نويسنده: زهرا محمدنيا
حسادت حتي در حالت خفيف آن احساسي اضطرابآور است و شخص را دچار ترس ميكند، ترس از طرد شدن، افسوس و خشم و زيان ديدن. حسادت يك انگيزه است و باعث جاهطلبي ميشود. به معناي طلب زوال و از دست رفتن موقعيت، موفقيت، نعمتهاي ديگراني است كه فكر ميكنيم از ما برتر هستند.
حسادت واكنشي هيجاني است كه از زمان دو سالگي شروع ميشود و در آن زمان به نوعي پاسخي طبيعي است. كودكان از علل پيدايش و پيامدهاي اين واكنش آگاهي ندارند اما با رشد عقلي و افزايش سن اين رفتارها آگاهانه ميشود. پس از بلوغ افراد بايد اين حس را در خود مهار و كنترل كنند زيرا همه ما سرشار از نيرو و اشتياق هستيم و بايد آن را براي رسيدن به مقام و موقعيت بهتر به كار بگيريم. حسادت ژنتيكي نيست بلكه آموختني است، خانوادههايي كه مدام در مقايسه خود، زندگي و فرزندانشان با ديگران هستند، حس حسادت را در فرزندان تقويت ميكنند. براي مقابله با حسادت خانوادهها بايد نيازهاي رواني و عاطفي فرزندان خود را برآورده كنند، به آنها محبت و خلأهاي آنها را پر كنند. حسادت احساسي است كه هنگام كمبود در برابر داشتههاي ديگران به وجود ميآيد و افراد حسود ميخواهند كه آن را داشته باشند ولي ديگران آن را نداشته باشند. يعني يادآوري مدام موفقيتهايي كه خودشان ندارند اما ديگران دارند و آنها در رسيدن به آن ناكام ماندهاند. پس ناراحتند از اينكه چرا ديگران دارند و آنها ندارند. اين حس حسادت قبل از همه، خود آنها را رنج و آزار ميدهد، از درون نابود ميكند و حس شادي، آرامش و زندگي را از آنها ميگيرد. اين حس حسادت همانند پيلهاي است كه آنها را محصور كرده و حق زندگي را از آنها گرفته است.
حسادت وقتي ايجاد ميشود كه افراد حسود فكر ميكنند از آنچه كه بايد داشته باشند كمتر دارند، يا فكر ميكنند كه حقوق آنها ضايع شده و به چيزهايي كه لايق آن هستند نرسيدهاند و در اين موضوع ديگران را مقصر ميدانند. چنين افرادي ديگران را مسبب بدبختيها و نداشتههايشان ميدانند و به خاطر نفرت و كينهاي كه در دل پروردهاند، راضي به شكست ديگران هستند. افرادي كه حسادت بيمارگونه دارند، دائم افرادي را كه در كارهايشان موفق هستند سرزنش ميكنند. افراد حسود چشم ديدن داشتههاي ديگران را ندارند اما با خود فكر نميكنند كه آن شخصي كه بيشتر دارد حتماً سختتر تلاش كرده و زحمت خود را كشيده است.كساني كه مدام به ديگران حسادت ميورزند تصوير واقعبينانه و عادلانهاي از دنياي خود ندارند. احساس ناامني كرده و هرچيزي را تهديدي براي خود تلقي ميكنند و به همين دليل در پي تخريب افراد سرآمد و موفق برميآيند. اين افراد با يك رفتار سرسختانه و خشونتآميز به ديگران حمله ميكنند و در تلاش هستند تا اجازه ندهند ديگران از داشتههاي خود لذت ببرند.
افراد حسود اصولاً در اجتماع چهرههاي محبوبي نيستند و معمولاً چون تظاهر ميكنند كمتر شناخته ميشوند، از درون رنج زيادي ميكشند. در واقع آنان در زنداني اسير هستند كه به دست خودشان ساختهاند. افراد حسود چون خود را ناتوان در رسيدن به مقام و منزلت و دارايي ميدانند سعي ميكنند ديگران را نيز به عقب برگردانند. از جمله زيانهاي حسادت، از دست دادن روابط خانوادگي، از دست دادن دوستان صميمي، به خطر افتادن موقعيت شغلي، حقير شدن و تخريب شخصيت خود و ديگران، تخريب ارتباطات بين فردي، طرد شدن و تنها شدن، بياعتمادي فراگير و انزوا، مشكلات جسماني و رواني همچون بيماري قلبي، سردرد، اختلال حواس، دق كردن و مشكلات رواني همچون تنش، اضطراب، نا اميدي و ناكامي است. حسادت از منظر قرآن نيز ناپسند است.
خداوند در آيه 5 سوره فلق فرمودند: و من شر حاسد اذا حسد: «و پناه ميبرم بر خدا از حسود وقتي كه حسد بورزد». حسد سرچشمه بسياري از گناهان كبيره است، حسود متعرض بر حكمت خداست كه چرا خدا به افرادي عنايت كرده و نعمت بخشيده است. يا در آيه 54 سوره نسا فرمودند: ام يحسدون الناس علي ما آتاهم الله من فضله: «به مردم براي آنچه خدا از فضل خويش به آنان عطا كرده رشك ميورزند».
از جمله راهكارهاي كنترل حسادت از منظر روانشناسي ميتوان به آموزش و آگاهي دادن خانواده به فرزندان، تبليغات در كتب درسي به منظور بيان مضرات حسادت، خود را با ديگران مقايسه نكردن و براي رسيدن به موقعيت بهتر تلاش كردن، ظاهر زندگي ديگران را با باطن زندگي خود مقايسه نكردن، داشتههاي ديگران را داشتههاي خود دانستن اما دست از تلاش بر نداشتند و براي آنچه در زندگي داريم ارزش قائل شدند.
اگر كسي امكاناتي دارد كه شما نداريد، مسلماً شما هم امتيازاتي داريد كه ديگران ندارند. براي رسيدن به نيازهاي واقعي خود تلاش كنيد نه صرفاً رسيدن به چيزي كه ديگران دارند حتي اگر مناسب شرايط شما نباشد.
*روانشناس باليني