عليرضا محمدي
چند روز پيش كه سفري به مناطق عملياتي غرب كشور داشتيم، فرصتي پيش آمد تا گفتوگوي كوتاهي با امير فرهاد آريانفر فرمانده قرارگاه منطقهاي غرب نزاجا (كرمانشاه و ايلام) داشته باشيم. رزمندهاي كه در دفاع مقدس هم به صورت داوطلب بسيجي و هم در كسوت يك ارتشي به جبهههاي جنگ اعزام شده بود.
اصالتاً كجايي هستيد؟ به عنوان يك ارتشي چطور با انديشههاي حضرت امام آشنا شديد؟من اصالتاً اهل شهر خرمآباد هستم. البته زمان انقلاب ارتشي نبودم اما با نهضت امام راحل از همان دوران نوجواني آشنا شدم و در شهرمان به همراه ساير جوانها و نوجوانهاي انقلابي فعاليت ميكرديم. خود من اعلاميههاي حضرت امام را جا به جا ميكردم و در واقع مثل خيلي از مردم ايران هر كاري از دستمان بر ميآمد براي پيروزي انقلاب انجام ميداديم.
به هرحال شما به عنوان يك افسر ارشد ارتش با ما گفتوگو ميكنيد، سؤالم اين است كه چطور ميشود ارتشي شاهنشاهي اين طور با انقلاب اسلامي همراه شود؟بدنه ارتش از جوانان مسلمانهاي ايراني تشكيل شده بود كه دل و جانشان با مرجعيت روحانيون و خصوصاً حضرت امام بود. از نظر من ارتش از همان سال 42 و شروع نهضت اسلامي با انقلاب همراه شد. منتها نميشد فعاليتها را علني كرد. من يك نمونه عرض كنم كه در اواخر دوران طاغوت حدود يك صد نفر از افسران ارشد ارتش در زندانهاي رژيم طاغوت به سر ميبردند. از اين تعداد حدود 30 نفر به اعدام و مابقي به حبس محكوم شده بودند. تا زمان پيروزي انقلاب 15 نفر نيز به شهادت رسيدند. اينها همگي نشان از اعتقادات مذهبي و انقلابي ارتشيها دارد.
بعد از انقلاب هم كه حضرت امام با توطئه انحلال ارتش مخالفت كردند. بله، در واقع ايشان با شناخت خوبي كه از كليت ارتش داشتند، مقابل شعارهايي مثل ارتش بيطبقه توحيدي يا انحلال ارتش و... ايستادند و 29 فروردين سال 58 را روز ارتش نامگذاري كردند. در اين روز ارتش در سراسر كشور رژه رفت و وفاداري خود به امام و مردم ايران را بار ديگر به اثبات رساند. البته اين همراهي و همدلي را در وقايع ديگري مثل جنگ تحميلي نيز به عينه ثابت كرد.
خود شما در جبهههاي جنگ حضور داشتيد؟من حدود پنج سال به صورت بسيجي در جبههها حضور داشتم و در طي اين مدت نيز مسئوليتهاي متعددي را تجربه كردم. از سال 65 هم كه در كسوت يك ارتشي در مناطق جنگي حاضر شدم و در سالهاي خدمتيام از فرماندهي دسته و گروهان و گردان و تيپ و لشكر را برعهده داشتم و الان هم كه در خدمت شما هستم.
اگر اجازه بدهيد كمي به مسائل روز بپردازيم، بحث پاكسازي ميادين مين درست بعد از جنگ به شكل جدي مطرح شد، الان در استان كرمانشاه كه در حوزه خدمتي شما هم قرار دارد، زمينهاي آلوده به مين وجود دارد؟ميتوانم بگويم كه شكر خدا پاكسازي به صورت كامل انجام گرفته است. فقط در نوار مرزي نقاطي وجود دارد كه آن هم به دليل شرايط خاص مرزها دسترسي به چنين نقاطي به سختي صورت ميگيرد وگرنه در داخل سرزمين خودمان پاكسازي كامل شده است. به عنوان نمونه در منطقه سومار ارتش بعث حدود پنج الي شش كيلومتر موانع ايجاد كرده بود كه پاكسازي شدند. اين آماري كه عرض كردم كم نيست. بايد وجب به وجبش پاكسازي شود كه كار دشواري است. اين را هم عرض كنم كه هيچ وقت نميشود به صورت صد در صدي گفت ديگر هيچ مين يا بمبي در زمين وجود ندارد چراكه امكان دارد يك مين براثر نزولات جوي جا به جا شود و بعدها رخ نشان بدهد اما آنچه به لحاظ فني ميشود گفت، پاكسازي كامل صورت گرفته است.
به عنوان سؤال آخر، به نظر شما مردم كشورمان تا چه ميزان ميتوانند به تعهد و جانبازي ارتشيهاي كشورمان ايمان داشته باشند؟بهتر است من اين سؤال شما را با توجه به اتفاقات روز پاسخ بدهم. اشاره من به بحث دفاع از حرم و حضور كلاه سبزهاي ارتش در جبهه مقاومت اسلامي است. شما ميتوانيد از كساني كه در خانطومان حضور داشتند بپرسيد وقتي تروريستها به اين منطقه هجوم آوردند، كساني كه تا آخرين لحظه جنگيدند و مقاومت كردند؛ همين بچههاي ارتش بودند. اين حرف ما نيست، اذعان همرزمان اين شهداست. ارتش در دفاع از حرم چند شهيد داد كه رسانهاي هم شد. هر شهيد سندي بر پايمردي ارتشيان ايران اسلامي است. به جرأت ميتوانم بگويم مردم كشورمان صد در صد ميتوانند به جانبازي و ايثارگري و ايستادگي ارتش كشورشان ايمان و اعتماد داشته باشند.