من متأسفم از اينكه خيلي از جوانهاي ما از اين شگردهايي كه در دنيا، در امريكا، در غرب و در اروپا در زمينه انتخابات به كار ميبرند كه ظاهر دموكراسي دارد، اما باطن غير دموكراسي دارد، خبر ندارند. كتابهاي خوبي در اين زمينه نوشته شده، خود غربيها نوشتهاند؛ اينها را بخوانند، اين كتابها را ببينند؛ چگونگي انتخاب يك شهردار يا يك فرماندار در فلان ايالت امريكا، بعد سناتور شدن، بعد رئيسجمهور شدن؛ هل داده شدن افراد به اين عرصهها چگونه است، با چه شگردهايي انجام ميگيرد؛ آن وقت مقايسه كنند با اينجا كه يك نفري ميآيد در مواجهه با مردم، در حرف زدن با مردم، گاهي بدون هيچ سابقه اجرايي، مردم را جذب ميكند؛ موج ايجاد ميشود، مردم ميروند پاي صندوقهاي رأي، رأي ميدهند، انتخاب ميكنند، با اين درصدهاي بالا؛ اين مدل جديدي است از دموكراسي؛ اين پيشرفت سياسي ماست. (1)
ميگويند ما متعهد به گسترش دموكراسي در دنيا هستيم - حالا كاري نداريم كه دموكراسي خود امريكا چه جور دموكراسياي است؛ در اين زمينه بحث نميكنيم - با اين ادعا، با كشوري مثل جمهوري اسلامي كه روشنترين و واضحترين مردمسالاريها و دموكراسيها را در اين منطقه داراست، دائم معارضه و مقابله ميكنند؛ در عين حال پشت سر كشورهايي در اين منطقه ميايستند و با كمال پررويي از آنها حمايت ميكنند كه بوي دموكراسي را استشمام نكردهاند و يك بار ملتشان رنگ انتخابات و رأي و صندوق رأي را نديدهاند. اين هم تعهدشان نسبت به دموكراسي است! ببينيد فاصله قول و عمل چقدر است؟! (2)
(1) بيانات در ديدار مردم آذربايجانشرقي 28/۱۱/1391
(2) بيانات در ديدار مسئولان نظام 30/4/1392