دكتر سيدنعمتالله عبدالرحيمزاده
رجب طيب اردوغان، رئيسجمهور تركيه، از نظر مخالفانش فردي قدرتطلب است كه در رؤياي احياي امپراطور عثماني است و خود را در قد و قامت افرادي مثل سلطان سليم يا سلطان سليمان ميبيند و به همين جهت است كه او را با لحن طعنآميزي سلطان ميخوانند. با اين وجود، سلطان ناميدن اردوغان تنها محدود به مخالفان او نميشود بلكه هوادارانش هم او را با همين عنوان ميخوانند. اين نحو ناميدن متناقض اردوغان به خوبي نشاندهنده شكاف عميق در جامعه تركيه به دليل شخص او است كه به جرئت ميتوان گفت هيچ كس در تاريخ سياسي معاصر تركيه مثل او باعث چنين صفبندي نشده است. اگر سلطان ناميدن اردوغان در اين سالها از سر دوستي يا دشمني با او بود، حالا و با رفراندوم همهپرسي در روز يكشنبه 16 آوريل صبغه سياسي- حقوقي پيدا كرده چراكه با تغيير نظام سياسي تركيه از پارلماني به رياستي، رئيسجمهور به چنان قدرتي ميرسد كه نه تنها قوه مجريه بلكه در عمل اختيار دو قوه قضاييه و مقننه را نيز به دست ميگيرد و همه اين اختيارات به دست اردوغاني ميافتد كه گفته ميشود دست كم تا 2029 بر مسند رياست جمهوري تركيه باقي خواهد ماند. با اين وجود، اردوغان در اين همهپرسي آن حد از يك پيروزي چشمگير را به دست نياورده كه بتواند آينده سياسي خود را اطمينان خاطر تضمين كند و بايد گفت كه ترديدها در اين مورد از همين حالا مطرح شدهاند.
پروژه 15 سالهحزب عدالت و توسعه با رهبري اردوغان و عبدالله گل در 14 اوت 2001 تأسيس شد و يك سال بعد در انتخابات پارلماني 2002 و با كسب قريب به دو سوم آرا، به پيروزي قاطع رسيد. اين حزب در اين مدت يك دهه و نيم از حيات سياسي خود يكهتاز قدرت در تركيه بوده و حتي وقتي كه در انتخابات پارلماني هفتم ژوئن دو سال پيش اكثريت مطلق را از دست داد، اردوغان آن قدر در مانور سياسي مهارت داشت كه كار را به انتخابات زودهنگام اول نوامبر بكشاند تا حزبش براي تشكيل كابينه نيازي به ائتلاف با سه حزب ديگر در پارلمان نداشته باشد. با مروري كوتاه از اين يك دهه و نيم حكومت اردوغان و حزبش بر تركيه ميتوان گفت كه او در اين مدت ايده احياي قدرت و سلطه امپراطوري عثماني را دنبال كرده چنان كه استفاده از عبارت نوادگان عثماني، Osmanlı torunu، در تجمعات اين حزب گوياي همين موضوع است. از اين رو، اصطلاح نوعثمانگرايي به خوبي بيانگر نگرش و طرز عمل اردوغان در عرصه سياست خارجي در طول اين مدت بوده كه زماني با دكترين احمد داوداغلو مشهور به تنش صفر راه صلح، آشتي و نزديكي با كشورهاي همسايه را دنبال ميكرد و زماني با فرستادن سلاح و نيرو برنامه آتشافروزي در همين كشورها را اجرا ميكرد. به بياني خلاصه، او چه از راه معامله و چه از طريق جنگافروزي هدف واحدي بر مبناي احياي قدرت و نفوذ سلاطين عثماني در منطقه را در نظر داشت اما نميتوانست به اين هدف دست بيابد مگر اينكه قدرت را در داخل تركيه قبضه كرده باشد. تجربه سياسي تركيه از زمان تأسيس جمهوري به دست كمال آتاتورك در 1923 حكايت از تلاطمهاي سنگين سياسي در حد چهار كودتا، سقوط دولتهاي مستعجل و آشوبهاي سياسي داشته است. اردوغان با همين تجربه به خصوص تجربه عضويتش در حزب فضيلت بود كه بايد براي مقابله با توطئه كودتاچيان و آشوبهاي سياسي تن به اتحادهايي ميداد كه از طريق همين اتحادها هر دو مشكل او حل ميشد.
اتحادهاي نيمبندبايد توجه داشت كه اين روند از حاكميت مطلق اردوغان و حزبش بر فضاي سياسي تركيه دست كم از جهت سياسي- امنيتي محصول اتحادي بود كه او با اعضاي جنبش خدمت و هواداران فتحالله گولن، رهبر جنبش خدمت داشت تا با استفاده از نفوذ قابل توجه آنها در دستگاههاي امنيتي- قضايي تركيه، توطئههاي كماليستهاي متعصب در ارتش و جريانهاي سياسي را خنثي كند. اردوغان با اين اتحاد حزبش را از توطئههايي نجات داد كه پيش از اين، نجمالدين اربكان را در سال 1997 از اريكه قدرت به زير كشانده بود و او به كمك اهل خدمت بود كه توانست پرونده قضايي ارگنه كن را براي ريشهكن كردن توطئهها در ارتش و جريانهاي سياسي پيش ببرد. عامل ديگري كه به يكهتازي يك دهه و نيم عدالت و توسعه اردوغان كمك كرد نظر مساعد نيروهاي كرد بود كه اميد به وعدههاي سياسي او براي به رسميت شناختن حقوق سياسي- اجتماعي اقليت بزرگ كرد در تركيه داشتند. اين اميد باعث شده بود تا از يك سو احزاب در طول اين مدت يا دست كم تا قبل از انتخابات پارلماني دو سال قبل نتوانستند به عنوان يك نيروي سياسي و نماينده بخشهاي شرق و جنوب شرق وارد پارلمان بشوند و از سوي ديگر، عدالت و توسعه با فتح كرسيهاي اين مناطق قدرت خود را به عنوان حزب حاكم حفظ كند. اردوغان با بهرهبرداري از دو جريان خدمت به رهبري گولن و كردها و حتي مساعدت عبدالله اوجالان، رهبر حزب كارگران كردستان تركيه پ ك ك، بود كه موانع اصلي در مسير قدرت را پشت سر گذاشت اما همين كه اين موانع پشت سر گذاشته شدند، او راه جدايي از اين متحدان را در پيش گرفت. اردوغان اين جدايي را نه به صورت مسالمتآميز بلكه با قهرآميزترين شيوهها در پيشگرفته چنان كه حالا هزاران هوادار گولن به زندان افتادهاند و جنگ نزديك به دو سال با پ ك ك باعث كشتار و خرابي در مناطق كردنشين تركيه شده است. به نظر ميرسد كه پايان يافتن اتحادهاي نيمبند تأثير مستقيم خود را در همهپرسي روز يكشنبه نشان داده و باعث شد تا اردوغان مثل اغلب انتخاباتهاي اين يك دهه و نيم به يك پيروزي قاطع نرسد.
تركيه بعد از همهپرسينتيجه همهپرسي روز يكشنبه 4/51 درصد رأي موافق در برابر 6/48 درصد رأي مخالف به اصلاحات قانون اساسي بود. اردوغان در مورد اين نتيجه گفت: «برد برد است. فرقي نميكند شما 0- 1 ببريد يا 0- 5؛ چراكه هدف نهايي بردن است. » او با اين نوع تعبير از نتيجه همهپرسي بيشتر نگراني خود را پوشانده تا چيزي در مورد يك اتفاق سياسي گفته باشد. در واقع، توقع او از نتيجه همهپرسي بسيار بيشتر از اين ميزان بود چراكه او بيش از 10 ماه از همه امكانات موجود براي بسيج هوادارنش و محدود كردن مخالفانش استفاده كرده بود. رأي مناطق كردنشين نشان داده كه تحريم و رأي نه به اردوغان حرف اول را در اين مناطق زده تا معلوم بشود كه حزب عدالت و توسعه ديگر نميتواند به كرسيهايي فكر كند كه از اين مناطق به دست ميآورد و با آن كرسيها اكثريت مطلق خود را در پارلمان حفظ ميكرد. از سوي ديگر، رأي نه در شهرهاي بزرگي مثل آنكارا، استانبول و ازمير خبر خوبي براي اردوغان نيست و شايد اقبال به رأي نه در استانبول دست كم از نظر سمبليك براي اردوغان ناخوشايندتر از ديگر شهرهاي مهم در غرب تركيه باشد. بايد به ياد داشت كه او در محله قاسم پاشاي اين شهر رشد كرد و مقام شهرداري همين شهر هم سكوي پرش او به سمت قدرت بود و دست آخر، خانهاش واقع در محله اوسكودار است. با وجود اين، او نتوانست تأييد شهري را به دست بياورد كه اين ميزان از رابطه با آن را دارد و نماد فرهنگي و حتي هويتي تركيه است. گذشته از كماليستها و نفوذ احزاب مخالف بهخصوص حزب جمهوريخواه خلق در اين شهرها، بايد به تغيير رأي در هواداران عدالت و توسعه در اين شهرها توجه كرد كه ديگر مثل گذشته به صورتي كامل حمايت خود را از همهپرسي اردوغان نشان ندادهاند. در اين ميان، نبايد از اعضا و هواداران جنبش خدمت در اين مناطق غافل بود كه بعد از كودتاي ناكام در 15 ژوئيه 2016 و با حملات بيامان نيروهاي اردوغان و آن دستگيريهاي گسترده ديگر از او و حزبش حمايت نميكنند و بايد آنها را در اين همهپرسي در صف مخالفان اردوغان دانست كه رأي نه به صندوقهاي رأي انداختند. به اين ترتيب، همهپرسي روز يكشنبه صفبنديهاي سياسي جديدي را در تركيه به نمايش گذاشت. جداي از صف مخالفان سنتي شامل كماليستها، چپها و روشنفكران، يكپارچگي سياسي كردها و جريان جديدي از اسلامگراياني را بايد در مقابل اردوغان و عدالت و توسعه تصور كرد كه در انتخابات قبل در صف حاميان او قرار داشتند اما از زماني كه او جنگ با اهل خدمت و كردها را شروع كرد، اين دو طيف نيز به صف مخالفان او پيوستند. حالا دولت اردوغان با پيروزي ضعيف در همهپرسي به فكر سناريوهاي مختلف از صبر تا پايان يافتن زمان قانوني پارلمان فعلي در 2019 است تا آن موقع اصلاحات مصوب در همهپرسي را در قانون اساسي گنجانده و به اجرا درآورد يا اينكه همين حالا و با برگزاري انتخابات پارلماني زودهنگام، زمينه اجرايي شدن اين اصلاحات را فراهم كند. هر دو سناريو محل بحث است اما بايد توجه داشت كه اين پيروزي ضعيف در همهپرسي ميتواند پيآمد غيرمنتظرهاي براي دولت اردوغان در انتخابات 2019 يا انتخابات زودهنگام داشته باشد. در واقع، اردوغان بعد يك دهه و نيم حاكميت حزبش بر تركيه توانست مقام سلطاني عثمانيها را با نام نظام رياستي و در جمهوري تركيه احيا كند اما اين دستاورد به هزينه شكافهاي سياسي به دست آمده كه صفبنديهاي جديدي را به وجود آورده است. پيروزي ضعيف 4/51 درصدي اردوغان در همهپرسي روز يكشنبه محصول اين صفبنديها است كه ميتواند پيشدرآمدي از دورهاي جديد باشد؛ دورهاي كه حزب عدالت و توسعه نه تنها آن اكثريت مطلق آراي گذشته را نخواهد داشت بلكه ميتوان احتمال افول اين حزب و رهبرش را داشت. در اين صورت، تمام تلاش اردوغان براي رسيدن به مقام سلطاني تركيه و قبضه كردن كامل قدرت نصيب سياستمداراني خواهد شد كه با او سر ناسازگاري دارند و محصول تلاش او را مبدل به سلاحي عليه او ميكنند.