبران بهترين الگوي ما در اين زمينه هستند. نگاهي كوتاه به زندگي افراد نامدار تاريخ داشته باشيم. ابوعلي سينا حكيم بزرگ در خاطرات خود نقل كرده كه براي درك مطلب كتابي چهل مرتبه آن را مطالعه كرده. اديسون و داستانهاي معروف آزمايشهايش كه گاهي دفعات آن به هزار بار ميرسيده يا گفته ميكل آنژ، نقاش و مجسمهساز معروف كه اگر مردم ميدانستند كه مهارت من از چه تلاشهاي طاقتفرسايي به دست آمده، اين مهارت ديگر آنها را به شگفتي وا نميداشت و نمونههاي فراوان ديگر كه همگي نشانگر رسيدن به هدف به شرط فعاليت همراه با پشتكار است.
حال شايد اين سؤال پيش آيد كه چرا گاهي تلاشهايمان نتيجهاي را كه مدنظرمان است، برايمان به دنبال ندارند؟ براي اين منظور مناسب است چند فاكتور را در نظر داشته باشيم. اول اينكه براي خود مشخص كنيم اين فعاليت و تلاش را به چه منظور انجام ميدهيم؟ يعني دقيقاً هدف خود را بدانيم كه براي چه، كار مورد نظر را انجام ميدهيم. براي اين منظور مناسب است بعدهاي مختلف و منافع مادي و معنوي كه عايدمان ميشود را براي خودمان در نظر بگيريم. شايد در نگاه اول اين امر غيرضروري به نظر برسد اما با دانستن اين مطلب ما در اصل به كوشش خود معنا ميدهيم. به اين ترتيب وقتي ماهيت تلاشمان را درك كنيم، مصممتر خواهيم بود.
در تلاشهاي خود با دعا، هميشه خواست پروردگار خود را مقدم بدانيم. با اطمينان ميتوان گفت تلاشها با نيروي معنوي شكل زيباتري به خود ميگيرند و احساس، افكار و رفتار ما با اين امر اقتدار بيشتري خواهند داشت. مانند كسي كه ايمان دارد سكاندار كشتي او در طوفانهاي مخالف هم او را به مقصد امن خواهد رساند. پس بدون ترس به تلاش خود ادامه ميدهد. چون ترس مانع حركت و پويايي است.
در كوشش خود چشماندازهاي مخالف را هم در نظر داشته باشيم. به ترتيب با ديدن عواملي كه به هر حال گاهي اجتنابناپذير است و باعث كند شدن روند تلاش مان ميشود، غافلگير نشده و از ادامه فعاليت دلسرد نشويم. در راستاي تلاش، صبر و حوصله داشته باشيم. آگاه باشيم قرار نيست هر كوششي سريع به نتيجه برسد، پس زود متوقف نشويم. از طبيعت درس بگيريم. گاه براي روييدن گياهي مدتها زمان لازم است.
در مسير تلاش گاه توقف كنيم، نگاهي به عملكرد گذشته بيندازيم، پيشرفت قبل و بعد از تلاش جهتدار خود را ارزيابي كنيم. اين كار براي ما محاسني دارد. چنانچه پيشرفت كرده باشيم مايه نشاط و تشويق براي ادامه راه خواهد بود. همچنين به نقاط ضعف خود پيبرده و در جهت اصلاح قدم برميداريم.