پسرعمو: سیل آمده؟ کجا سیل آمده؟
من: چی؟ سیل؟ کدام سیل؟
پسرعمو: بلند شو باید فرار کنیم وگرنه سیل ما را میبرد. فقط وسایل ضروری را بردار! زود باش!
من: چی میگی؟ شلوغش نکن! سیل کجا بود آخه؟
پسرعمو: من از سیل خیلی میترسم. دوست ندارم غرق بشوم. عجله کن بیا فرار کنیم!
***
این بخشی از گفت و گویی بود که دیروز بین من و پسرعمویم رد و بدل شد. داشتم روزنامه میخواندم که ناگهان حالش منقلب شد و این حرفها را زد. بنده خدا جداً ترسیده بود. تا اینکه بلند شدم و یک لیوان آب برایش آوردم و گفتم: بنوش! گلویت خشک شد از بس داد زدی.
اما لیوان آب را کنار زد و گفت من از آب وحشت دارم. گفتم: خب چارهای نیست، نیمه خالی لیوان را نگاه کن و آب را بنوش که نترسی! اما قبول نکرد. خلاصه بعد از مدتی بحث و جدل متوجه شدم که تیتر روزنامهای که در دست من بود را دیده و از آنجایی که بنده خدا دچار فوبیای آب و سیل و غرق شدن است، خیال کرده بود واقعاً سیل آمده!
روزنامه «اعتماد» آن روز تیتر زده بود: «سیل سرمایهگذاری روسی در ایران» و عکس فوق را نیز با این تیتر در صفحه اول چاپ کرده بود.
حالا سؤال اینجاست که انتخاب این عکس از دیدار رؤسای جمهور ایران و روسیه چطور انجام شده و اینکه ترکیبش با سیل و «نخستین دستاورد دولت در سال جدید» چه معنایی دارد و ایضاً چطور قرار است از پس این دیدار سیل روسی به کشور سرازیر شود؟ اما هر چه که بود پسرعموی ما را حسابی تکان داد و یکی از شاخصهای تیتر خوب همین است که تکاندهنده باشد!
در خصوص ارتباط این عکس و تیتر مذکور و اساساً چگونگی انتخاب آن چند احتمال وجود دارد:
اول: سردبیر محترم و سایر عوامل اولین روز کاری سال جدید را پشت میگذاشتند و طبیعی است که هنوز گرم نشده باشند و کاملاً روی فرم نباشند. مخصوصاً اینکه غروب سیزده بدر کار کردن خیلی اندوهبار است!
دوم: میخواستند قدرت ویرانگری سیل را تلویحاً نشان دهند و این شکلی، به هم ریختگی بعد از سیل را تصویر کنند!
سوم: مد نظرشان این بوده که بگویند دکتر روحانی سال جدید را طوفانی شروع کرده، ولی خبری که بهتر از این بتواند مطلب را منتقل کند پیدا نکردهاند!
چهارم: خواستهاند نیم نگاهی هم به وقوع زلزله در روسیه همزمان با حضور روحانی داشته باشند، غیر مستقیم!
***
ما با پسرعمویمان، هر چند وقت یکبار این مشکل غرقشدگی را داریم. این مریضی هم خودش را اذیت میکند هم اطرافیانش را. مسئولین واقعاً رسیدگی کنند! چه وضعش است؟
***
بعضیها وقتی آب ببینند شناگر ماهری میشوند، بعضیها که ماهرتر هستند آب هم که نباشد کار خودشان را میکنند، بعضیها هم مثل پسرعموی ما همین که آب ببینند غرق میشوند! یعنی فقط کافی است یک جا یک موجی راه بیفتد، بعضیها عکسش را هم که ببینند همینجوری مجازی تویش گم میشوند!