نويسنده: محمد مهر
اگر دقت كرده باشيد انساني را يافت نميكنيد كه در معرض قضاوت قرار نگيرد، حتي اگر هر روز به همديگر توصيه كنيم كه درباره ديگران قضاوت نكنيم اما اين اتفاق مكرر روي ميدهد. قضاوت و داوري اگر حرفه برخي از آدمها باشد كه به خاطر آن دستمزد ميگيرند و در اداره و سازماني استخدام ميشوند كه درباره پروندههايي به داوري بنشينند اما در يك ديد وسيعتر ميبينيم بسياري از ما هر لحظه در معرض داوري و قضاوت قرار ميگيريم و هر انديشه و گمان و فكري كه به ذهن انسان خطور ميكند در واقع شاهين ترازويي است كه به چپ و راست ميچرخد و وضعيتي را رقم ميزند، بنابراين شناخت صحيح از اين پديده ميتواند به ما در رسيدن به منطقي درست در زندگي و تعاملات خود با ديگران كمك كند، به ويژه وقتي كه ما در معرض پيشداوريها قرار ميگيريم و سايه اين پيشداوريها بر روابط ما با ديگران و حتي در رابطهاي كه با خودمان داريم ميافتد.
گفتوگوي ما با حجتالاسلام والمسلمين امير گلپور، مسئول كارگاههاي آموزشي مركز قرآن و حديث حوزههاي علميه سراسركشور به اين مهم توجه دارد.
جناب گلپور! ما به صورت روزانه و مكرر در ريز و درشت زندگيمان گاه دچار پيشداوريهايي ميشويم كه ممكن است ما را به سمت سويههاي تاريك زندگي بكشاند و نشانيهاي غلطي از افراد به ما دست بدهد. براي اينكه از اين عادت پرهيز كنيم به نظر ميرسد كه در گام اول ضروري است اول از همه به شناخت صحيحي از جوانب امر برسيم و تحليل درستي از پديده پيشداوري داشته باشيم. اگر بخواهيم به تعريف جامع و كوتاهي از پيشداوري برسيم چه نكاتي برجسته خواهد بود؟
پيشداوري عبارت است از نگرش غيرمنصفانه و منفي به شخص يا گروهي به خاطر پذيرش غيرمنطقي پيشفرضهاي غلط در ذهن قضاوتكننده. اما در مقابل قضاوت صحيح و اخلاقمحور قضاوتي است كه اصول و معيارهاي اخلاقي در آن رعايت شده است. حال بايد بدانيم كه اين معيارها كدامند؟ من سعي ميكنم كه در اين مجال به پنج شاخص و معيار مهم در اين باره اشاره كنم. پنج ستوني كه قضاوت درست بر آن استوار است.
معيار اول درباره قضاوت اين است كه داوري بايد از روي حس باشد، نه بر اساس شنيدهها. چراكه فاصله بين حق و باطل به اندازه چهار انگشت است، يعني به اندازه فاصله چشم كه ميبيند و گوش كه ميشنود و شنيدن كي بُوَد مانند ديدن! ضمن اينكه حتي به همه ديدهها هم نميشود اعتنا و استناد كرد. گاهي شخص يك حرفي ميزند يا كاري ميكند ولي اصلاً منظور بدي نداشته اما شخص بيننده و شنونده مستقيم، برداشت بدي ميكند. امام باقر(ع) ميفرمايند حتي اگر كسي كار اشتباهي كرد تا 70 بار كار او را توجيه كنيد، مثلاً بگوييد در عالم خواب بوده، بيمار بوده، منظورش من نبوده است، مجبورش كردند و نظاير آن.
معيار دوم بررسي همه جوانب امر است به اين معنا كه حال شخص و مشكلات روحي، رواني، اقتصادي و عاطفي شخص را درك كنيم، مثلاً حرفهاي شخص داغديده و مادر فرزند از دست داده را به قضاوت نمينشينند! اگر تندي و ناراحتي هم كرد، ناديده گرفته ميشود.
سومين مؤلفه تأثيرگذار در اين باره اين است كه: قبل از قضاوت و پيشداوري به درستي و صحت خبر اطمينان پيدا كنيم، چراكه ممكن است خبر آورنده دروغ بگويد يا همه واقعيت را نگويد يا ممكن است قسمتي از خبر را درست درك نكرده باشد، يا قسمتي از آن را فراموش كرده باشد. قرآن در اين باره در آيه 6 سوره حجرات ميفرمايد: «يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن جَاءكمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَينُوا أَن تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَي مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ /اي كساني كه ايمان آوردهايد اگر فاسقي برايتان خبري آورد به خوبي وارسي كنيد مبادا به ناداني به گروهي آسيب برسانيد و [بعد] از آنچه كردهايد پشيمان شويد.»
چهارمين شاخص مهم اين است كه در حال عصبانيت قضاوت نكنيم، در عصبانيت انسان از حال تعادل خارج شده است و با حرص و بغض هم نميتوان به يك تصميم منطقي و عقلاني و سنجيده رسيد.
پيششرط پنجم، دوري كردن از پيشفرضهاي غلط است، مثلاً فرض بگيريم كه «خانمها احساسي هستند و هيچ حرف عاقلانهاي ندارند» و بر اين اساس رفتارهاي يك زن را قضاوت كنيم يا اينكه مردم منطقهاي را خسيس فرض كنيم و هر كس از آن منطقه را ميبينيم با ويژگي خساست قضاوت نماييم يا اينكه شخص را به دليل داشتن تيپ ظاهري غربي متهم به گرايش غيراسلامي كنيم.
اگر بخواهيم به علت العلل يا ريشه اصلي پيشداوريها بپردازيم چه مؤلفههايي قابل ذكر است؟
بله ممكن است كسي اين پرسش را مطرح كند كه ريشه اصلي پيشداوريها چيست؟ به نظر ميرسد پيروي از هواي نفس، قدرتطلبي، فراموشي خويشتن، فراموشي خدا، لجاجت، جهل، تكبر، حسادت، حرص علل اصلي پيشداوري هستند. از بين اين عوامل سه صفت تكبر، حسادت و حرص ريشه همه رذائل اخلاقي است، يعني قدرتطلبي به خاطر حرص است و از آن سو پيروي از هواي نفس به خاطر حسادت يا تكبر.
توضيح ميفرماييد كه تكبر يا فرض كنيد حسادت چطور ميتواند وضعيتي را در انسان رقم بزند كه آن وضعيت منجر به پيشداوريهاي ويرانگر شود؟
شما نگاه كنيد كه چطور شيطان كه 6هزار سال خدا را عبادت كرده بود به سبب تكبر از مقام خود اخراج شد. خودبرتربيني يكي از عوامل مهمي است كه موجب پيشداوري ميشود كه با مراجعه به كتب اخلاقي مثل كتاب «گناهان كبيره» شهيد دستغيب يا كتاب «معراجالسعاده» مرحوم نراقي بايستي به معالجه آن پرداخت.
بهترين راه و نسخه درمان به نظر شما چيست؟
بر اساس خطبه فدكيه حضرت صديقه طاهره فاطمه زهرا(س) بهترين راه درمان اقامه نماز است. نماز با خشوع و توجه به همراه اشك و ناله به درگاه خداي سبحان. كسي كه موفق به خواندن نمازي خاشعانه ميشود، در واقع به عجز و فقر و ضعف وجودي خود پي برده و كسي كه خود را به عجز و خدا را به عظمت و بزرگي بشناسد، تكبر نخواهد داشت. نماز خاشعانه پرتوي از مناجات عارفانه اميرالمؤمنين در مسجد كوفه است كه انت المالك وانا المملوك و هل يرحم المملوك الا المالك. مولاي يامولاي انت القوي و انا الضعيف و هل يرحم الضعيف الاالقوي.
حسادت يكي ديگر از عوامل پيشداوري است. رذيله اخلاقي كه بسيار خطرناك است. قابيل به سبب حسادت نسبت به برادرش اولين جنايت و گناه تاريخ را مرتكب شد.
حرص و طمع همان عاملي بود كه شيطان به وسيله آن و با حيله و نيرنگ و قسمي كه بر آن افزود، توانست حضرت آدم ابوالبشر(ع) را به سوي درخت ممنوعه سوق دهد و او را از جايگاهش به زمين هبوط دهد.
بيكاري و فراغت زيادي داشتن موجب ميشود انسان خودش را فراموش كند و بهجاي پرداختن به خودش، ديگران را قضاوت كند. قدرتطلبي يكي ديگر از رذايلي است كه ما را به پيشداوريهاي ناصحيح ميكشاند.
حس تحقيركنندگي زياد به دليل كمبود محبت، تربيت ناكارآمد خانواده و محيط و به دليل پرخاشگري والدين از عوامل ديگر در اين باره است. لجاجت و تبعيت از جهل نيز از عوامل و مؤلفههاي ديگر به شمار ميرود.
قرآن كريم در موارد بسياري به صورتهاي مختلف به اين واقعيت رواني اشاره كرده است؛ در بيان علت بتپرستي و اعتقاد به مذاهب مختلف خرافي ميگويد: «إِن يتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنفُسُ» اينها دنبال حقيقتي كه با علم يقيني اثبات شود، نميروند و به دنبال چيزي هستند كه ظني از آن پيدا بشود. دنبال دلخواهشان هستند و آنطور كه دلشان ميخواهد، ميفهمند و استدلال ميكنند. لذا گاهي پيشداوريها و قضاوت و تصميمگيري بر اساس جهل و ناداني است.
به نظر ميرسد كه بين پيشداوري و وسوسههاي شيطاني رابطهاي مستقيم وجود دارد. درست است؟
بله، فراموشي ياد خدا و تسلط شيطان بر انسان موجب ميشود كه شيطان دايماً او را همراهي كند. لذا تصميمگيريهاي چنين شخصي شيطاني و ناصحيح خواهد بود. آيه شريفه قرآن ميفرمايد: «وَمَن يعْشُ عَن ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيضْ لَهُ شَيطَانًا»؛ عقوبت كساني كه از ياد خدا اعراض كنند، اين است كه به همنشيني شيطان مبتلا ميشوند. از هواهاي نفساني شروع ميشود و سپس به جايي ميرسد كه اين دلخواهش معبود او ميشود، قرآن ميفرمايد: «أَفَرَأَيتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً.» به جايي ميرسند كه اين دلخواه خدايشان ميشود و دربست تابع او ميشوند. خدا نيز چشم و گوش آنها را ميبندد و بر دلشان مهر ميزند تا ديگر حقيقتي در آن نفوذ نكند. چنين كسي هيچ هدايتگري نخواهد داشت؛ البته خداوند بيجهت كسي را گمراه نميكند. خداوند به حضرت داوود(ع) ميفرمايد: بين مردم به درستي قضاوت كن و از هواي نفس پيروي نكن، بنابراين معلوم است كه بين تبعيت از هواهاي نفساني و پيشداوري رابطه مستقيمي وجود دارد.