برای دیدن ارقام روی تصویر کلیک کنید
مطالعات جهاني نشان ميدهد كه افسردگي با مسائل اقتصادي مرتبط است، چنانچه افرادي كه وضعيت اقتصادي و معيشتي ضعيفتري دارند، بيشتر دچار افسردگي ميشوند و بيكاري و درآمد پايين از عوامل مؤثر در بروز افسردگي محسوب ميشود. اين در حالي است كه طبق جديدترين برآوردها از ميزان افسردگي ميان ايرانيان، اين امر تصديق ميشود؛ چراكه افزايش آمار افسردگي ميان شهروندان ايراني، همزمان با روند افزايشي فقر و اختلاف طبقاتي طي چهار سال اخير اعلام شده است.
هرچند كه فقر، بيكاري و اختلاف طبقاتي از جمله مباحثي است كه اهميت آنها در هيچ دوراني و توسط هيچ يك از جريانها و نظامهاي سياسي قابل انكار نبوده و نيست، اما برخي شنيدهها حكايت از اين دارد كه طبق برآوردها و آمارهاي موجود طي چهار سال اخير فقر روندي افزايشي و اختلاف طبقاتي هم بيش از 2 درصد افزايش داشته است.
چنانچه ضريب جيني به عنوان يك شاخص اقتصادي كه به وسيله آن نابرابري درآمدي اندازهگيري ميشود، از سال 92 به ميزان تقريباً 2 درصد افزايش يافته و سهم 10 درصد ثروتمندترين به 10 درصد فقيرترين جمعيت نيز افزايش 2 برابري داشته است.
رابطه مستقيم ارائه آمار متناقض با ميزان افسردگي
اين در حالي است كه در چهار سال اخير، مرتباً گزارشهايي از كاهش سرعت رشد قيمتها داده ميشود و دولت معتقد است به دنبال بهبود سطح كيفيت زندگي مردم و كاهش هزينههاي خانوار است؛ اما در مقابل اين كارگران و عامه جامعه هستند كه با برآورد هزينهها و مخارج مصرفي خود نسبت به اين آمار و ارقام ابراز ترديد كرده و معتقد هستند قيمت اقلام مصرفي همچنان در حال افزايش بوده و باعث تضعيف قدرت معيشتي آنها شده است.
بر اساس يك نرم جهاني بيش از 30 درصد هزينههاي زندگي مربوط به مسكن است كه ايران نيز از اين اصل مستثني نيست. از سوي ديگر بر اساس اعلام وزارت رفاه جدول حداقل هزينه غذاي يك خانوار چهارنفره در ايران در سال 94، حدود 900 هزار تومان است. البته نبايد اين نكته را فراموش كرد كه در مدت يكي دو سال گذشته نرخ اغلب اقلام غذايي تغيير و افزايش يافته است.
وقتي ميگوييم «هزينه غذاي خانوار چهارنفره حدود ٩٠٠ هزار تومان در ماه ميشود» بايد در نظر داشت، اين رقم به منزله خط فقر نيست و بر اساس جدولي كه وزارت كار، تعاون و رفاه اجتماعي، آن را ملاك برآورد خط فقر ميكند، محاسبه شده است. اين را بدانيد كه اغلب دولتها تمايلي به اعلام خط فقر ندارند؛ چراكه فاصله حداقل دستمزد با اين خط فقر همواره مشكلساز بوده است. برآوردهاي بانك مركزي نيز نشان ميدهد خانوار ايراني همواره با كسري بودجه روبهروست. اين بدان معناست كه درآمدهاي خانوار كفاف تأمين هزينهها را نميدهد.
كارگراني كه تنها هزينه 10 روز زندگي كردن در ماه را دارند
بايد اين نكته را ناديده نگرفت كه در حال حاضر حداقل دريافتي يك خانوار چهار نفره با هزينههاي آن مطابقتي ندارد؛ چراكه دست كم يك سوم از كل مشمولان قانون كار كشور حداقلبگير هستند كه حداقل حقوق در سال گذشته 812 هزار تومان و براي سال 96، حدود 930 هزار تومان تعيين شده كه با اين رقم حداقلي يك كارگر حتي نميتواند هزينههاي 10 روز اول ماه خانواده خود را تأمين كند.
بررسيها نشان ميدهد بخش عمدهاي از درآمد خانوار ايراني تنها صرف تأمين هزينه مسكن و خوراك ميشود و هزينه ساير بخشها مانند تفريح و آموزش فرهنگ جايگاه چنداني در ميان خانوارهاي ايراني ندارد.
پر واضح است با وجود هزينههاي مطرح شده و فقدان تفريح و ساير مسائلي كه كمك به شاد زيستن مردم ميكند، چگونه ميتوان انتظار داشت شاهد كاهش افسردگي ميان مردم باشي؟!
به رغم اينكه آمارهاي درصد و تعداد افراد افسرده در ايران بسيار متفاوت است، اما اين ميزان از 12/7 تا 25 درصد بيان ميشود كه سالانه بر اين ميزان افزوده ميشود.
افزايش قيمتها از عوامل مهم استرس و افسردگي ميان ايرانيان
هرچند كه مدير گروه بهداشت دانشكده علوم رفتاري و سلامت روان عنوان دومين كشور افسرده به نام ايران را كاملاً رد كرده است، اما جالب است بدانيد يكي از عوامل مهم استرس در ايران را افزايش قيمتها بدون اطلاع به مردم معرفي كرده است.
در همين راستا، مهرداد كاظم زاده، معاون دانشكده علوم رفتاري و سلامت روان دانشگاه علوم پزشكي ايران نيز گفته است: ارائه آمارهاي نادرست نيز جامعه را نگران میکند و سبب افزايش افسردگي ميشود، بنابراين علاوه بر آموزش مهارتهاي زندگي در جامعه مسئولان نيز بايد به پيشگيري از افسردگي توجه كنند.
ملكوتي ديگر عضو هيئت علمي دانشكده علوم رفتاري و سلامت است كه ميگويد: فقر و بيكاري را نميتوان با دارويي روانپزشكي درمان كرد و اين دو معضل از شاخصهاي مهم افسردگي هستند.
احمد حاجبي، مدير كل سلامت رواني و اجتماعي وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي نيز گفته است: 12/7 درصد از جمعيت بزرگسال ايران دچار افسردگي هستند و شيوع اين بيماري در زنان 16/5 درصد و در مردان 10/7 درصد است.
اينچنين است در شرايطي كه داراها و نجوميبگيران هر روز داراتر ميشوند و ندارها در سايه تكذيب و سهمخواهي داراها از سفره انقلاب هر روز ندارتر(شما بخوانيد افسردهتر) ميشوند، مردم ايران نيز يك پله از كاهش اميد به زندگي پايينتر ميآيند.