به گزارش خبرنگار ما، 27 تيرماه سال 91 مأموران پليس تهران از كشف جسد مردي ميانسال داخل كارتن رها شده در خيابان باب همايون باخبر شدند و خود را به آنجا رساندند. بررسيهاي اوليه حكايت از اين داشت كه مرد ميانسال در محل ديگري به قتل رسيده و سپس جسدش به اين مكان منتقل شده است. بعد از انتقال جسد به پزشكي قانوني، مأموران پليس موفق شدند با بررسي دوربينهاي مداربسته ساختمانهاي اطراف، مردي را كه كارتن حامل جسد را به آنجا منتقل كرده بود، بازداشت كنند. اكبر 56 ساله در شرح ماجرا گفت: يكي از دوستانم كه فريدون نام دارد رضا را به من معرفي كرد و گفت كه او صرافي دورهگرد است كه هميشه با خودش پول و طلا دارد. فريدون به من پيشنهاد داد تا رضا را به قتل برسانيم و پول و طلاهايش را سرقت كنيم كه قبول كردم. امروز با رضا در محل كارم قرار گذاشتم و مطابق نقشه قرار شد كه با همدستي فريدون او را به قتل برسانيم. وقتي رضا آمد با هم حرف زديم، اما خبري از فريدون نشد به خاطر همين خودم به تنهايي او را به قتل رساندم و پول و سكههايش را سرقت كردم. بعد هم با فريدون تماس گرفتم و ماجرا را شرح دادم. فريدون فقط در انتقال جسد به من كمك كرد و نقشي در قتل نداشت.
بعد از اعتراف متهم بود كه فريدون هم بازداشت شد و حرفهاي همدستش را تأييد كرد. با كامل شدن بررسيها، اكبر به اتهام قتل عمد و سرقت و فريدون هم به اتهام معاونت در قتل در شعبه دوم دادگاه كيفري استان تهران محاكمه شدند. در جلسه دادگاه، اكبر جزئيات بيشتري از حادثه را شرح داد و گفت: من و فريدون هر دو مشكل مالي داشتيم به خاطر همين وسوسه شديم تا پول و طلاهاي رضا را سرقت كنيم. البته ما قصد قتل نداشتيم و هدفمان سرقت بود. متهم گفت: روز حادثه هر چه منتظر فريدون ماندم، او نيامد به خاطر همين با چوب ضربهاي به سر رضا زدم و بعد او را با دستمال خفه كردم. متهم گفت: مقتول مقداري پول و طلا داشت كه ارزش آن 50 ميليون تومان بود كه آن را با فريدون تقسيم كردم. متهم ادامه داد: بعد از حادثه جسد را داخل كارتن بستهبندي كرديم و آن را با چرخدستي به خيابان بابهمايون بردم. كارتن را كنار مغازهاي رها و فرار كردم.
فريدون هم وقتي در جايگاه قرار گرفت حرفهاي همدستش را تأييد كرد و گفت: من در جريان قتل نقشي نداشتم. همه پول و طلاها را هم اكبر سرقت كرده و چيزي از اموال مقتول را برنداشتم. هيئت قضات بعد از شور اكبر را به قصاص و 10 سال حبس و فريدون را به سه سال حبس محكوم كرد. اين حكم بعد از ارسال به ديوان عالي كشور بعد از تأييد در آستانه اجرا قرار داشت كه متهم توانست با پرداخت 400 ميليون تومان و جلب رضايت اوليايدم از مرگ فاصله بگيرد؛ بنابراين او روز گذشته از جنبه عمومي جرم در شعبه دوم دادگاه كيفري مقابل قاضي زالي پاي ميز محاكمه ايستاد. متهم گفت: در اين سالهايي كه زندان بودم هر روز خودم را به خاطر وسوسههاي شيطان لعنت ميكردم و به خودم ناسزا ميگفتم. خانوادهام براي تهيه پول ديه همه زندگيشان را فروختهاند و دخترم به خاطر اعتياد شوهرش با دو فرزندش برگشته است. از دادگاه ميخواهم با من مساعدت كند تا هر چه زودتر نزد خانوادهام برگردم. بعد از آخرين دفاع متهم، هيئت قضايي وارد شور شد.