نويسنده: مريم ترابي
چند سالي است سبك خريد به همراه سبك زندگي مردم جامعه تغيير كرده است. همه نالان از فشار اقتصادي و گراني و تورم سرسامآور هستند ولي باز هم ميبينيم افراد بسياري براي خريد فصلي خود به كشورهاي همسايه سفر ميكنند كه به گفته خودشان بهصرفهتر است كه در آنجا خريد كنند تا در داخل كشور! و به اين ترتيب مصرفكننده كالاهاي خارجي ميشويم. اصلاً هم فكر نكنيد كه اين افراد از قشر مرفه و طبقه بالاي جامعه هستند. اين نوع سبك زندگي به طبقات ديگر جامعه نيز سرايت كرده و افراد در هر طبقه و وابسته به هر قشري كه باشند تمايل دارند اينگونه سبك زندگي داشته باشند. ولي همين سبك زندگي جديد و وارداتي، صدماتي را به بدنه جامعه وارد ميكند و قشرهاي ضعيف را تحت فشار قرار ميدهد. اين نوع سبك زندگي از ما مردماني صرفاً مصرفكننده اجناس وارداتي ميسازد كه ديگر توليدات وطني و بومي خود را قبول نداريم. ديگر توليدات خانگي برايمان ارزشي ندارد. ديگر به محصولات داخلي بها نميدهيم و از آن استفاده نميكنيم. واردات محصولات غيرضروري، فرهنگ و سبك زندگيمان را دگرگون ميكند و ديگر خود ايرانيمان نخواهيم بود.
طعم محصولات خانگي، حمايت از مشاغل خانگي
آمار و ارقام منتشر شده در رسانهها همگي حكايت از واردات محصولاتي غذايي به كشور دارند كه ما خود روزي توليدكننده برتر آنها بوديم و همچنان هستيم، البته اگر واردكننده كالاهاي مختلف اجازه بدهند. همانطور كه همگي ميدانيم زنان ايراني در قديم توليدكننده تمام محصولات غذايي خانواده خود بودند و حتي اين محصولات را به ديگران هم ميفروختند. در واقع زنان به نوعي در گردش چرخه اقتصاد خانواده سهم بزرگي داشتند. اين مشاغل خانگي در هياهوي پيشرفت و مدرنيته شدن جامعه يا به عبارتي در دوران گذر جامعه از سنت به مدرنيته شايد بسيار كمرنگ شده باشد ولي هنوز از بين نرفته است. واردات محصولات كشورهاي بيگانه تنها به بيكاري افراد جامعه و همچنين ركود اقتصادي جامعه دامن ميزند.
بسياري از كشورهاي توسعهيافته براي پايين آوردن نرخ بيكاري جامعه خود، سياست توسعه و حمايت از كارگاههاي كوچك و خانگي را در پيش ميگيرند. مانند كشور تايوان كه بعد از جدايي از چين، براي استقلال و رشد اقتصادي جامعه خود از مشاغل كوچك و خانگي حمايت كرد و شعار «هر خانه، كارخانه و هر كارخانه، خانه است»، را سرلوحه كار و سياست خود قرار داد. همچنين كشورهاي ايتاليا و اسپانيا براي اين مشاغل امتيازاتي را از قبيل معافيت مالياتي در جهت حمايت از مشاغل خانگي در نظر گرفتهاند، اما در ايران با توجه به ديرينگي مشاغل خانگي، قابليتهاي فراوان آن در مناطق مختلف كشور و همچنين نياز ويژه براي حمايت از اين دسته از مشاغل به دليل نرخ بالاي بيكاري، تمام حمايتها از اين مشاغل فقط به قوانين دست و پاگير منتهي ميشود و افرادي كه مشغول به كارهاي خانگي هستند مشكلات بسياري را متحمل ميشوند.
بنابراين مشاغل خانگي از اهميت زيادي براي رشد اقتصادي جامعه برخوردار است. كار و فعاليت زنان و مردان در خانه نه تنها به رشد اقتصادي جامعه كمك ميكند حتي تأثير مثبتي در تربيت شخصيت فرزندان دارد. وقتي پدر و مادر به طور مستقيم خود درگير كار هستند به مثابه يك الگوي تلاشگر و مؤثر در عرصه كار و توليد در ذهن كودكان نقش خواهند بست. كاركرد مثبت ناشي از فعاليت آنها، فرزندان را به سمت و سويي ترغيب ميكند تا ذهن خود را به طور منسجم و ثمربخش به ادامه شغل والدين يا حرفهاي جديد سوق دهند.
چند سالي است در بسياري از نمايشگاههاي خيريه يا نمايشگاههايي با عنوان فروش توليدات خانگي شاهد معرفي مشاغل خانگي هستيم. اين قدم بسيار خوبي در جهت حمايت از اين فعاليتها است ولي كافي نيست. بهتر است مسئولان نيز حمايتهاي خود را از مشاغل خانگي به قوانين روي چند برگه كاغذ محدود نكرده و كشورهاي موفق دنيا در اين زمينه را الگو قرار داده و در راه آنها با شرايط جامعه فعلي قدم بردارند. چه خوب است كه ما هم با خريد از افرادي كه محصولات خانگي توليد ميكنند از آنها حمايت كنيم.
حمايت از توليدات داخلي
خيابانهاي شهر پر از خودروهاي وارداتي بالاخص چيني شده است. به هر فروشگاهي سر ميزنيم محصولات ترك و چيني تا سقف چيده شده است. با اين هجوم واردات ديگر جايي براي محصولات توليدكننده داخلي وجود ندارد. حتي گاهي فراموش ميكنيم سراغ جنس ايراني را بگيريم. ديگر عادتمان دادهاندكه مصرفكننده محصولات بيكيفيت چيني و غيره باشيم. البته خودمان هم از اين هجوم واردات استقبال بينظيري كردهايم. زيرا ماشين شاسي بلند، مد روز شده است پس تمام پسانداز و دار و ندار خود را وسط ميگذاريم تا خودروي شاسي بلند چيني بخريم تا مبادا از مد روز عقب بمانيم. شهر پر از مزونلباسهاي ترك شده است. بالطبع ما هم ديگر به قدري كلاسمان بالا رفته است كه فقط از مزونها بايد خريد كنيم، پس توليد پوشاك داخلي را اصلاً نميبينيم. اين هجمه حضور پوشاك ترك در جامعه باعث شده است سبك پوشش ما نيز تغيير كرده و بيشتر شبيه كشور تركيه باشيم. اين استقبال صدماتي را هم به فرهنگ و سبك ايراني ما، هم به چرخه توليد داخلي وارد كرده است.
اين رها كردن و بها ندادن به توليد داخلي صدمات جبرانناپذيري به بدنه اقتصاد جامعه ميزند. آمار بيكاري در جامعه افزايش پيدا كرده و شغلهاي كاذب در جامعه ايجاد شده است. اما با حمايت از توليد داخلي ميتوان اميدوار بود كه با برنامههاي كوتاهمدت، ميانمدت و بلندمدت نرخ بيكاري كاهش يابد و مشكل بيكاري در اقتصاد ايران برطرف شود. با حمايت از توليدكننده داخلي ارز به بهانه واردات كالاهاي غيرضروري از كشور خارج نميشود و اين نقدينگي به صنايع كوچك و بزرگ تزريق ميشود و چرخ توليد به گردش در ميآيد. در صورتي كه صنايع كشور با تمام توان خود فعاليت كنند توليد كشور افزايش خواهد يافت كه اين موضوع ميتواند در نهايت به رشد اقتصادي و رسيدن به اهداف مورد نظر در برنامههاي كلان اقتصادي كشور منجر شود. بيشك با حمايتهاي خود از توليدكننده داخلي او را ترغيب به توليد جنس با كيفيت و مرغوب ميكنيم.