کد خبر: 846953
تاریخ انتشار: ۲۹ فروردين ۱۳۹۶ - ۲۱:۰۰
برخورد مسئولانه با تماميت زندگي
مسئوليت‌پذيري به معناي توانايي فرد در برآورده كردن نيازهاي خود است، البته به شيوه‌اي كه مانع برآورده شدن نيازهاي ديگران نشود...
نويسنده:  بهنام صدقي
 
 
 
مسئوليت‌پذيري به معناي توانايي فرد در برآورده كردن نيازهاي خود است، البته به شيوه‌اي كه مانع برآورده شدن نيازهاي ديگران نشود. كسي كه احساس مسئوليت‌پذيري دارد، در جريان انجام مسئوليت خود احساس ارزشمندي و نيز احساس مي‌كند براي ديگران مثمرثمر است و آنها نيز براي او ارزش قائلند. او براي كار و كوشش، انگيزه جدي دارد و سعي مي‌كند ناكامي‌هاي خود را تحمل كند و بردبار باشد تا اعتبار و ارزشمندي خود را پاس دارد.
 
 
 
وقتي شخص مسئوليت‌پذير بنا به مسئوليت خود مي‌گويد به خاطر ما كاري را انجام خواهد داد، تلاش خواهد كرد خواسته‌هاي ما را هم به خاطر ما و هم به خاطر افزايش اعتبار و ارزشمندي خودش برآورده كند. حرف بر سر بود و نبود احساس مسئوليت است. فردي كه احساس مسئوليت ندارد ممكن است به قول‌هاي خود عمل كند يا نكند و اين عمل كردن به قول خود بسته به احساسي است كه او در آن لحظه دارد يا ميزان كوشش و تلاشي كه فرضاً بايد انجام دهد و اينكه آيا در كار براي او نفعي وجود دارد يا نه. يك انسان مسئول كسي است كه انگيزه تلاش دارد و احتمالاً مي‌تواند ناكامي‌ها را هم تحمل كند. يك انسان غير‌مسئول نه رعايت حال ديگران را مي‌كند و نه رعايت حال خودش را و در هر زمان يا خود رنج خواهد كشيد يا باعث رنج ديگران خواهد شد.
 
 
 
فرنگيس شريفي باستان، روانشناس باليني در اين باره مي‌گويد: بحث مسئوليت‌پذيري تا جايي در زندگي انسان‌ها مهم و تعيين‌كننده است كه آقاي دكتر ويليام گلسر، روانپزشك معروف در نظريات خود بيان مي‌كند كه مردم نه به علت اينكه بيمارند غيرمسئولانه عمل مي‌كنند بلكه چون غيرمسئولانه عمل مي‌كنند، بيمار هستند.
 
 
 
به گفته شريفي باستان ديدگاه دكتر گلسر را چنين مي‌توان تفسير كرد، زماني كه انسان‌ها مسئوليت زندگي خود را به دست نگيرند و تصور كنند كه مهار زندگي‌شان به دست عوامل بيروني و خارج از خودشان است، هيچ قدمي براي پيشرفت و بهبود اوضاع خود بر‌نمي‌دارند و اين مسئله باعث مي‌شود كه همچنان در مشكلات خود باقي بمانند و هيچ تلاشي براي رفع آن انجام ندهند.
 
 
بسيارند افرادي كه دائماً ديگران را سرزنش مي‌كنند و مسائل و مشكلات خود را به زمين و زمان نسبت مي‌دهند و به عبارتي مسئوليت اعمال خود را نمي‌پذيرند و اين منجر به اين مي‌شود كه شرايطشان بدتر و بدتر شود و نه تنها خود را آزار مي‌دهند بلكه موجب آزار ديگران هم مي‌شوند.
 
 
 
 
مهار اعمال خود را به دست بگيريم
 
 
 
 
تا زماني كه يك خانمي كه دچار اضافه وزن شده، نپذيرد كه خودش مسئول وضعيتي است كه براي خودش ايجاد كرده، هيچ تلاشي براي كاهش وزن و سلامت فيزيكي خودش نمي‌كند و صرفاً وضعيت حال حاضر خود را به محل كار، همكاران، دوستان، همسر، فرزندان، جامعه و... نسبت مي‌دهند.
 
 
 
چنين فردي حتي اگر براي بهبود اوضاعش به روانشناس هم مراجعه كند، از آنجايي كه هميشه مسائلش را به هر چيزي غير خود نسبت مي‌داده، نمي‌پذيرد كه قدمي براي حل مسئله‌اش بر دارد و تكاليفي كه روانشناس به او مي‌دهد را انجام نمي‌دهد چراكه مسئوليت رفتارهايش را نپذيرفته است.
 
 
 
همينطور يك فرد سيگاري، تا زماني كه نپذيرد تنها كسي كه مي‌تواند به خودش كمك كند، خود فرد است و رفتار مسئولانه را ياد نگيرد، نمي‌تواند براي ترك سيگار خودش اقدامي كند، چراكه او اولين گامي كه بايد بردارد يادگيري تعهد و پذيرش مسئوليت اعمالش است و هر گونه مداخله‌اي بدون اين مهم، بي‌نتيجه خواهد ماند. مؤلفه مهمي كه در بحث مسئوليت‌پذيري مي‌تواند بسيار تعيين‌كننده باشد، مفهوم منبع كنترل است. منبع كنترل يكي از ويژگي‌هاي شخصيتي و به معناي انتظار كلي فرد از نتايج يك رويداد است كه يا در درون فرد يا فراسوي (بيرون) كنترل و فهم شخصي وي قرار مي‌گيرد. افراد داراي كنترل دروني رويدادها را به رفتارهاي خود نسبت مي‌دهند اما افراد داراي كنترل بيروني رويدادها را به وراي كنترل خويش ادراك مي‌كنند.
 
 
 
مسلماً اينكه كدام يك از منابع كنترل بر فرد مسلط باشد، مي‌تواند تعيين‌كننده سطح مسئوليت‌پذيري اشخاص باشد. افرادي كه داراي منبع كنترل بيروني هستند، از آنجايي كه همه چيز را به خارج از كنترل شخصي خويش و به محيط نسبت مي‌دهند، وقتي با مسئله‌اي مواجه مي‌شوند، همچنان از آن ناحيه به آن مي‌نگرند يعني دست به رفتار غير‌مسئولانه مي‌زنند.
 
 
 
اين افراد معمولاً عصبي و بي‌اعتماد و تحريك‌پذير هستند و در موقعيت‌هاي استرس زا معمولا از راهبردهاي هيجان مدار و منفي استفاده مي‌كنند. افراداي كه داراي منبع كنترل دروني هستند، همه چيز را تحت مهار و كنترل خود مي‌دانند، بنابراين وقتي با مسئله‌اي مواجه مي‌شوند، دست به رفتارهاي مسئولانه مي‌زنند و در موقعيت‌هاي استرس زا موفق‌تر عمل مي‌كنند و بيشتر از راهبردهاي حل مسئله مبتني بر مسئله مدار استفاده مي‌كنند.
در نهايت مي‌توان گفت همين كه انسان‌ها بتوانند مهار زندگي و مسئوليت اعمال خود را به دست گيرند، سطح سلامت روانشان را تضمين مي‌كنند و مي‌توانند به بهترين وجه زندگي خود و كنترل آن را در دست بگيرند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر