نويسنده: محمد محمدي
نوروز 96 بدون شك يكي از سياسيترين نوروزهايي است كه در چند سال اخير در كشور تجربهشده است؛ سالي كه همگان آگاهتر و دقيقتر از نگارنده مطلع هستند كه در فصل آغازينش دو انتخابات مهم و سرنوشتساز در كشور برگزار خواهد شد اما در اين ميان و طبق جدول زمانبنديشده اولين زنگ رسمي به نام انتخابات شوراي شهر به صدا درآمد و در زمان مشخص حدود 3 هزار داوطلب تنها براي شهر تهران به فرمانداري مراجعه كردند؛ عددي كه ميتواند از يكسو هم نگاه اميدوارانه از جهت احساس مسئوليت در مديريت شهري و اجتماعي و هم تأسفآور به جهت سياسي و حزبي شدن مديريت كلانشهري داشته باشد اما قطع بهيقين از اين رهيافت ميتوان با فراهم كردن بستري مناسب از كارشناسان حوزه اجتماعي و سياسي بهواسطه تبيين و آسيبشناسي دعوت به عمل آورد و پژوهشها و تحقيقات فراواني صورت پذيرد به گونهاي كه دستاورد بسيار مطلوب، مثبت و مفيدي براي كشوري كه بهصورت ميانگين در هرسال يك انتخابات در آن برگزار ميشود به ارمغان آورد.
اما در اين ميان و با نگاهي ساده و گذرا به اسامي ثبتنام كنندگان ميتوان به چهرههاي هنري و ورزشي برخورد كرد كه فارغ از نوع كيفيت حضورشان در مقايسه با ادوار گذشته تداعيكننده نوعي قانون نانوشته است كه در هر دوره از انتخابات شوراي شهر بايد انتظارشان را كشيد و اين دوره هم همانند چهار دوره گذشته از اين قاعده مستثني نشده است؛ حضوري كه فارغ از كارنامه اعضاي ادوار گذشته نمونه بيبديلي از قانون شهروندي و مشاركت فعال همه اقشار در حوزه مديريت شهري است كه ازقضا به مذاق برخي افراد بهاصطلاح تريبوندار خوش نيامده و از شواهد و قرائن موجود پيداست كه در حال كوككردن سازهاي هميشه مخالفشان هستند.
ايجاد كمپين «نه» به حضور هنرمندان و ورزشكاران در شوراي شهر يا انتقاد از ثبتنام برخي افراد در يك برنامه ورزشي پرمخاطب در سيما حكايت از همان كوككردن سازهاي مخالف دارد كه در آينده نهچندان دور و در زمان قانوني تبليغات بدون شك با صداي رساتر و همچنين با ايجاد بسترها و لابيهاي ويژه و همكاري رسانههاي همسو تأثير قابلتوجهي را در انتخاب مردم به همراه خواهد داشت؛ رفتاري كه متأسفانه با اصل ميثاق مدني و حقوق شهروندي در تعارض شديد است. اينكه حضور برخي از اقشار در دورههاي گذشته مطلوب بوده است يا خير را بايد در مجالي مجزا بررسي كرد اما اينكه يك شخص را به لحاظ حرفه يا پيشه ازجمله هنرمند يا ورزشكار بودن از حق مسلم خود آنهم با استفاده از افكار عمومي براي انصراف و عدم مشاركت در تنگنا قرار داد، بدون شك عملي منطبق با ديكتاتوري مطلق است و اين اتفاق زماني تأسفآورتر است كه از حوادث تلخ سال گذشته همچون واقعه ساختمان پلاسكو و از احساسات مردمي به وجود آمده براي محقق كردن آنچه پيشتر بيان شد استفاده ابزاري شود و اين خوي ديكتاتوري است كه برخي افراد كه اساساً ژست آزادانديشي و مردمداريشان را به بهانههاي مختلف در رسانهها و برنامههاي تلويزيوني آنهم متلك وار هميشه ابراز كردهاند جاي تأسف فراوان دارد.
بدون شك انتخابات دوره پنجم شوراي شهر نيز به پايان خواهد رسيد و بر يكچشم بر هم زدن دوره ششم آن فراميرسد اما آنچه در اين ميان باقي خواهد ماند نوع نگاه برخي افراد است كه شعار مردمسالاريشان همواره گوش فلك را كر كرده است اما بهوقت عمل از ديكتاتورترين افراد نيز ديكتاتورتر ميشوند بهگونهاي كه حتي حقوق مسلم شهروندان را نيز به رسميت نخواهند شناخت. براي اين افراد، مردم و انتخابشان زماني مقبول است كه همسو با تفكرات آنان باشد و اگر روزي خلافش رخ دهد ابايي از بسياري رفتارها نخواهند داشت همانطور كه در ساليان اخير نمونهای از آن را ملت ايران در بهت و ناباوري مشاهده كردند.
در پايان و به فضل خدا، به دليل همزماني دو انتخابات پيش رو، ملت بهدوراز فضاسازيهاي برخي جريانات خاص سياسي، مؤثرترين، كارآمدترين و مردميترينِ شهروندان را براي مديريت كلانشهري انتخاب خواهند كرد.