بر زمين ماندن اهداف دست چندم در حالي است که برخي از سياستمداران امريکا و حتي انديشکدههاي وابسته به مراکز سياسي- امنيتي اين کشور، «اجراي سختگيرانه» را به عنوان نياز ضروري دولت دونالد ترامپ دانسته و از وي خواستهاند در ماههاي آتي شرايط را به گونهاي رقم بزند تا گشايشهاي «خفيف» و «رعد و برقي» اخير نيز در ادامه به نفع ايران اجرايي نشود.
اين در حالي است که از همان روز امضاي سند برجام از جمله حفرههاي حقوقي مندرج در متن غيبت «ضمانت اجرا» بود. حفرههايي که باعث شده امروز سياستمداران ارشد امريکايي پس از گذشت يک سال و چند ماه از روز اجراي برجام، بار ديگر به فکر «اجراي سختگيرانه» افتاده و تلاش کنند محدوديتهاي شکل گرفته عليه کشورمان را افزايش داده و هدف اساسي به نام «تغيير رفتار» ايران را به شکل جديتر دنبال کنند.
اجراي يکجانبه تعهدات توسط امريکا در دولت باراک اوباما نيز به شکل کاملاً مشهود پيگيري ميشد تا آنجايي که نه تنها مبادلات بانکي - مالي ايران با کشورها و شرکتهاي غربي به حالت عادي بازنگشت بلکه تعهدات فرعي مانند آزادسازي بخشي از پولهاي بلوکه شده ايران نيز محقق نشد و حتي بخش قابل توجهي از آن به بهانه مختلف برداشت شد.
رويه و رفتارهاي دولتمردان فعلي امريکا نشان ميدهد نه تنها روش و تاکتيکهاي ضدايراني (ضدبرجامي) دولت اوباما از سر گرفته شده است بلکه مهمتر از آن تلاش خواهد شد که به اشکال متفاوت ايران را به سمتي هدايت کرده که يا تن به تغيير و تصحيح برجام داده يا آنکه با افزايش تحريم و تهديدها ايران را به سمت نقض برجام هدايت کند.
به بياني بهتر بايد گفت، شرايط ماههاي اخير بهرغم تفاوتهاي بسيار، شباهتهاي ويژهاي با نيمه دوم سال 92 دارد و آن اينکه دونالد ترامپ بخشي از محاسبات خود را بر اساس مواضع و رفتارهاي مقامات رسمي كشورمان بارور کرده است همانند دوره اوباما که اين تلقي در بين سياستمداران امريکايي بهوجود آمد كه طرف ايراني به هرقيمتي خواهان حفظ برجام بوده بنابراين با هرگونه زيادهخواهي و فشاري کنار خواهند آمد.
تفکر آن روز دولتمردان امريکايي اين بود که عطش دولتمردان ايراني تنها به برجام خلاصه نشده و مذاکرهکنندگان کشورمان خواهان تکرار مدل برجام در ساير حوزههاي مورد مناقشه بودند و بنابراين در دوران پسابرجام نيز تغييري در سياستهاي خود ايجاد نکرده و ارادهاي براي اجراي تعهدات خود نشان ندادند؛ خروجي مشخص چنين تفکري باعث شد برجام عملاً هيچ دستاورد مشخصي نداشته و نه تنها گشايشهاي آني اقتصادي و معيشتي مردم را منجر نشود بلکه موج گستردهاي از تحريمهاي ضدايراني را ساماندهي کند.
دولت قبل و فعلي امريکا نه تنها متن و روح برجام را نقض كرده بلكه دايره «تحريم، تهديد و تحقير» خود را افزايش داده تا ايران را وادار به انتخاب دو گزاره «نقض» برجام يا «پذيرش خواستههاي جديد» امريکا کند و به نظر ميرسد برخي از سياستمداران داخلي نيز به صورت زير پوستي چنين پالسي را به غرب داده و بر همين اساس غربيها قطعاً فشارهاي خود را طي ماههاي آتي افزايش خواهد داد؛ کمااينکه طبق موضعگيريهاي رسمي اعضاي کنگره جمهوريخواهان و دموکراتها طرح مشترکي را براي افزايش تحريمها عليه ايران تنظيم کردهاند.
حال براي جلوگيري از چنين برداشتي توسط سياستمداران امريکايي دولتمردان نبايد از موضع ضعف و ترس با رويهها و رويكردهاي دولت جديد امريکا مواجه شوند، چرا که برخورد از روي ضعف نه تنها اجراي يکجانبه تعهدات را تغيير نميدهد بلکه گرهي از مشکلات عديده اقتصادي مردم نيز باز نميکند، مشکلاتي که از وعدههاي انتخاباتي روحاني در سال 92 نيز بود و تاکنون رنگ تحقق به خود نگرفته است.
بنابراين رويارويي«مداراگونه» و «محتاطانه» درباره نقض برجام با امريكاييها نه تنها مقامات اين كشور را از اهداف غرضورزانه خود عليه كشورمان منصرف نكرده بلكه آنها را در استمرار تاكتيكهاي بهكارگرفته شده خود عليه كشورمان - تحريم، تهديد و تحقير- مصممتر خواهد كرد.
با نگاهي کوتاه به مواضع اندرو شفر، نماينده امريکا در آژانس بينالمللي انرژي اتمي ميتوان به راحتي برداشت کرد که دونالد ترامپ به دلايل متعددي برجام را پاره نخواهد كرد بلكه رويهاي را مورد توجه قرار خواهد داد كه بر اساس آن نه تنها ايران به خواستههاي حداقلي خود دست نيابد بلكه با «نقض متعدد برجام»و با ايجاد «حلقه تحريم، تهديد و تحقير» زمينه «بازنگاري برجام» و حتي كشاندن ايران به ميز مذاكرات غيرهستهاي را نيز فراهم خواهد کرد.
کاردار امريکا در آژانس بينالمللي انرژي اتمي، بدون اشاره به تعهدات بر زمين مانده اين کشور در توافق هستهاي، خواستار اجراي کامل برجام از سوي ايران شده و اين در حالي است که اين موضعگيري عقبنشيني از مواضع اوليه ترامپ و برخي دولتمردانش مبني بر پاره کردن برجام و بازنگري در آن است.
سيانان هم اخيراً در گزارشي با اشاره به تنها بودن دولت امريکا در تقابل با برجام و عدم همراهي اروپا و دلايل متقن برخي از افراد آگاه در امور نظامي مبني بر هزينهزا بودن جنگ مستقيم با ايران تأکيد کرده بود: «ديگر صحبتي از پاره کردن برجام نخواهيد شنيد.»
«اندرو شفر» بيانيه کشورش خطاب به شوراي حکام آژانس را قرائت کرد که در بخشي از آن بر آنچه آن را «اجراي به شدت سختگيرانه برجام» توسط ايران خوانده، تأکيد شده است: «ايران بايد تا پايان دوره معين شده به صورت دقيق و کامل به تمامي تعهدات و اقدامات فني خود ذيل برجام عمل کند؛ چيزي جز اجراي دقيق برجام نميتواند در جامعه جهاني نسبت به متعهد ماندن ايران به تعهداتش، اطمينان ايجاد کند.»
نماينده امريکا همچنين از آژانس ميخواهد تا در آينده هم همين روال را در پيش بگيرد و با انتشار جزئيات بيشتري از مناسبات مرتبط با برجام «به تقويت بنيان راستيآزمايي برجام» کمک کند.
همانطور که اشاره شد آنچه امريکاييها را به شدت گستاخانه کرده، ضعفي به نام «ضمانت اجرا» است که اصل آن براي ايران در اجراي تعهدات بسيار سنگين بوده و به راحتي ميتواند به مجوز رسمي نهادهاي بينالمللي جهت حمله نظامي به کشورمان هم بينجامد، چراکه ما در برجام و قطعنامه خود را ملزم به تکليفهاي مالايطاق کردهايم که همين مسئله زمينه هرگونه اقدام نظام سلطه عليه خود را باز گذاشتهايم.
اين در حالي است که «ضمانت اجراي طرف مقابل جهت اجراي تعهدات» اساساً وجود خارجي ندارد، چراکه احراز و اثبات نقض تعهد توسط يکي از اعضاي 1+5 به شرط تشخيص مرجع صلاحيتدار - يا همان شوراي امنيت سازمان ملل- است، حال چطور امکان دارد اين نهاد که وابستگي مشخصي به امريکاييها دارد عليه 1+5 تصميمي اتخاذ نمايد.