کد خبر: 847027
تاریخ انتشار: ۲۹ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۹:۴۸
گفتاري از دكتر موسي نجفي
دكتر موسي نجفي، استاد دانشگاه و كارشناس تاريخ در آخرين شماره ماهنامه تخصصي «انديشه خودباوري» در متني به بررسي وضعيت تحريم و نقش تاريخي آن در بيداري اسلامي و جريان خودباوري ملي پرداخته است.
دكتر موسي نجفي، استاد دانشگاه و كارشناس تاريخ در آخرين شماره ماهنامه تخصصي «انديشه خودباوري» در متني به بررسي وضعيت تحريم و نقش تاريخي آن در بيداري اسلامي و جريان خودباوري ملي پرداخته است. در ادامه ويراسته و تلخيص شده متن فوق را كه نگاهي گذرا به قيام تحريم تنباكو دارد، از نظر مي‌گذرانيد.
         
استقلال ايران در اولين موج بيداري اسلامي
كشورما پانصد و سي چهل سال پيش، يعني زماني كه دولت صفويه روي كار آمد داراي استقلال شد. بنابراين استقلال كشور ما، قوتي بيشتر از استقلال ساير كشورهاي اسلامي دارد، چراكه آنها در حوزه عثماني‌ها بودند ولي ما شيعه مذهب بوديم و استقلال خاصي داشتيم. استقلال ما در قالب نظام سياسي نيم بند شيعي تحت رهبري قزلباشان و كمك علماي شيعه از قرن ۱۰ شروع شد و ۲۲۹ تا ۲۳۰ سال ادامه داشت. اين نظام سياسي نظام ديني نسبتاً موجه شيعي در سال ۱۱۳۵ از بين رفت و از آن به بعد ديگر نظام سياسي موجهي نداريم تا دوره مشروطيت و بعد از ۷۰ الي ۸۰ سال نظام جمهوري اسلامي، اين سه جريان در قالب نظام هويت ملي شيعي ملت ايران دفاع مي‌كرده است، اما وقتي نظام سياسي نباشد چه اتفاقي مي‌افتد؟ مثل وقتي نادرشاه افشار آمد با يك جريان ضد شيعه يا قاجارها آمدند كه رابطه دين و دولت براي آنها به محكمي صفويه نبود يا پهلوي‌ها كه حسابشان كاملاً معلوم است كه كاملاً ضد دين بودند؛ چه عاملي باعث شد اين جامعه، جامعه‌اي كه ادامه حيات تشيع درايران در قالب يك كشور صورت گرفته نه يك اقليت مثل بقيه كشورهاي اسلامي و نه يك جمعيت قدرتمند مثل عراق، درايران به شكل يك نظام سياسي تبديل شد و اين هويت مهم ديگر برنگشت؟
 
اين خيلي كم اتفاق مي‌افتد. درصورتي كه پس از سقوط صفويه و فتنه افغان‌ها و در بقيه اين نظام سياسي نمي‌توانست اين بار را بكشد. مشروطه يك تلاش بود و جمهوري اسلامي در ادامه. اين وسط خلئي وجود دارد كه درطول آن اين بار هويتي را چه چيزي بايد به دوش مي‌كشيد و تأمين مي‌كرد؟در اين جا به نظر مي‌رسد جريان نهضت اسلامي پيش آمد، يعني حدفاصل بين سقوط صفويان، اگر از يك مقطع كوتاه مشروطه صرف‌نظر كنيم تا ۱۳۵۷ كه من اسم آن را «بيداري اسلامي» گذاشتم. اين بيداري اسلامي از آنِ ما نبود، از مصر شروع شد و به كشورهاي اسلامي رسيد. اين هم هويتي است به خاطر اينكه در مقابل حمله ناپلئون به مصر، غربي‌ها ابتدا فكر مي‌كردند صليبيون‌اند ولي ماهيتي صليبي نداشتند، بلكه شكل نوين داشتند. اين جريان در جهان تسنن در مصر ابتدا به شكل يك برخورد نظامي و آشكارا خود را نشان داد ولي هر چه بيشتر رفت وارد كشورهاي اسلامي شد، چه فرانسويان بعد ازحمله ناپلئون با پشتوانه انقلاب فرانسه وارد دنيا شدند.
 
اين جريان هرچه عميق‌تر شد از اين طرف مدرنيست درشكل مدرنيزاسيون وارد كشورهاي اسلامي مي‌شود و اينها قدرت انقلاب فرانسه و رنسانس را نشان مي‌دهد. از طرف ديگر ما در وضعيتي هستيم كه دولت نيرومند شيعه مثل صفويه نداريم در اين وضعيت تقابلي بين جامعه اسلامي و غربي شكل مي‌گيرد كه سلبي است و من آن را«بيداري اسلامي» مي‌بينم كه همه تاريخ دو قرن ما را در بر مي‌گيرد.
  
نقش تحريم در حفظ هويت ملي ايران
از 1242ـ 1241 يعني از قرارداد تركمنچاي تا نهضت تحريم تنباكو (۱۹۰۹) كه بعضي آن را عصر بي‌خبري نام نهاده‌اند اتفاق مهمي در ايران نمي‌افتد. نهضت تنباكو اولين گام است كه اين واكنش سلبي را در ايران و در جهان تشيع آرام آرام به فضاي ايجابي مي‌برد. ۱۵سال بعد از نهضت تنباكو نهضت مشروطه اتفاق مي‌افتد، بنابراين دقيقاً مي‌توان گفت نسبت قيام تحريم تنباكو به مشروطه مثل نهضت ۱۵ خرداد است به سال ۵۷. مركز ثقل نهضت تحريم تنباكو هم ايران است هم عراق، اما به نظربنده دو اتفاق افتاده كه هويت ملي ايران در قالب تشيع دوباره تثبيت شده كه نهضت تحريم قائم مقام آن نظام سياسي است كه فعلاً مفقود شده است. در دوران قاجار از نظام‌هاي شيعه مدني خبري نيست، در دوران شاه عباس صفوي هم همينطور؛ يعني قدرت مدني ما بسيار تنزل كرده است. چرا تكامل است؟ چون از فاز سلبي نظامي در مصر و در جهان تسنن آرام آرام به اقتصادي و در دوران مشروطه به سياسي و در دوران رضاخان به فرهنگي تبديل مي‌شود و دردوره جمهوري اسلامي همه اينها به شكل تمدني درمي‌آيد، حتي تقابل از وضعيت اقتصادي، سياسي و فرهنگي به يك فاز سنگين‌تر يعني تمدن غرب منتقل مي‌شود كه از نظرمن تكامل است، چراكه هم آنها عميق‌تر وارد صحنه شدند و هم واكنش ما عميق‌تر شد.
 
به نظر بنده جريان تحريم در حفظ هويت ملي ايران مقطع بسيار مهمي است. قبل از قضيه تحريم جريان بيداري اسلامي درحوزه تشيع به اين شدت وجود نداشته و بيشتردرحوزه تسنن بوده است؛ حالا حساب كنيد ازتحريم تنباكو تا بيداري اسلامي حدود ۱۰۰ سال گذشته است، درايران مورد خاصي قبل از تحريم نداريم، دو قرارداد سنگين گلستان و تركمنچاي و اتفاقات دوره اميركبير كه نمي‌توان آنها را بيداري اسلامي ناميد. اينها حركت‌هاي اسلامي هستند. جريان حاج ملاعلي كني هم نهضت به حساب نمي‌آيد. اولين نهضت بيداري كه شكل مردمي دارد نهضت تحريم تنباكو است كه با آن بيداري اسلامي در جهان تشيع محقق شد و حتي فاز نظامي به فاز اقتصادي انتقال يافت كه نشان دهنده نوعي بلوغ و رشد است.
واكنش عميق تري هم وجود دارد كه مي‌خواهند بازارهاي ما با مشكل مواجه شود؛ براي مثال در كتاب شيخ حسن كربلايي نوشته شده اقتصاد درست است ولي مدام از نفوذ فرنگي‌ها و غرور فرنگي و بازار فرنگي‌زدگي در كشور سخن به ميان آمده است. كتاب مرحوم كربلايي نشان مي‌دهد كه قضيه هويتي بوده و فقط اقتصادي نبوده است؛ يعني ورود آنان به بازارهاي ما با شكستن غرور ملي ما همراه بوده و ايران نتوانسته است، به رغم ادعاهاي سعودي‌ها و ترك‌ها رهبري اسلام را در بيداري اسلامي به دست گيرد.
  
يكي شدن سياست و روحانيت، نتيجه قيام تنباكو
ما مناظره‌اي جدي با اينها داريم كه در بقيه انديشمندان مسلمان نيست. شروع اين تحول از حالت سلبي به حالت ايجابي در جهان تشيع به رهبري ايران نبود. اين اتفاق با نظام‌هاي مدني قدرتمند صفوي و جمهوري اسلامي و حتي مشروطه افتاده كه اتفاق مهمي در پس زمينه‌هاي تنباكو است. قضيه تنباكو بعداً تمام نشد. ظاهرش اين بود كه مرحوم ميرزا به اين جريان خاتمه داد و گفت تا همين جا پيروزي حساب مي‌شود چون طاقت مردم دراين قضايا زياد نبود و از طرفي هم مردم قلباً وابسته بودند، علما هم بيشتر و بايد مسئله هر چه زودتر تمام مي‌شد. اما به قول دولت‌آبادي با نهضت تنباكو بذري در مزرعه روحانيت پاشيده شد كه نتيجه آن يكي شدن سياست و روحانيت بود كه هيچ دستي نتوانست آنها را از هم جدا كند. تحريم تنباكو به رغم اينكه در تاريخ ايران مثبت بود فاجعه به وجود آورد. البته اين بذر خيلي زود در مشروطه ثمر داد كه چون در ذات تحريم سازندگي و ايجاب بود، پشت اين تحريم هم ايجاب و اولين ثمرش مشروطه و حتي نهضت نفت بود. در كتاب تحريم‌ها از بانك‌هاي شاهنشاهي گرفته تا لباس و ابعاد مختلف تقريباً تا ۴۰ سال بعد وجود داشته است.  صحنه‌اي است كه در آن علما در نجف جمع شده‌اند همه لباس‌هاي خود را درمي آورند و مي‌گويند ما خود را با لباس ايراني مي‌پوشانيم و بعداً تحريم‌ها عميق‌تر مي‌شوند و به كفن مرده‌ها نيز مي‌رسد و دردوران رضا شاه به كفش و كلاه مي‌رسد. البته در نهضت نفت، كمي بعد، بُعد ديني آن حذف مي‌شود ولي اثرش مي‌ماند. انديشه تحريم نيز غير از اينكه باعث شد در مقطع مهمي از تاريخ، انتقال عظيمي در بيداري اسلامي صورت گيرد و هويت ملي حفظ شود، در ذات خود بيش از آنكه سلبي باشد ايجابي است.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر