کد خبر: 845479
تاریخ انتشار: ۲۲ فروردين ۱۳۹۶ - ۲۱:۰۰
جایگاه کمرنگ مطلعه و پژوهش در جامعه ما
جوامعي كه در آن سرانه مطالعه بالاتر از ميانگين جهاني است جوامعي پيشرو از نظر علمي و صنعتي هستند، چراكه...
نويسنده: سيد مصطفي رنجبر
 
 
جوامعي كه در آن سرانه مطالعه بالاتر از ميانگين جهاني است جوامعي پيشرو از نظر علمي و صنعتي هستند، چراكه اگر در جامعه‌اي پيشرفت و پويايي وجود داشته باشد بي‌هيچ ترديدي آن پيشرفت و پويايي به سطح آگاهي و دانش نيروي انساني آن بستگي دارد يا به عبارت بهتر يكي از مهم‌ترين مؤلفه‌هاي كيفيت نيروي انساني آن جامعه سطح دانش و مهارت آنهاست.
در جوامع در حال توسعه نيز هر چند تلاش‌هايي براي افزايش مطالعه صورت گرفته است اما به نظر مي‌رسد اين تلاش‌ها نتوانسته‌اند چندان موفق شوند و يكي از مهم‌ترين موانعي كه باعث شده اين تلاش‌ها و برنامه‌ريزي‌ها موفق نباشند وضعيت نابسامان سطح زندگي و معيشتي مردم آن است. پس رابطه‌اي مستقيم ميان تمايل به مطالعه و پژوهش از يك سو و شرايط اقتصادي و معيشتي مردم از سوي ديگر وجود دارد. 
 
 
 
درس بخوان، كتاب نخوان!
 
 
در بسياري از جوامع در حال توسعه از يك سو نبود رفاه و امكانات كافي باعث شده رسيدن به رفاه و منابع مادي داراي فضيلت شود و از سوي ديگر بسياري از ارزش‌ها و هنجارها متمركز در امور اقتصادي شده است و در اين نوع جوامع چيزي كه سود مادي نداشته باشد از نظر اكثريت مردم واهي و بي‌ثمر است. بنابراين از كودكانشان هم انتظار دارند تا درس بخوانند شايد از اين فرصت استفاده كنند و بتوانند شغل پيدا كرده و از طريق آن امرار معاش كنند، يعني مطالعه براي معيشت. از اين رو با اين ارزش‌هاي تك‌بعدي كه فقط بر ماديات و نيازهاي اوليه تأكيد مي‌كند نمي‌توان اميدي به افزايش سرانه مطالعه در اين جوامع داشت.
 
 
كتاب و ذهن پرسشگر
 
 
از سوي ديگر لازم است بدانيم در جامعه‌اي سرانه مطالعه بيشتر است كه مردمش ذهنيتي پرسشگر و فعال داشته باشند و از اين منظر اگر به تاريخ رجوع كنيم به عينه خواهيم ديد جوامعي داراي بيشترين فيلسوفان و متفكران بوده‌اند كه مردمش ذهنيتي پرسشگر و خلاق داشته‌اند. مانند يونان باستان كه زماني مهد فلسفه بود و فيلسوفاني چون تالس، سقراط، افلاطون و ارسطو در خود پرورش داد چون جامعه‌اي بود كه در مواجهه با عالم هستي، پرسش داشت و آن پرسش چرا بود.
 
 
بنابراين اگر در جامعه‌اي مي‌بينيم سرانه مطالعه پايين است به اين دليل است كه رخوت و تنبلي فكري در آن نهادينه شده و اين سبك از زندگي باعث مي‌شود كه مردم بدون دغدغه و پرسش زندگي كنند. انسان و جامعه‌اي كه پرسش نداشته باشد درونش را به عالم هستي و رازها بسته است.
 
 
از نظر جامعه‌شناختي اگر كنشي اجتماعي بخواهد شكل بگيرد بايد نيازي وجود داشته باشد تا به وسيله اين كنش، نياز ارضا شود. در اين صورت اگر مطالعه را به عنوان كنشي اجتماعي قلمداد كنيم نياز اساسي كه از اين طريق ارضا مي‌شود نياز به دانايي است كه از طريق پرسش آغاز مي‌شود.
 
 
قصور نهادهاي جامعه‌پذير
 
 
يكي ديگر از عواملي كه باعث مي‌شود سرانه مطالعه در جامعه پايين بيايد نارسايي‌هاي موجود در نهادهاي جامعه‌پذير از جمله آموزش و پرورش و دانشگاه‌ها است. چراكه مطالعه شرايطي دارد كه از جمله آنها مي‌توان به شرايط سمعي، بصري، استدلال و فهم اشاره كرد.
سؤال اساسي اين است كه اگر در جامعه اين همه تحصيلكرده داريم و با افتخار هم مي‌گوييم كه درصد بي‌سوادي را كاهش داديم پس چرا با اين وجود در جامعه ما سرانه مطالعه پايين است؟ آيا اين مسئله دال بر وجود نارسايي در نهادهاي آموزشي ما نيست؟ و سؤال ديگر اين است كه چند درصد از جوانان دانشگاهي ما با پرسش و داشتن دغدغه‌اي فكري به سراغ رشته تخصصي خود رفتند؟
 
 
متأسفانه خيلي وقت‌ها مي‌بينيم كه دانشجويان در رشته‌هاي دانشگاهي كه از نظر شغلي موفق‌ترند دانشجويان رشته‌هاي دانشگاهي ديگر را كه بيشتر علوم پايه‌اند مسخره مي‌كنند يا به ديده تحقير نگاه مي‌كنند. اين وضعيت نشان‌دهنده چيست؟
 
 
اين وضعيتي است كه من آن را به تقابل دو ديدگاه كه نسبت به دانش اندوزي وجود دارد مي‌نامم. يكي ديدگاه ابزاري نسبت به علوم و ديگري ديدگاهي فضيلت‌مدارانه نسبت به علوم، كه متأسفانه ديدگاه ابزاري نسبت به علوم مسلط بوده و آن ابزاري بودن علم نسبت به كسب درآمد و منافع مادي است.
 
 
متأسفانه تفكر كاسبكارانه نسبت به كسب مدرك دانشگاهي باعث شده ساختار آموزش و پرورش و دانشگاهي ما نتواند ذهنيت پرسشگر و خلاق را در بين نسل‌هايي كه پرورش مي‌دهد بيدار كند تا تشنه مطالعه باشند و فضيلت دانش‌هاي ديگر را بدانند. از اين روست كه ما با تناقض بسيار بزرگ آماري در جامعه مواجهيم يعني جامعه‌اي با درصد باسوادي بالا اما با سرانه مطالعه پايين!
 
 
حوصله كتاب خواندن نداريم
 
 
از ديگر عارضه‌هاي فرهنگي كه باعث مي‌شود سرانه مطالعه در جامعه ما پايين بيايد اين است که مردمي كم‌تحمل و بي‌حوصله هستيم. كمي تحمل و نداشتن صبوري در امر مطالعه كه مي‌تواند شيرين باشد باعث مي‌شود براي ما اولاً دغدغه پرسش و تفكر وجود نداشته باشد و ثانياً مطالعه براي ما طاقت‌فرسا باشد و واقعيتي كه متأسفانه بايد به آن اذعان كنم ذهنيت بيش از حد ساده‌انگارانه ماست كه از كودكي با پاسخ‌هاي روزمره پرسش را در درونمان سركوب كرده است.
 
 
كتابخانه نداريم
 
 
اما عوامل زيرساختي و سخت‌افزاري كه باعث مي‌شود سرانه مطالعه پايين بيايد كمبود كتابخانه‌ها در سطح شهرها است كه اين هم ناشي از ثانوي بودن نياز به كتاب در جامعه ماست.
در اين خصوص رسانه‌هاي جمعي لازم است از طريق مطلع كردن شهروندان از برنامه‌هاي كتابخانه‌ها و متوليان امور كتاب و كتابخواني از طريق مجهزتر كردن كتابخانه‌ها نه فقط به كتاب‌هاي كاغذي بلكه با كتاب‌هاي الكترونيكي و صوتي گام‌هاي مناسبي بردارند.
 
 
و باز هم نقش خانواده
 
 
و باز هم بايد تأكيد كرد كه نهاد خانواده نقشي بي‌بديل دارد، زيراكودكاني اهل مطالعه خواهند بود كه والدينشان اهل مطالعه باشند. خانه‌ها را بايد تبديل به كتابخانه‌اي كوچك براي اعضاي خانواده كنيم تا كودكانمان با كتاب بزرگ و اهل مطالعه شوند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر