کد خبر: 847241
تاریخ انتشار: ۳۰ فروردين ۱۳۹۶ - ۲۲:۰۰
گفت‌وگو با مستندساز و برنده جشنواره عمار
محسن اردستادني متولد ورامين مستندساز جواني است كه در حوزه‌هاي مختلف هنري اعم از نويسندگي، تصويربرداري، ‌بازيگري، كارگرداني و تدوين دستي بر آتش دارد.
    معصومه  طاهری
محسن اردستادني متولد ورامين مستندساز جواني است كه در حوزه‌هاي مختلف هنري اعم از نويسندگي، تصويربرداري، ‌بازيگري، كارگرداني و تدوين دستي بر آتش دارد. اردستاني كه در آثار خود دغدغه آرمان‌هاي انقلاب اسلامي و مردم ستمديده را دارد چون كارهايش از دل برخاسته بر دل هم مي‌نشيند به همين خاطر تاكنون موفق شده است جوايز و تقديرنامه‌هاي متعددي از جشنواره‌هاي مختلف دريافت كند از جمله در بيست‌و‌نهمين جشنواره فيلم كوتاه تهران لوح تقديري براي فيلم كوتاه داستاني «روزي روزگاري در رفح»، فانوس بلورين جشنواره عمار براي ساخت مستند «كرار» و دو لوح تقدير براي مستند «معلم» و «گنج پنهان» در جشنواره مدافعان حرم به خود اختصاص دهد و کار ساخت چندين قسمت مستند «ملازمان حرم» را نيز خودش به عهده داشته است. گپ وگفت كوتاه ما را با اين مستندساز جوان موفق حوزه جنگ سوريه مي‌خوانيد.
چه چيزي باعث شد سراغ مستند سوريه و لبنان و موضوعات مربوط به جنگ برويد؟
از سال 92 كه درباره زلزله مستندي ساختم رسماً وارد كار مستند‌سازي شدم. به لبنان رفتم و«مستند كرار» را ساختم. آن زمان در فضاي تلويزيون درباره سوريه حرفي زده نمي‌شد تا اينكه آقاي ناظري پيشنهاد داد به سوريه برويم و درباره فاطميون مستند بسازيم. در سوريه كار دشواري در پيش داشتم. دوربينم را از من گرفتند بعد كه برگشتيم مستند «معلم» را ساختم كه بازخورد زيادي داشت. يكي از بچه‌هايي كه پدرش جانباز اعصاب و روان بود مي‌گفت پدرم با ديدن مستند «معلم» حالش خوب شد و به خانه آمد. تا آن زمان مستندي درباره سوريه پخش نشده بود. درسفر دوم سوريه به فوعه، كفريا و 30 ‌هزار شيعه در محاصره پرداختم با عنوان «در حصار» و مستند «تك تيراندازان حضرت زينب» كه قبل از عمليات سراغ رزمندگان رفتيم و وصيتنامه‌هاي آنها را گرفتيم. چند نفرشان شهيد و اسير شدند. سال 95 با ناصر نادري بوديم و مستند «ردپاي فرشته» را ساختيم كه تصويربرداري آن با من بود. ارديبهشت سال گذشته باز هم به سوريه و لبنان رفتيم.
بيشتر در حوزه مستندسازي فعاليت داريد؟ كدام يك از آثار برايتان دلچسب‌تر بوده است؟
همه مستندهايم را دوست دارم. هركدام داستان خودشان را داشتند. مستند «كرار» شروع مستند‌سازي حرفه‌اي من بود كه جايزه گرفتم. مستند «معلم» درباره لشكر فاطميون بود و مستند «درحصار» از جمله آخرين كارهايم بود كه كاملاً دلي ساختم چون مي‌خواستم غم غربت 30 ‌هزارشيعه در محاصره را به تصوير بكشم، هيچ كار ديگري تا به امروز درباره فوعه و كفريا ساخته نشده است اين مستند را با آقاي ناظري ساختم. حقيقتاً همه آثارم را دوست دارم. هركدام براي من غوغايي دارد كه من را به آن سمت كشانده تا آنها را بسازم.
شما در سه ژانر جنگ اجتماعي و محيط‌زيست كار كرديد، كدام ژانر را بيشتر مي‌پسنديد و چرا؟
به ژانر خاصي وارد نشدم. جنگ اجتماعي، اسم زيبايي گفتيد. من قصدم اين نبوده هر وقت حس كنم حرفي روي زمين مانده و مي‌توانم كاري بسازم وارد آن ماجرا مي‌شوم. مثلاً پيشنهادي درباره حجاب به من شد ولي رد كردم چون بلد نبودم اما حوزه‌هاي ديگر را مي‌توانم بسازم. موضوعات داستاني و آرمان انقلاب را دوست دارم و شايد دراين حوزه است كه من كار كردم و مي‌دانستم كه مي‌توانم درباره آن كار كنم براي همين وارد آن شدم. ساخت كار در حوزه بين‌الملل، مقاومت و جنگ هم مفاهيم بسيار زيبايي در خود دارند و داستاني هم كه در حوزه جنگ اجتماعي ساخته شده باشد به نظرم خوب بوده است.
به نظرتان پخش تلويزيوني مستندهاي جنگ سوريه در حد انتظار است؟
خير، زمان جنگ هشت ساله ما با دوربين‌ها و سيستم تدوين آن زمان هفته‌اي يك بار مستند «روايت فتح» را داشتيم، اما الان چيزي نيست. درباره جنگ سوريه مردم اطلاعات كمي دارند درصورتي‌كه اين همه شهيد مدافع حرم داريم ولي اطلاعاتي كه به مردم مي‌دهيم بسيار ناچيز است. يك نفر مي‌گفت من مستند انساني مي‌سازم آيا الان كه 30 هزار شيعه در فوعه و كفريا داريم بايد بعد بياييم مستند انساني بسازيم. امروز حرف اين است كه بتوان با مستند در جنگ سوريه اثر گذاشت. ببينيد داعش و تكفيري‌ها هرجا خودشان نباشند دوربين و فعاليت رسانه‌اي آنها هست اما ما در مقابل چكار كرديم و چه‌كار اثرگذاري در رسانه داشتيم؟! در مقايسه كارها خيلي كم است.
از سفر به سوريه براي مستند‌سازي خاطره‌اي هم داريد؟
خيلي زياد. دفعه اول برايم جذاب‌تر بود چون اولين باري بود كه از نزديك رزمنده، جنگ و جانباز مي‌ديدم. هر دفعه به اين سرزمين صبر رفتم پر از داستان بود و برايم خاطرات زيادي به همراه داشت. دفعه آخر قبل از آزاد‌سازي حلب هرچند درباره حلب مطالعاتي داشتم اما اولين باري بود كه حلب را مي‌ديدم. برايم سراسر خاطره بود. كارگرداني كه كارها را نشانش دادم گفت كارهاي پشت صحنه شما جذاب‌تر است و خاطره خاصم بازخورد مستندهايم در سوريه است.
شما به مباحث آرماني انقلاب از چشم يك مستندساز نگاه و قسمتي از اين نگاه را در آثارتان به مخاطب عرضه كرديد. طي اين مدت اين مسئله چه درس‌هايي به شما داد و از حقايق اين آرمان خواهي چه دريافت كرديد؟
هنگام رفتن به اين چنين محيط جنگي‌اي حساب و كتاب‌هاي زيادي با خود‌مان شروع مي‌شود كه شايد اين آخرين سفر است و برگشتي در آن نيست وصيتنامه مي‌نويسيم و خانواده را ترك مي‌كنيم، چون شايد برنگرديم. من حس مي‌كنم وقتي وارد فضاي جنگ مي‌شويم آن هم يك جنگ بين‌المللي كه مدلي از آن را به اين سبك در كشور نداشتيم داستان‌هاي فراواني در خود دارد. دردها و غصه‌هاي بسيار تلخ زيادي در آن است كه در وجود امثال من نشسته است و دوست دارم اين حرف‌هاي تلخ را در قالب هنر بياورم و چند فيلمنامه هم نوشته‌ام. برايم جالب است نگاه افرادي كه براي يك آرمان از جان خود مي‌گذرند. آن رزمنده‌اي كه به جنگ آمده، مدل جنگي كه با حضور مجاهدان بين‌المللي شكل گرفته جالب و جذاب است. يكي از مهم‌ترين درس‌ها آشنايي با فضاي جنگ است كه هم تلخي دارد و هم شيريني. ديگر اينكه سوريه سرزمين صبر ومقاومت است. گاهي هفت روز در خانه حبس شده بوديم يك زيارت حضرت زينب(س) مي‌رفتيم. الحمدلله مي‌ديديم راه‌ها باز شده است. آنجا صبر و توكل خيلي مهم است چون مستند در فضاي بحران ساخته مي‌شود 99 درصد پيش‌بيني مي‌كنيم كه ممكن است به نتيجه لازم هم نرسيم.
به نظرتان برد جشنواره عمار چقدر بوده و آيا توانسته به ‌آنچه مي‌خواسته برسد؟
جشنواره عمار شروع خوبي بود. دو دوره من خودم يكي از داوران آن بودم و به چيزي كه مي‌خواست تا حدي رسيد، اما بايد خودش را به روزتر، منظم‌تر و بين‌المللي‌تر كند، زيرا به نظرم جشنواره عمار شجره طيبه است كه بايد هر سال شاخ و برگ‌هاي بهتري را به اين كار بدهد.
بازخورد ملازمان حرم را چطور ديديد؟
اصلاً باور نمي‌كردم بازخوردهاي عجيب و غريبي داشته باشد. اخيراً ديدم در شبكه‌هاي تركيه پخش مي‌شود كه تأثيرات زيادي داشت. تركيه‌اي كه يك طرف جنگ سوريه است و شايد مدافع حرمي از تركيه نداريم يك مستند در فضاي دلي روي بلوغ انسان‌ها اثر گذاشته است. يكي از كمترين اثرات آن روي همسران مدافعان حرم بود كه تأكيد داشتند همسران ديگر مدافع حرم اين مستند را ببينند. به هرحال جالب بود. يكي ديگر از دلايلي كه اين مستند، به نظرم مستند خوبي به شمار مي‌رود سخنان مقام معظم رهبري درباره مغفول ماندن نقش همسران شهداست؛ چراكه ايشان در نقد كتاب «دا» فرمودند نقش همسران شهدا مغفول مانده است، ولي مي‌بينيم كه در مستند «ملازمان حرم» به اين مهم بسيار خوب پرداخته شده است.
اينكه همسر يكي از شهداي هسته‌اي مجري كار شود ايده چه كسي بود و چطور ايشان را راضي به مجري‌گري كرديد؟
اين ايده از دل نظرات مسئولان شبكه نصر. تي. وي بود. بعد از قسمت اول كه قبول شد، قسمت‌هاي بعدي كار روي روال افتاد و ملازمان حرم به اين حد رسيد و همسر شهيد رضايي نژاد هم اجراي بسيار خوبي در اين مستند داشت و توانست به خوبي با همسران شهدا كه برخي از آنها بسيار جوان هستند، ارتباط برقرار كند.
به نظرم بيشتر مستندهاي شما براي مخاطب اين طرف جبهه حق عليه باطل است. براي مخاطب آن سوي جبهه هم چيزي توليد كرديد يا برنامه‌اي داريد؟
ژانرها متفاوت است. در «نبرد پنهان» اگر ديده باشيد ما سعي كرديم شبهاتي كه در جنگ سوريه است را در حد 50 دقيقه با وسع و تواني كه داريم جواب دهيم. مثلاً در مستند دمشق و لازقيه كه تصويربرداري شد به دنبال اين بوديم كه آيا جنگ بين شيعه و سني است؟! ما سعي كرديم به اين سؤال جواب دهيم و همين باعث شده است همه رسانه‌ها از ما انتظار داشته باشند تا پاسخگو باشيم.
درباره محروميت‌زدايي هم مستندهاي تأثيرگذار و موفقي داريد، درست است؟
سال 93 پيرو موضوع فضاي محروميت‌زدايي به جنوب كرمان رفتم و مستند «صداي غربت» را ساختم كه به دليل وجود محروميت و فقر زياد مردم اين منطقه از كرمان، تلويزيون آن را پخش نكرد. بعداً به صورت اتفاقي به دست سردار جعفري رسيد و با ديدن مستند و پيگيري‌، 800 ميليون كمك ارسال كرد؛ سپس گروهي درست كرديم كه به صورت تلفني 200 ميليون كمك به آن منطقه ارسال شد. بعد از آن مستند«گنج پنهان» را ساختم كه در جشنواره ششم عمار لوح تقدير گرفت و مستند «نخلهاي بي‌سر» كه درباره خشكسالي جنوب كرمان است و 25 درصد ريزگردهاي كل ايران به گفته خانم ابتكار به دليل خشك شدن تالاب جازموريان است. خدا كمك كرد و اين سه مستند را درباره مناطق محروم ساختم.
شيرين‌ترين روز مستندسازي‌تان چه روزي بود؟
شيرين‌ترين روز براي مستندساز وقتي است كه كارش اثر گذاشته است، اين به انسان انرژي مي‌دهد. اصلاً همين كه كار شما در جايي تأثيرگذار است جالب است و اگر خلوص در كار باشد تأثيرگذار است. البته اگر ما خالص هم نباشيم خون شهدا خودش تأثيرگذار است.
سخت‌ترين لحظه‌اي كه بر شما گذشت چه بود؟
در سفر اول و دوم به همسرم نگفتم كجا مي‌روم. بعد از دو هفته فهميد. سفر دوم را وقتي فهميد سه ساعت گريه كرد تا سفر پنجم كه صوتي از همسرم رسيد با اين تعبير كه فكر مي‌كردم هر سفري كه مي‌روي برايم راحت‌تر باشد اما برايم سخت‌تراست. به هم ريختم و ناراحت شدم تا مشكلي براي چشمم ايجاد شد. چشمانم را بسته بودم. بچه‌ها خط مقدم رفتند من دويدم با آنها بروم. گفتند جا نيست و نشد آنها را همراهي كنم و دوستم رفت. دلم شور افتاد كه نكند اتفاقي برايش بيفتد. وقتي برگشت گفتم تازه فهميدم همسرم چه مي‌كشد و اين برايم سخت‌ترين لحظه‌اي بود كه فهميدم همسران شهدا چه حالي دارند و چه مي‌كشند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار