نويسنده: كيميا پيغان*
دليل تفاوت انسان با ديگر موجودات در زمينه رشد فردي و اجتماعي، ذهن خلاق، جستوجوگر و پرسشگر اوست. بر اساس همين ويژگي انسان و تمايل او به يافتن مجهولات از درون معلومات، تفكر انسان به وجود آمده است و اين تلاش ذهني و فكري در پيدا كردن پاسخ براي مشكلات و مسائل جديد است كه فرهنگها و تمدنها ايجاد كرده است. ذهن انسان در راه رسيدن به پاسخ سؤالاتش از چه مسيرهايي عبور ميكند؟ آيا اين مسير به درستي طي ميشود؟ يا اينكه چه ميزان احتمال خطا وجود دارد؟ در اثر خطا چه نتايج و عواقبي در انتظار فرد يا جامعه خواهد بود؟ آيا راهي براي مديريت فرآيندهاي ذهني از مراحل اوليه تا مراحل پاياني وجود دارد كه بتوان فرد و جامعه را از خطاها مصون داشت؟
مسئله فقط يك راهحل نداردهمه ما در زندگي فردي و اجتماعيمان با مشكلات زيادي رو به رو ميشويم. در واقع زندگي يعني روبهرو شدن با مسائل و مشكلات و تلاش براي حل آنها. براي همين، وجود مشكلات و مسائل در زندگي همه مردم امري عادي است و ما چه بخواهيم و چه نخواهيم با مشكلات كوچك و بزرگ مواجه ميشويم كه بخشي از آنها كوچك و بياهميت و به راحتي قابل حل و بعضي از آنها بزرگ و پيچيده است و مسائلي را برايمان به وجود ميآورد كه به راحتي قابل حل نيستند و بايد براي حل آنها تلاش زيادي كنيم. اين مشكلات گاهي لاينحل باقي ميماند و ممكن است تعادل ما را مختل كند. كساني كه مهارتهاي مورد نياز براي حل مشكل را ندارند، روشهاي نامناسبي براي حل مشكلاتشان به كار ميبرند و حتي از يك مشكل كوچك مشكل ديگري ميسازند. اين افراد غالباً نميتوانند به راحتي با محيط سازگار شوند و مستعد بيماريهاي رواني ميشوند.
وقتي ما توانايي برطرف كردن مشكلات معمول زندگيمان را نداشته باشيم ممكن است در مقابل
كوچكترين مشكلي دچار پريشاني و دستپاچگي شويم و حتي به خودمان آسيب بزنيم، اما اگر از روشهاي درست حل مسئله استفاده كنيم يعني اگر مهارت حل مسئله را بلد باشيم در رويارويي با سختيها موفق خواهيم بود و ميتوانيم سختترين مسائل را پشت سر بگذاريم و نه تنها دچار آسيب نشويم، بلكه پس از تحمل مشكلات به سطح بالاتري از تحمل برسيم.
ما به اين علت هنگام مواجه شدن با مشكلات در زندگي دچار درماندگي ميشويم كه تنها از يك راهحل براي تمام مشكلاتمان استفاده ميكنيم و هنگامي كه نتيجه مثبت نميگيريم راههاي ديگر را امتحان نميكنيم در نتيجه نااميد ميشويم و دست از تلاش برميداريم.
باور به حل مسئلهقدم اول براي حل مسئله اين است كه به اين بينش برسيم كه من ميتوانم مشكلم را حل كنم. اگر دچار نگراني و دستپاچگي شويم نميتوانيم خوب فكر كنيم و راهحل مناسبي براي مشكل پيدا كنيم، بنابراين اولين كاري كه بايد انجام دهيم اين است كه آرامش خود را حفظ كنيم. حرفهايي مثل نگران نباش، همه چيز درست خواهد شد، من ميتوانم، من توانمند هستم و... را به خودمان بگوييم. خود را دلداري دهيم و سعي نكنيم خودمان را با جملاتي مثل من بيعرضهام، به درد هيچ كاري نميخورم يا بدشانس هستم سرزنش كنيم.
تعريف روشن مسئلهبراي حل يك مسئله و مشكل بايد بدانيم مشكل ما چيست؟ وقتي ندانيم دقيقاً مشكل چيست نميتوانيم تعرف مشخص و واضحي از مشكل داشته باشيم و در نتيجه نميدانيم چه اقداماتي را بايد انجام دهيم، پس دومين قدم براي حل مسئله، تعريف مشكل است. اگر مشكل مبهم و پيچيده باشد، نميتوان راهحلهاي مؤثري براي آن پيدا كرد. در تعريف مشكل بايد بدانيم مشكل چيست؟ مشكل از چه زماني و در چه مكاني و در كجا ايجاد شده است و چه كساني در ايجاد يا گسترش مشكل دخالت دارند؟ و در نهايت با بررسي اين موارد مشكلمان را به صورت صريح و روشن تعريف كنيم.
حالا نوبت بارش فكري استدر گام سوم بايد مشكلات بزرگ را به قسمتهاي كوچكتر تقسيم و مرحله به مرحله آن را حل كنيم. فهرستي از راهحلهاي مختلف را تهيه كنيم. در اين مرحله بايد خوب فكر كنيم و تمامي راهحلهاي موجود را از طريق بارش فكري فهرست كنيم. يعني ذهن خود را باز بگذاريم تا هر راهحلي را كه به ذهنمان ميرسد يادداشت كنيم.
بعد از بررسي راهحلهاي مختلف، بهترين راهحل را انتخاب كنيم. براي انتخاب بهترين راهحل بايد راهحلهاي نوشته شده را با هم مقايسه كنيم. براي اين كار بايد ببينيم هركدام از راهحلها چه نتيجهاي به بار خواهد آورد؟ بايد توجه داشته باشيم هر كاري داراي پيامد خاص خود است. پيشبيني كردن پيامد راهحلها باعث ميشود كمتر دچار خطا و اشتباه شويم.
مثلاً از خود بپرسيم اگر از اين راهحل استفاده كنيم آن وقت چه اتفاق يا اتفاقاتي خواهد افتاد؟ البته بايد به عملي بودن راهحل نيز توجه كرد. يا اينكه معايب و مزاياي هر راهحل را يادداشت كنيم و سپس با مقايسه معايب و مزايا درباره حذف يا انتخاب راهحلها تصميمگيري كنيم.
بعد از انتخاب بهترين راهحل بايد آن را اجرا كنيم. براي اجراي درست راهحل بايد دقيقاً مشخص كنيم به چه چيزهايي نياز داريم، چه كاري، چه موقع، كجا و توسط چه كسي بايد انجام دهيم. اگر به اين موارد توجه نكنيم ممكن است در اجراي برنامه با مشكل مواجه شويم. بعد از اجرا، اگر راهحل انتخابي مؤثر واقع نشد و موفقيتآميز نبود، بايد مراحل را بازبيني و اشكال كار را پيدا كنيم.
موانع درست فكر كردن و حل مسئلهزماني كه بخواهيم اولين راهحلي كه به ذهنمان ميرسد را اجرا كنيم دچار مشكلاتي در حل مسئله ميشويم. در واقع زماني كه در حل مسئله عجله ميكنيم خودمان را در معرض خطرات جبران ناپذيري قرار ميدهيم. يكي از مشخصههاي راهحلهاي آني، اجراي سريع راهحل است كه منجر به رفتار تكانشي ميشود. رفتار تكانشي يعني واكنشي سريع و بدون تأمل و بررسي به مشكل ايجاد شده. وقتي ما در موقعيتي ناشناخته قرار ميگيريم كه با مسئله يا مشكلي روبهرو هستيم و راهحلي براي آن نداريم دچار اضطراب ميشويم. هميشه رو به رو شدن با مسائل ناشناخته ما را نگران ميكند كه ريشههاي اين نگراني ميتواند ترس از تغيير، ترس از شكست، ترس از طرد شدن، تعصب، خستگي ذهن يا توجه بيش از اندازه به موانع اجرا باشد.
*روانشناس كودك و خانواده