به گزارش خبرنگار ما، صبح روز چهارشنبه چهارم اسفندماه سال گذشته بود كه مردي وحشت زده با اداره پليس تماس گرفت و گفت همسرش به طرز مرموزي در خانهشان به قتل رسيده است. لحظاتي بعد تيمي از مأموران كلانتري مسعوديه در محل حادثه كه خانهاي در حوالي خيابان مسعوديه بود، حاضر شدند. مأموران در اتاق خواب با جسد بيجان زن 37 سالهاي به نام شهربانو روبهرو شدند كه دهانش با پارچهاي و دست و پاهايش با طنابي بسته شده بود. بعد از آن بود كه قاضي ايلخاني، بازپرس ويژه قتل دادسراي امور جنايي تهران همراه كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي در محل تحقيقات خود را براي بر ملا كردن راز قتل زن جوان آغاز كردند.
مرد افغاني كه مرگ همسرش را به مأموران خبر داده بود، گفت: من و همسرم پسر عمو، دختر عمو هستيم. 12 سال قبل با هم ازدواج كرديم، اما هيچ وقت بچهدار نشديم. چندين سال قبل از افغانستان براي كار به ايران آمديم. مدتي است در شركتي شيفت شب كار ميكنم. شب گذشته همانند هر شب ساعت 19 از خانه خارج شدم و به محل كار رفتم. تا نيمههاي شب چند بار با همسرم تلفني حرف زدم تا اينكه صبح راهي خانه شدم. هر چقدر زنگ خانه را زدم همسرم در را باز نكرد تا اينكه با كليد يدكي كه داشتم در را باز كردم و با جسد بيجان همسرم روبهرو شدم. وي ادامه داد: من با كسي مشكل نداشتم، اما قاتل پس از قتل همسرم طلاهاي او را هم سرقت كرده است.
مأموران در نخستين گام به شوهر مقتول مشكوك شدند و وي را به عنوان مظنون به قتل بازداشت كردند. در حالي كه پزشكي قانوني علت مرگ زن جوان را خفگي و فشار بر عناصر حياتي گردن اعلام كرده بود، بررسي مأموران نشان داد شوهر مقتول در اين حادثه بيگناه است. بدين ترتيب مرد افغان آزاد شد و مأموران تحقيقات خود را در شاخه ديگري ادامه دادند.
ارتباط پنهاني مقتول با پسر جوان
مأموران در تحقيقات فني دريافتند مقتول مدتي است با پسر جواني به نام شروين ارتباط تلفني و تلگرامي دارد. همچنين مشخص شد پسر جوان تا شب حادثه به صورت تلفني و پيامكي با مقتول ارتباط داشته است اما پس از حادثه اين ارتباط قطع ميشود.
بازداشت مظنون به قتل
بنابراين تيم جنايي شروين را براي تحقيقات بازداشت كردند. متهم در بازجوييها به دوستي با زن جوان اعتراف كرد، اما مدعي شد از قتل شهربانو بيخبر است. وي گفت: چند روز قبل به مسافرت رفتم و به همين دليل در اين مدت با مقتول ارتباط تلفني نداشتم تا اينكه الان متوجه شدم او به قتل رسيده است. متهم در بازجوييهای بعدي با تناقضگويي قصد فريب مأموران را داشت، اما در نهايت پس از 45 روز صبح ديروز لب به اعتراف گشود و به قتل شهربانو اقرار كرد.
اعتراف به قتل
متهم صبح ديروز براي بازجويي به دادسراي جنايي منتقل شد.
وي در شرح حادثه گفت: چند سال قبل از شهرستان براي كار به تهران آمدم و به عنوان شاگرد رستوران شروع به كار كردم. چهار سال قبل بود كه براي اولينبار مقتول را در رستوران ملاقات كردم. آن شب مقتول همراه يكي از دوستانش به رستوران آمدند و شام خوردند. پس از صرف شام شهربانو خودش را به من معرفي كرد و درباره دستور پخت غذاي رستوراني از من سؤال كرد. قرار شد تلفني دستور پخت غذا را به او بدهم به همين دليل شماره تلفن مرا گرفت و يك روز بعد با من تماس گرفت. پس از اين ارتباط تلفني ما به بهانه دستور پخت غذا ادامه داشت تا اينكه براي اولينبار شهربانو مرا به خانهاش دعوت كرد تا براي او غذاي رستوراني بپزم.
آن شب براي او غذا پختم و او هم از شوهرش بدگويي كرد و گفت كه هر شب او را تنها ميگذارد و بداخلاق است.
وي ادامه داد: بعد از آن ارتباط ما بيشتر شد و شيطان هر دوي ما را وسوسه كرد. تا اينكه مدتي قبل تصميم گرفتم ارتباطم را با زن جوان قطع كنم و براي ادامه زندگي به شهرستان بروم. شب حادثه وقتي به خانه مقتول رفتم به همين دليل با هم مشاجره لفظي كرديم كه او سيلي محكمي به من زد. خيلي عصباني شدم و او را هل دادم كه سرش به ديوار برخورد كرد و از هوش رفت. خيلي ترسيده بودم به خاطر اينكه صدايش را همسايه متوجه نشوند دست و پا و دهانش را با طناب و پارچهاي بستم و از خانه گريختم و به شهرستان رفتم. وي درباره سرقت طلاهاي مقتول گفت: پس از حادثه طلاهاي او را سرقت كردم تا مأموران فكر كنند اين حادثه به خاطر سرقت رخ داده است، اما خيلي زود دستم رو شد.
متهم براي تحقيقات بيشتر به دستور قاضي ايلخاني در اختيار كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي قرار گرفت.