شيوا نوروزي
كشف و پرورش نيروهاي جوان و مستعد از جمله اصول مهم فوتبال روز دنيا به شمار ميرود و كشورهاي صاحبنام در اين عرصه حضور فعالي دارند. توجه به مقوله تيمهاي پايه و مدارس فوتبال پيشرفت روزافزون فوتبال را در كشورهاي مختلف رقم ميزند و در بين كشورهاي آسيايي ژاپنيها و كرهايها سرآمد هستند. با اين حال مسئولان فوتبال ايران نه تنها توجهي به اين مقوله مهم ندارند بلكه مدارس فوتبال را هم به حال خود رها كردهاند تا سودجويان و بياخلاقها براي رسيدن به مقاصد شوم خود هر كاري انجام دهند و آينده فوتبال و جامعه ورزش را به خطر بيندازند. نسلهاي قديمي بدون رفتن به كلاس و از زمينهاي خاكي جنوب شهر رشد كردند و در نهايت نيز به بهترينهاي فوتبال ايران تبديل شدند. اما با حرفهاي شدن فوتبال و از بين رفتن زمينهاي خاكي، مدارس فوتبال تشكيل شد و به دليل نبود نظارت تعداد اين مدارس نيز به شكلي عجيب افزايش يافت. تا جايي كه در همه محلات تبليغات خوش رنگ و لعاب آنها براي جلب نظر خانوادهها و فرزندانشان به ويژه در فصل تابستان به چشم ميخورد. متأسفانه پشت بسياري از اين تبليغات چيزي نيست جز سودجويي كاسبان و دلالاني كه از سوءمديريت فدراسيون فوتبال و بيتوجهي به موضوع ردههاي پايه سودهاي كلاني را به جيب ميزنند و استعدادهاي نونهالان، نوجوانان و جواناني كه ميتوانند به درد فوتبال كشور بخورند را در نطفه خفه ميكنند.
از آنجا كه كمترين نظارتي بر تشكيل مدارس فوتبال وجود ندارد هر بازيكن و مربياي كه روزگاري از كنار مستطيل سبز رد شده باشد نيز اين فرصت را دارد تا با اجاره زميني در يكي از محلات شهر مدرسهاي برپا كند. البته در بسياري موارد دلالان با استفاده از اسم چند مربي و بازيكن شناخته شده اقدام به تشكيل اين به اصطلاح مدارس ميكنند و پول مردم را هم به جيب ميزنند، اما در اين كلاسهاي فوتبال، نه به فوتبال اهميت داده ميشود و نه به تربيت واقعي نونهال و نوجواني كه با هزار اميد و آرزو در مدرسه فوتبال ثبتنام كردهاند. درست است كه پرورش تكنيكي بازيكنان در سنين نوجواني تأثير زيادي در آينده آنها دارد، اما فراموش نكنيم كه پرورش اين نسل طلايي با تكيه بر آموزههاي اخلاقي از مسائل فني، تكنيكي و تاكتيكي به مراتب مهمتر و تأثيرگذارتر است. با اين حال بچههاي علاقهمند به فوتبال كه در سنين نونهالي و نوجواني به عشق حضور در مستطيل سبز و با حمايت خانوادهها به مدارس فوتبال ميروند با انواع و اقسام تقلب، تخلف و فساد آشنا ميشوند. سوءاستفادههاي غيراخلاقي واقعيتي تلخ براي فوتبال و جامعه ايران است كه تاكنون اخبار ضد و نقيض بسياري در خصوص آن و از طرق مختلف مطرح شده، اما تا به امروز هيچ قدمي براي مبارزه با اين واقعيت تلخ برداشته نشده است. معمولاً مدعيان اين موضوع و قربانيان حاضر به پاسخگويي به مراجع ذي صلاح نيستند و همين مسئله نيز سودجويان را جريتر كرده است. از طرفي فدراسيون فوتبال و كميته اخلاق اين فدراسيون به جاي آنكه افشاگريهاي گاه و بيگاه مدعيان را جدي بگيرند و درصدد رسيدگي به آنها برآيند نبود مدارك كافي را بهانه ميكنند و منكر اين اتفاقات ميشوند! اين روزها سرنوشت نوجوانان آيندهدار به دست شيادان بياخلاقي افتاده كه زير سايه بيتوجهيها به اهداف شوم خود ميرسند بدون آنكه در قبال جرمهاي خود پاسخگو باشند. به غير از عدم كنترل وضعيت فرهنگي و اخلاقي مدارس فوتبال، تخلفات زياد ديگري نيز تحت پوشش آموزش فوتبال و راهيابي به تيمهاي بزرگ كشور صورت ميگيرد. بسياري از مربياني كه در اين كلاسها فعاليت ميكنند در حقيقت شياداني هستند كه به خاطر كاسبي به فوتبال آمدهاند و يك شبه مربي شدهاند. گرفتن پولهاي هنگفت از خانوادهها به بهانه حضور فرزندانشان در تستهاي تيمهاي مطرح از ديگر تخلفات روزمره مديران مدارس فوتبال به شمار ميرود. با در نظر گرفتن وضعيت اسفناك مدارس فوتبال ديگر نميتوان انتظار شكوفا شدن استعدادهاي نهفته بازيكنان نوجوان را داشت. در صورتي كه اگر مربيان كاربلد و معقولي كار پرورش روحي، فرهنگي و اخلاقي اين نسل را برعهده بگيرند بدون شك مشكلات حاشيهاي فوتبالمان به شكلي چشمگير كاهش خواهد يافت. اگر خانوادهها از شرايط فرزندان خود در مدارس فوتبال اطمينان داشته باشند قطعاً نونهالان و نوجوانان بيشتري در كلاسهاي فوتبال شركت ميكنند و استعدادهاي ناب زيادي از دل همين كلاسها براي فوتبال ايران بيرون ميآيند.