نويسنده: مطهره علوي
انسانها وقتي ميتوانند با آرامش زندگي كنند كه از داشتههاي خود لذت ببرند و اين دقيقاً همان قناعت است كه نبودش باعث بروز حسادت خواهد شد. حسادت يعني خودكمبيني با اندكي چاشني حس رياست و برتريطلبي كه اساس بسياري از گناهان و آلودگيهاي اخلاقي ديگر محسوب ميشود و از اين رو شايد بتوان آن را امالرذايل ناميد، همچنان كه حضرت علي(ع) فرمودند: رَأْسُ الرَّذَائِلِ الْحَسَدُ؛ «ريشه تمامي رذيلتها حسادت است». شخص حسود نه تنها دوست دارد خودش از هر نعمتي بهرهمند شود بلكه دوست دارد بقيه از داشتن آن نعمت محروم باشند. حالا آن نعمت ميتواند سلامتي باشد يا فرزند يا مال و اموال. قدمت حسادت را ميتوان با تاريخ بشريت مساوي دانست. آنجا كه قابيل به خاطر حس برتريطلبياش دست به اولين قتل تاريخ زد. حسادت دست تسلط شيطان است بر روح بشريت و بها دادن به اين حس در فرد اين قدرت را به شيطان ميدهد كه رفته رفته روح انسان را دچار اضمحلال كرده و با تكيه بر حسادت فرد، او را رفتهرفته به گناهاني چون دروغ، تهمت، غيبت و... سوق دهد.
چه كسي ضرر ميكند؟
هدف هر حسودي سلب آسايش و نعمت از ديگران است اما آنچه مسلم است اينكه حسادت پيش از هر چيزي به روح و جان شخص حسود آسيب ميرساند. خودخوريها و آزارهاي رواني دروني حسود را مورد فشار قرار ميدهد و نفاق او به همين علت رفته رفته بيشتر و بيشتر ميشود و اين درحالي است كه اين حالات و تنفر دروني وي هيچ ضرري براي شخص مورد حسادت قرار گرفته نخواهد داشت. حسادت علاوه بر حس دشمني باعث ميشود كه فرد حسود آرزوي آسيب و مصيبت براي شخص محسود را داشته باشد و رفتهرفته لطافت روح خود را از دست داده و به يك شخص خبيث تبديل شود.
درمان و مدارا
بيشك حسادت يك بيماري رواني است كه مثل تمام بيماريهاي رواني ديگر نياز به درمان دارد ولي درمان آن تا زماني كه شخص بيمار متوجه بيماري خود نشود ممكن نخواهد بود. افراد حسود علاوه بر بيماري حسادت معمولاً افرادي هستند كه از بيماري اعصاب و ترس از ديده نشدن نيز رنج ميبرند. به همين سبب فردي كه در مقابل شخص حسود قرار ميگيرد براي برطرف كردن حسادت وي هيچ كاري از دستش بر نخواهد آمد و اگر بخواهد مقابله به مثل كند علاوه بر اينكه آتش حسادت و كينه شعلهورتر ميشود خودش نيز دچار اين رذيلت خواهد شد پس بهترين مقابله در مواجهه با چنين مواردي چشمپوشي و مداراست. با تغافل ميتوان حداقل از فرصت دادن به فرد حسود براي آسيب رساندن جلوگيري كرد. انسان اگر بتواند در زندگي خود از خلق و خوي بسيار پسنديده مدارا بهرهمند شود و در برابر آزار ديگران از اين سلاح استفاده كند، حتماً در رسيدن به هدف موفق خواهد شد.
امام صادق(ع) مىفرمايند: مرد را از سه چيز، گريزى نيست: مشاوره با نصيحتكننده، مدارا با حسود و دوستى با مردم.
آثار اجتماعي
حسادت علاوه بر آثار فردي كه بر شخص حسود دارد پيامدهاي اجتماعي منفياي را هم در پي دارد كه از جمله آنها ميتوان به كم شدن دوستيها و دلسوزيها اشاره كرد. علاوه بر اين، تلاشهاي شخص حسود براي عقب نگه داشتن بقيه در واقع ضربهاي به فعاليتهاي اجتماعي است، چراكه اجتماع براي مقابله با تلاشهاي چنين افرادي ناگزير به استفاده از انرژي مضاعفي است كه ميتوانست صرف پيشرفت شود. شخص حسود در محيط كاري خود نيز دچار مشكلاتي خواهد شد، چراكه چنين فردي خواسته يا ناخواسته به همكاران خود توهين كرده و آنها را از خود ميراند و با اين كار، موقعيت شغلي خود را به خطر مياندازد.
ريشههاي حسادت
ريشه اصلي حسادت در واقع بياعتمادي به خواست و اراده خداوند است، چراكه خداوند حتماً با حكمت خود صلاح ما را در شرايط فعلي قرار داده است و بدون فرمان او برگي از درخت نخواهد افتاد، فرد اگر ايمان و توكلش به خدا را تقويت كند، حتماً به اين نتيجه خواهد رسيد كه هر چه از دوست رسد نكوست.
و اما اشتباه ديگر افراد حسود مقايسه بخشي از زندگي ديگران با كليت زندگي خود است، در صورتي كه ما از تمام زوايا و اتفاقات زندگي ديگران اطلاع نداريم و چه بسا كه ما فقط خوشيهاي فرد را ديده باشيم. پس بهتر است كمي واقع بينانهتر به زندگي ديگران نگاه كنيم. گاهي لازم است انسان براي مبتلا نشدن به حسادتها به افراد پايينتر از خودش نگاهي بيندازد و به اين نكته توجه كند كه شايد موقعيت بالاتري را آرزو دارد ولي موقعيت فعلي او هم ممكن است آرزوي خيليها باشد. افراد حسود در نهايت وقتي از سوي اطرافيانشان رانده شدند و تنها ماندند در غم تنهايي و بيكسي خود غوطهور خواهند شد.
حسادت از كجا ميآيد؟
حسادت نيز مثل بسياري از بيماريهاي روحي ديگر ميتواند ريشه در كودكي فرد داشته باشد. والديني كه بدون دقت و حتي شايد بدون هر گونه منظور نامناسبي يكي از فرزندان را بيشتر از بقيه مورد لطف خود قرار ميدهند بايد متوجه اين موضوع باشند كه باعث رشد حس حسادت در ديگر فرزندان خود خواهند شد.
همچنين وقتي پدر و مادري كودكان خود را دائماً با ديگران مقايسه ميكنند و به اين شكل فرزندان خود را سرزنش ميكنند، بايد منتظر عواقب روحي اين عمل باشند كه از بديهيترين اين آثار، رشد حس برتريطلبي و حسادت در فرد است. اين تقسيم اشتباه محبت در بين دوستان، مادرشوهر و عروسهايش، مادرزن و دامادهايش، همه و همه ممكن است اتفاق بيفتد. از ديگر عوامل بروز حسد در اجتماع ميتوان به حس نمايشگري عدهاي در جامعه و خصوصاً فضاي مجازي اشاره كرد. عدهاي بدون در نظر گرفتن مخاطب عام اينگونه شبكهها با به تصوير كشيدن لحظات لوكس و خاص خود زمينه بروز حسادت در اجتماع را شكل ميدهند.
تقصير اين دست افراد در ناهنجاريهاي اجتماعي ناشي از حسادت اگر بيشتر از فرد حسود نباشد كمتر نيست. زندگي همه ما بالا و پايينهاي منحصر به خودش را دارد. نه هيچ زندگياي سرشار از خوشي و خوشبختي است و نه هيچ زندگياي سرتاسر بدبختي. همه ما بايد با توجه به اين نكته متوجه باشيم كه با ديدن تنها چند پرده از زندگي هر شخصي كل زندگي او را قضاوت كنيم. ما انسانها عادت داريم به ساختن چهرهاي مطلوب از خودمان در ذهن ديگران و افراط در اين كار تبعاتي دارد كه حسادت يكي از آنهاست.
در پايان چقدر خوب است اگر غبطه را جايگزين حسادت كنيم. اين ماهيت وجودي انسان است كه هميشه ميل به پيشرفت و تكامل دارد، اما نكته مهم اين است كه بتوانيم سخاوتمندانه اين رشد و تعالي را براي بقيه هم بخواهيم و در اين راه تلاش كنيم. ياد بگيريم كه داشتههاي ديگران ربطي به ما ندارد و بهتر است بر داشتههاي خودمان متمركز شويم و از آن لذت ببريم.