نويسنده: مهلا روحي داريان
به اطرافيانم كه نگاه ميكنم خانوادهاي يا شخصي را پيدا نميكنم كه زندگي را چه از لحاظ مادي و چه از لحاظ معنوي ساده و راحت گرفته باشد. همه به نوعي درگير زندگي سخت امروزي شدهايم و كيلومترها با زندگي ساده ولي آرام فاصله گرفتهايم. وقتي پاي صحبت بزرگترها و ريشسفيدهاي خانواده مينشينيم هميشه از روابط ساده و عاري از هرنوع تكلف و معذورات فعلي ميگويند و اينكه قديمترها همه با هم در كمال سادگي و آرامش زندگي ميكردند. اصلاً قصد مقايسه زندگي قديم و جديد را ندارم فقط كمي به روابط فاميلي و دوستيهايمان دقت و كمي آن را بازبيني كنيم. شايد كه نه، حتماً كمي نياز به اصلاحات دارد. رابطههايي كه ديگر رنگ صداقت و راستي ندارد و ديگر ساده و بيريا نيست.
در طول روز چندبار با ديگران تعارف ميكنيد؟ يا به قول قديميها، چند بار تعارف تكه و پاره ميكنيد؟ چندتا از اين تعارفات جدي و واقعي هستند و چندتا فقط از سر ادب يا معذوريت است؟ همه ميدانيم كه بسياري از اين تعارفاتي كه در طول روز بين افراد جامعه رد و بدل ميشود فقط از سر اجبار يا ادب است. در واقع بايد گفت رابطههاي فردي و اجتماعي ما ايرانيها درگير موضوعاتي شده كه رنگ و بوي سادگي خود را از دست داده است. رابطههاي ساده در اين هياهوي تغيير سبك زندگي رنگ باخته و ديگر جايي ندارد. تعارفات بيجا و بيدليل ما ايرانيها يكي از دلايل اين رنگباختگي است. ما در خيلي از مواقع نميدانيم تعارفي كه به ما شده جدي است يا فقط يك تعارف است؟! و آيا كسي كه تعارف كرده در نهايت رضايت بوده يا قلباً راضي به انجام آن نيست. تعارفات شايد نشان محبت و ابراز علاقه باشد ولي در بسياري از موارد فقط ما را به دردسر مياندازد. وقتي دوستي ما را دعوت به نوشيدن چاي در منزل خود ميكند نميدانيم كه واقعاً با رضايت قلبي اين دعوت را انجام ميدهد يا از سر ادب. اين بلاتكليفي افراد فقط فاصلههاي روابط را بيشتر ميكند.
وقتي در بين دوستان صحبت از سادهزيستي ميشود، تمام ذهنها به سمت زندگي محقرانه و افراد خاص با شكل و شمايل خاص ميرود. ولي بين زندگي فقيرانه يا خساست و ناخن خشكي با سبك زندگي مبتني بر سادهزيستي فرق اساسي وجود دارد. آدمهايي كه سبك زندگي ساده را براي خود انتخاب ميكنند فقط ظاهر زندگيشان ساده و بيآلايش نيست بلكه در رفتار و تعاملات اجتماعيشان نيز اين سادگي موج ميزند. دروغ نميگويند، تعارفي كه از پس انجام آن برنيايند نميكنند. به تجملات و ظاهر زندگي اهميت نميدهند. مهمترين موضوع زندگي براي آنها آرامش و آسايشي است كه از طريق سبك زندگي ساده براي خود و خانواده خود فراهم ميكنند. در واقع آنها آرامش زندگي خود را به هرنوع امكانات پيشرفته زندگي ترجيح ميدهند و اين آرامش بالطبع در رفتار و برخوردهاي اجتماعي آنها هم تأثير ميگذارد. بنابراين در ارتباط با اينگونه افراد تكليفمان روشن است. آنها خالصانه و بدون هيچ تعارفات الكي، شما را به نوشيدن يك چاي در منزل خود دعوت ميكنند و متقابلاً بدون هيچگونه تعارفي يا هماهنگي از قبل با شما رفت و آمد ميكنند. در زندگي شهري و هياهوي پيشرفت و تجملات، اين افراد ساده و بيريا گم شدهاند. در گذشته از اين دست افراد را به راحتي ميتوانستيم در همسايگي يا اقوام و دوست و آشنا ببينيم و از معاشرت با آنها لذت ببريم، ولي در زندگي امروزي حاكم بر جامعه شهري آنها را پيدا نميكنيم يا اگر پيدا كنيم از جنس تقلبي و رياكارانه آنهاست يا بر اثر فشار اقتصادي است. ولي هنوز در شهرستانهاي كوچك و روستاها ميتوانيم وجود اين افراد ساده و بيآلايش را از نزديك لمس كنيم و در كنارشان چاي با طعم صداقت و راستي بنوشيم.
كاش ساده بودن و سبك زندگي ساده زيستي مد روز ميشد. كاش ساده زندگي كردن را فقط در ظواهر زندگي نبينيم كه اگر اينطور ميشد بسياري از مشكلات و معضلات اجتماعي از بين ميرفت. فرهنگ وارداتي غربي كه همراه كالاهاي وارداتي به خورد افراد جامعه ما داده ميشود، اولين خصلتي را كه در جامعه از بين برده است همين نگاه ساده به زندگي و سبك زندگي است. فرهنگ تجملات و چشم و هم چشمي چهره مردمان جامعه ما را تغيير داده است و در شهرهاي بزرگ ديگر چهرههاي معصوم و دوستداشتني مردمان ساده و بيتكلف را نميبينيم. مردماني كه سادهزيستيشان نه به دليل فشار اقتصادي بلكه با فكر و عقل سليم است و فقط براي آرامش خود و خانواده خود سبك زندگي ساده را انتخاب كردهاند. البته به دليل فشارهاي اقتصادي و بالا رفتن تورم، زندگي براي مردم سخت و دشوار شده است. پس بسياري از خانوادهها را در سطح جامعه ميبينيم كه بسيار ساده و محقرانه زندگي ميكنند. اشتباه نكنيم، اين سبك زندگي ساده زيستي نيست، زيرا در اولين فرصتي كه براي برخي از اين خانوادهها به دست بيايد سريع از سبك ساده زيستي خود فاصله ميگيرند، به اين دليل كه سبك زندگي مورد علاقه آنها نبوده و به اجبار تن به اين نوع زندگي دادهاند.
رسانهها يكي از عواملي هستند كه ميتوانند در ترويج سبك زندگي مبتني بر سادهزيستي نقش بسزايي داشته باشند. با نشان دادن زندگيهاي ساده و بيريا و همچنين اثرات مثبت اين نوع سبك زندگي در افراد خانواده و رفتار اجتماعي، آنها ميتوانند به ترويج سادهزيستي در جامعه كمك كنند. يكي از مزاياي مهم سادهزيستي ايجاد امنيت روحي و رواني در جامعه است.اي كاش رسانههاي ما هم به خود بيايند و كمتر تجملات و مصرفگرايي را به خورد مردم بدهند. مردمان ساده با سبك زندگي سادهشان دوست داشتني هستند ولي در اين دنياي سرعت و تجدد و تكنولوژي غريب ماندهاند.