به گزارش خبرنگار ما، چندي قبل پسر جواني به اداره پليس رفت و از چهار مرد به اتهام آدمربايي شكايت كرد.
شاكي در توضيح ماجرا گفت: چند روزي است خودروي شخصيام را براي تعمير به تعميرگاه بردهام به همين دليل امروز براي انجام كاري خودروي پرشياي پدرم را امانت گرفتم. ساعتي قبل با خودروي پرشيا به طرف خانهمان در شمال تهران به راه افتادم. وقتي جلوی در پاركينگ خانهمان رسيدم، ناگهان چهارمرد ناشناس سوار خودروام شدند و به زور از من خواستند حركت كنم. در حالي كه به شدت ترسيده بودم شروع به رانندگي كردم. نزديك پارك جمشيديه بوديم كه چهار مرد ناشناس مدعي شدند من 2 ميليارد به آنها بدهكارم و تهديد كردند بدهي آنها را پرداخت كنم. وقتي حرفهاي آنها را شنيدم با تعجب به آنها گفتم كه مرا اشتباهي گرفتهاند و من اصلاً بدهي به كسي ندارم، اما آنها حرفهاي مرا باور نكردند تا اينكه يكي از آنها تلفني با مرد ديگري صحبت كرد و از من خواست در مكان خلوتي خودروام را متوقف كنم. وقتي حرفهاي آن مرد تمام شد به دوستانش گفت مرا به جاي پدرم اشتباهي گرفتهاند و مرا آزاد كردند. باطرح اين شكايت تيمي از كارآگاهان پليس آگاهي به دستور قاضي مرشدلو، بازپرس شعبه هفتم دادسراي امور جنايي تهران براي شناسايي و دستگيری آدمربايان وارد عمل شدند.
در حالي كه تحقيقات درباره اين حادثه ادامه داشت، كارآگاهان دريافتند چهار متهم به آدمربايي هنگام طرح شكايتي در كلانتري از سوي شاكي شناسايي و دستگير شدهاند. شاكي گفت: براي انجام كاري به كلانتري تجريش رفتم كه دركمال ناباوري چهار مرد آدمربا را در كلانتري ديدم و موضوع را به مأموران خبر دادم و مأموران هم آنها را دستگير كردند. چهار متهم پس از دستگيري اتهام آدمربايي را انكار كردند. يكي از آنها در ادعايي گفت: مدتي قبل يكي از شريكهاي تجاري ما معامله ميلياردي با پدر شاكي انجام داد كه در اين معامله پدر شاكي چك دو ميلياردي به همكار ما داده بود. چندي قبل همكار تجاري ما چك را براي وصول به بانك برد، اما متوجه شديم كه حساب وي خالي است. پس از اين هر چقدر تلاش كرديم طلب ميليارديمان را وصول كنيم، فايدهاي نداشت تا اينكه جلب سيار او را گرفتيم. روز حادثه همكار تجاريمان مشخصات مرد بدهكار را به ما داد و گفت مرد بدهكار هميشه ظهر با خودروي پرشيايش به خانهاش ميرود. به همين دليل در نزديكي خانهاش كمين كرديم تا اينكه خودروي پرشيا وارد كوچه شد و ما هم سوار خودرواش شديم و قصد داشتيم او را به كلانتري ببريم كه در ميانه راه متوجه شديم پسرش را به جاي او اشتباهي گرفتهايم كه آزادش كرديم.
وي ادامه داد: چند روز بعد براي پيگيري شكايتمان به كلانتري رفتيم كه با شاكي روبهرو شديم و مأموران ما را دستگير كردند.
تحقيقات از متهمان به دستور بازپرس مرشدلو ادامه دارد.