کد خبر: 847937
تاریخ انتشار: ۰۳ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۲۲:۰۱
دو مرد جواني كه مهندس عمران را براي سرقت 2 ميليون و 700 هزار تومان به قتل رسانده‌اند، محاكمه شدند.
به گزارش خبرنگار ما، در جلسه رسيدگي به پرونده روز گذشته در شعبه هشتم دادگاه كيفري يك استان تهران به رياست قاضي اصغرزاده تشكيل شد. نماينده دادستان در شرح كيفرخواست گفت:متهمان پرونده كه از زندان به دادگاه منتقل شده‌اند، حامد 29 ساله و هادي 42 ساله نام دارند. آنها اسفندماه سال 94 به اتهام قتل مردي به نام ضيا كه مهندس عمران بود، بازداشت شدند. دو متهم اقرار كرده‌اند كه براي سرقت 2 ميليون و 700 هزار تومان دست به قتل زده‌اند. نماينده دادستان دو متهم را گناهكار دانست و براي آنها درخواست صدور مجازات قانوني كرد. سپس وكيل اولياي‌دم درخواست قصاص كرد. در ادامه حامد، متهم رديف اول در جايگاه با قبول اتهامش گفت: من و هادي در يك فروشگاه كار مي‌كرديم، اما وضع مالي خوبي نداشتيم به همين دليل دنبال سرقت از يك بانك بوديم. يك روز مرد جواني را سوار بر اپتيماي سفيد‌رنگ ديديم و او را تعقيب كرديم. احتمال داديم مردي پولدار باشد و تصميم گرفتيم از او سرقت كنيم.
 
چند روز مقابل خانه‌اش كشيك مي‌داديم تا شب حادثه وقتي با ريموت در پاركينگ را باز كرد، پشت سر او وارد شديم. با تهديد چاقو كارت‌هاي عابربانكش را گرفتيم. گفت موجودي كارت 2 ميليون و 700 هزار تومان است. براي برداشت پول مجبور بوديم تا صبح صبر كنيم، چون مي‌خواستيم از يك صرافي خريد كنيم.
 
به همين دليل چند كپسول سيانور را كه از قبل همراهم بود، به مقتول دادم. در حالي‌كه التماس مي‌كرد به او گفتم با خوردن قرص‌ها فقط بيهوش مي‌شوي و چند ساعت بعد به هوش مي‌آيی. مقتول بعد از خوردن قرص‌ها حالش بد شد. هادي پشت فرمان نشست و ضيا را كه روي صندلي بيهوش افتاده بود، به پاركينگ خانه‌مان برديم. وقتي مطمئن شديم نفس نمي‌كشد، از ترس جنازه‌اش را در صندوق عقب گذاشتيم و در 35متري گلستان رها كرديم. او در خصوص سرقت گفت: كارت عابر بانك را به دختر جواني كه از دوستانمان بود، داديم تا از يك طلافروشي خريد كند.
سپس هادي به اتهام معاونت در قتل در جايگاه ايستاد و گفت: من به حامد پيشنهاد دادم او را با اتر بيهوش كنيم، اما او گفت با اين روش زود به هوش مي‌آيد. او گفت: ما زمان بيشتري لازم داريم به همين دليل حامد با زور به مقتول قرص داد. او در ادامه گفت: بعد از چند روزي كه جنازه را در خيابان رها كرديم، حامد تماس گرفت و گفت راننده اپتيما به هوش آمده و با چهره‌نگاري ما را لو داده است به همين دليل مي‌خواهم از كشور خارج شوم اگر مي‌خواهي تو هم فرار كن. من قبول نكردم تا اينكه پدرم تماس گرفت و گفت تحت تعقيب پليس هستم. بلافاصله بعد از تماس پدرم، خودم را معرفي كردم.
 
در پايان هيئت قضايي براي صدور حكم وارد شور شد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار