ديدار بارسا، پاريسنژرمن را کنار نبردهاي فراموش نشدنيمان قرار دادهايم. نبردي كه يادآور رويارويي ايتاليا 4 آلمان غربي3 در جام جهاني 1970 يا ليورپول سه بر سه ميلان در فينال ليگ قهرمانان 2005 است. منتها قصه نبرد بارسا – پاريسنژرمن 2017 در دو پرده اجرا شد. پرده پاريس، پرده بارسلونا، نمايش طولاني طي سه هفته و 95 دقيقه. بارسلونا بهترين بازياش را ارائه داد؟ البته که خير... پاريسنژرمن بدترين بازياش را انجام داد؟ البته که بله... هر دو تيم تاريخساز شدند، ولي با ترکيبي به کلي وارونه. با تراژدي پاياني براي پاريسيها. دوربينهاي تلويزيوني پس از گل ششم بارسا به شادي کاتالانها قناعت نکرد و چهره اوناي امري را نشانه رفت. چشمان مات شده پاريسيها را. گريه شادي بارسلوناييها را. تيمي که در خانه 16 شوت روانه دروازه بارسا کرد و چهار گل زد اما در نيوكمپ سقوط کرده بود. روزنامههاي اسپانيايي طي سه هفته اخير او را شکنجه داده بودند.
مجبورش کرده بودند اعلام کند در آخر فصل جدا خواهد شد. نوشته بودند «... بارسلونا فقط در ميدان مغلوب نشد، آنها هويتشان را در دستان لوئيز انريکه از دست دادهاند. تيم درماندهاي شدهاند، چه ذهني و چه جسمي و چه احساسي.» نوشتند: «... بارسلونا فقط ليگ قهرمانان را از دست نداد، بارسا، بارسلونا را از دست داد» ... انريکه از آنها انتقام گرفت. با قصهاي يادآور افسانه سيندرلا. حالا شادي بيحصر انريکه را پس از گل ششم، کنار شادي فراموش نشدني پپ گوارديولا پس از گل اينيستا در دقيقه 93 نيمهنهايي ليگ قهرمانان سال 2009 برابر چلسي در استمفورد بريج قرار دادهايم. براي هميشه. 22 گل در چهار ديدار ليگ قهرمانان طي دو شب متوالي بين غولهاي اروپا ردوبدل شد: بارسلونا شش پاريسنژرمن يك، آرسنال يك بايرن مونيخ پنج ، ناپولي يك رئالمادريد سه، بوروسيا دورتموند چهار بنفيکا يك ... آن هم در عصر مربيان حاکميت مصلحتگرا و نتيجهگرايي مثل مورينيو و کونته و آنچلوتي. آن هم در سايه محافظهکاري ديدارهاي يورو 2016 و قهرماني از نوع پرتغال.