بزرگترين رسوايي تاريخ علم به اعتقاد جميع دانشمندان در انگلستان رقم خورد؛ هنگامي كه انگليسيها ميخواستند به دنيا بگويند سرزمين فرگشت شامپانزه به انسان، انگلستان بوده است نه آفريقا! و براي اين كار دست به جعل يك جمجمه زدند و آن را از تكههاي مختلف برجامانده از شامپانزه، اورانگوتان و انسان ساختند تا نشان دهند اين جمجمه، حلقه واسط شامپانزه و انسان است و در خاك انگلستان كشف شده است! حالا مخاطبان در برابر خبر جديد مجله «نيچر» قرار گرفتهاند كه ادعا ميكند منشأ پيدايش دايناسورها ممكن است نيمكره شمالي زمين و منطقهاي باشد كه حالا بريتانيا ناميده ميشود. اين مجله ادعا كرده در صورت اثبات درستي اين مطالعه، نظريه قبلي درباره پيدايش و تكامل دايناسورها كه ۱۳۰ سال قدمت دارد، بايد بازنگري شود. با اين خبر جديد صرف نظر از درستي يا جعلي بودن آن، خبر مربوط به بزرگترين رسوايي تاريخ علم دوباره به اذهان آمد.
در سال 1912 چارز داوسن در شهر پيت داون انگلستان، ادعا كرد كه جمجمهاي عجيب را كه به نظر تركيبي از انسان و ميمون ميرسد، كشف كرده است. وي مدعي بود اين جمجمه حلقه مفقوده بين نژاد انسان و ميمونهاست. اين جمجمه صورتي كشيده داشت كه مختص انسانهاست، با اين وجود فك شيبدارش براي ميمون است. در حقيقت اين جمجمه تركيبي از انسان با فك اورانگوتان و دندانهاي شامپانزه بود. همان طور كه اسكلتهاي بيشتري از بشر كشف ميشد، «مرد پيت داون» نيز مورد توجه بيشتر قرار گرفت تا اينكه در سال1953 دانشمندان به طور قطع نشان دادند اين جمجمه ساختگي و با چسباندن قطعات مختلف چند استخوان است. داوسون كه يك وكيل حرفهاي بود مدعي شد به همراه يك شكارچي، قطعاتي از يك جمجمه انسان مانند يك استخوان فك ميمون با دو دندان فرسوده و برخي ابزارآلات سنگي و قطعاتي از فسيل حيوانات را در يك گودال شن در انگلستان كشف و ضبط كرده است. جمجمهاي كه پيدا شده بود به اتفاق نظر دانشمندان «پيلت دون» نام گرفت؛ مردي كه500 هزار سال پيش روي زمين راه ميرفت و به نظر ميرسد لينكي تكاملي بين ميمون و انسان باشد. چند قطعه فسيلي نيز پس از آن و يكسال قبل از مرگ داوسون كشف شد كه داوسون ادعا ميكرد قطعاتي ديگر از همان جمجمه قبلي هستند.
با اين حال در سال ۱۹۵۰ ميلادي دانشمندان با استفاده از فناوريهاي جديد بازنگري، به چيزهاي عجيب و غريبي دست يافتند كه همه اين استخوانهاي جمجمه دفن شده يك جا، سن و سال هم اندازه ندارند!جمجمه بالا متعلق به ۵۰ هزار سال پيش بوده است و استخوان فك مربوط به يك اورانگوتان است كه در چند دهه پيش زندگي ميكرده، حتي شواهد بيشتر نشان ميدهد اين فسيلها با مادهاي شيميايي رنگ آميزي شدهاند تا مربوط به يك نفر تصور شوند. داوسون ميدانست كه دانشمندان، يك مغز بزرگ، يك آرواره حيوان مانندو يك صورت ميمون را كه به صورت فسيل در يك جا دفن شده است، به منزله يك انسان در حال تكامل خواهند ديد يعني مرزي بين انسان و حيوان. محققان در مقالههاي جديد براي بررسي فسيلها با توجه به تكنولوژي اسكن مدرن و تجزيه و تحليل DNA قادر به نتيجهگيري هستند و با همين روش دريافتند اين فسيلها متعلق به يك فرد نيستند!
حالا بايد منتظر ماند تا دانشمندان با پيشرفتهاي آينده معلوم كنند كه آيا مأيوس شدن انگليسيها از اينكه خاك سرزمينشان را به نام انسان سند بزنند، موجب شده به دايناسورها رو بياورند يا واقعا منشأ پيدايش بزرگترين درندگان عالم بريتانياست؟!
اين بزرگترين رسوايي تاريخ علم بود و به رغم آنكه انگليسيها مدعي هستند اين فقط جعل و اشتباه يك نفر(داوسون) بوده است اما در جهان علم اين اعتقاد وجود دارد كه براي انگليسيهاي اوايل قرن بيستم، سخت ميآمد كه منشأ فرگشت انسان در آفريقا باشد و براي همين دست به چنين جعلي زدند.