مرد معتاد که دو سال قبل در توهم ناشي از مصرف شيشه خواهرش را به قتل رسانده بود، روز گذشته محاکمه شد.
به گزارش خبرنگار ما، چهاردهم آذرماه سال 93، مأموران كلانتري 118 ستارخان از قتل زن ميانسالي در خانهاش باخبر و در محل حاضر شدند. جسد متعلق به زن 55 سالهاي به نام شهربانو بود که با ضربات چاقو كشته شده بود. دختر مقتول كه با مأموران تماس گرفته بود، گفت: بعد از طلاق پدر و مادرم همراه مادرم زندگي ميكردم. روز گذشته داييام كه بهمن نام دارد، تماس گرفت و گفت از شهرستان به تهران آمده است.
مادرم به ديدن او رفت و داييام را به خانه آورد. بعد از شام براي کاري به خانه دوستم رفته بودم که ساعتي بعد وقتي برگشتم با جسد مادرم روبهرو شدم و از داييام خبري نبود. بعد از انتقال جسد به پزشکي قانوني در حالي كه مأموران تحقيقات خود را آغاز كرده بودند، از کلانتري نواب خبر رسيد که مردي مدعي است خواهرش را به قتل رسانده است. با دستگيري متهم وي در مراحل بازجويي با اقرار به جرمش در شرح ماجرا توضيح داد: شش سال به ترياک اعتياد داشتم تا اينکه تصميم گرفتم ترک کنم. در اين مدت همسرم با داشتن سه فرزند جدا شد به همين دليل به خانه مادرم در شمال برگشتم. مدتي که گذشت احساس کردم آنها داخل غذاي من مواد ميريزند به خاطر همين به تهران آمدم. چند شبي را در گرمخانه بهشت زهرا و ترمينال جنوب گذراندم تا اينکه بعد از آنکه پولهايم تمام شد به منزل خواهرم رفتم. شب حادثه بعد از شام احساس کردم بدنم داغ شده است، فکر کردم خواهرم نيز به من خيانت کرده و در غذايم مواد ريخته است. اين فکر باعث شد وقتي او خواب بود با چاقو چند ضربه به او بزنم و بعد از آن او را خفه کردم. در راه کلانتري بودم تا خودم را معرفي کنم که دستگير شدم.
بعد از اقرارهاي متهم و صدور کيفرخواست اين پرونده تکميل و به شعبه دوم دادگاه کيفري يک استان تهران فرستاده شد.
روز گذشته متهم از زندان اعزام و جلسه رسيدگي به اين پرونده به رياست قاضي زالي و مستشار اسلامي در آن شعبه تشکيل شد. ابتداي جلسه بعد از قرائت کيفرخواست دو فرزند مقتول درخواست قصاص دادند. همسر مقتول به نيابت از يکي از فرزندانش که بعد از قتل مادرش بر اثر بيماري فوت کرده بود، نيز درخواست قصاص داد، در ادامه اما مادر مقتول درخواست گذشت کرد.
بعد از درخواست اولياي دم به دستور رئيس دادگاه متهم در جايگاه قرار گرفت و در شرح ماجرا گفت: من در يکي از روستاهاي شهرستان رودسر زندگي ميکردم. شش سال اعتياد داشتم، اما شش ماه قبل تصميم گرفتم با خوردن شربت متادون و بستري در کمپ اعتيادم را ترك كنم. در اين فاصله همسرم از من جدا شد و همراه سه فرزندم مرا تنها گذاشتند. بعد از طلاق همسرم مجبور شدم با مادرم و برادرم زندگي کنم تا اينکه احساس كردم برادرم قصد دارد مرا دوباره معتاد كند و داخل غذاي من مواد ميريزد به خاطر همين به بهانه پيدا کردن کار دو هفته قبل به تهران آمدم. متهم ادامه داد: هفته اول را در گرمخانهاي حوالي بهشت زهرا و بعد از آن در ترمينال جنوب ميخوابيدم. وقتي پولهايم تمام شد با خواهرم شهربانو که در تهران زندگي ميکرد، تماس گرفتم و به او گفتم پولهايم تمام شده و گرسنه هستم. خواهرم دنبالم آمد و مرا به خانهاش برد.
متهم در خصوص قتل گفت: شب حادثه احساس کردم خواهرم با برادرم تلفني حرف ميزند. بعد از شام کمي استراحت کردم که متوجه شدم صورتم قرمز شده و بدنم داغ است. به او شک کردم تا شايد در غذاي من مواد اعتيادآور ريخته باشد.
فكرم درگير اين موضوع بود كه نيمههاي شب به آشپزخانه رفتم و چاقويي برداشتم و چند ضربه به خواهرم که خوابيده بود، زدم. وقتي شهربانو شروع به داد و فرياد كرد، گلويش را آنقدر فشار دادم تا نفسش قطع شد. بعد از قتل با همان لباسهاي خونين از خانه بيرون آمدم تا اينكه مأموران پليس به من مشكوك شدند و مرا دستگير كردند. بعد از آخرين دفاع متهم، هيئت قضايي وارد شور شد.