کد خبر: 840578
تاریخ انتشار: ۰۹ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۵:۰۹
مهدی ریاحی پور

          یک روز تماسی تلفنی از دوستی که در یکی از دستگاههای اجرائی و مهم استان مشغول به کار بود داشتم که شخصی را به عنوان کسی که ایده ای در خصوص حل بحران دریاچه ارومیه ! دارد به من معرفی کرد و بعد هم ایشان را راهنمائی کرده بود تا به سراغ من بیاید و از نزدیک با این نابغه همه فن حریف آشنا شویم و در جریان ایده ملی وی قرار بگیریم شاید که گره ای از کار فروبسته آب در این کشور بگشاید. وقتی که ایشان را ملاقات کردم بنا به سفارش آن دوست گرامی ایشان را تحویل گرفتم هر چند که دیدم سر و وضعش به اساتید دانشگاهی و یا مهندسین و دکتر ها نمی خورد ! ولی بنا به آموزه های دینی که آموخته ایم همانا گرامی ترین شما نزد خدا باتقوا ترین شماست گفتم شاید برات نجات ایرانیان در دست همین باشد. از او خواستم تا توضیحات بیشتری در مورد ایده اش بدهد. می گفت که به نظر من کمبود آب دریاچه ارومیه به خاطر گسلهای زیاد داخل دریاچه است که باعث فرار آب می شوند و ... ( لازم است برای خواننده گرامی این متن توضیح بدهم که گسل به شکستگی های دارای جابجائی در طبقات زمین گفته می شود ). به ایشان عرض کردم چه نوع گسلهایی و بر اساس چه شواهدی و مطالعاتی این نظریه را ارائه می فرمائید؟ تا چه حد با علم زمین شناسی و هیدرولیک آشنایی داری؟  پاسخهایی که داد مایوس کننده بود و مجبور شدم بپرسم سطح تحصیلات و شغل شما و سوابق تحقیقاتی شما چیست؟ گفت من دو کلاس سواد دارم و در یکی از روستاهای استان نجاری دارم. گفتم این چیزها که در مورد دریاچه ارومیه گفتید که توی روزنامه ها و اینترنت هم می توانید پیدا کنید گفت من بلد نیستم با اینترنت کار کنم بچه ام برام پیدا می کند. گفتم از ما چه انتظاری داری؟ گفت یک قایق به من بدهید تا بر روی دریاچه بگردم و گسلها را پیدا کنم و محلهای فرار آب را به شما نشان بدهم و ... گفتم تا به حال دریاچه ارومیه را از نزدیک دیده ای؟ جوابی داد که خشکم زد ! گفت من اصلا تا به حال از محدوده استان خارج نشده ام ! گفتم چرا به ما مراجعه کرده ای؟ گفت من به منزله موسی هستم که سخن گفتن نمی توانم و شما باید مثل هارون برادر موسی حرفهای عامیانه مرا به زبان علمی ترجمه کنید و به مسئولین وزارت نیرو توضیح دهید ! و ... خلاصه آنقدر مهملات گفت که دلم برایش سوخت. کتابی را که با موضوع آب بود به وی هدیه کردم و با قربان صدقه رفتن وی را راهی کردم رفت.

          یک مرتبه دیگر هم با تقاضایی از کسی مواجه شدیم که ادعا می کرد برای حل بحران آب و نجات بشریت طرحی نوین و اختراعی منحصر به فرد دارد و خودش را پژوهشگری با سابقه بیست و پنج سال پژوهش معرفی می کرد و ... رئیس محترم اداره ما بنا به روال اداری ایشان را به سراغ من فرستاده بود. در گفتگوی اعصاب خرد کنی که با وی داشتم او را بیچاره ای یافتم که شاید بازیچه دست شخص یا افراد از خدا بی خبری قرار گرفته و مسخره اش کرده اند. دلم برایش سوخت و ناراحت شدم وقتی که دیدم مبلغ پیش پرداخت چهل میلیون تومانی از یک قرارداد خیالی صد میلیون تومانی را مطالبه می کند تا در جلسه ای با حضور مسئولین استانی و امامان جمعه و کارشناسان و نمایندگان مجلس و ... بگوید که ایده اش چیست ! و اگر مورد سرقت علمی واقع شد هم مسئول اداره ما می باشد و همه آنها که در آن جلسه حضور داشته اند ! دلگیر شدم وقتی با پرس و جو فهمیدم که این یک کارگر ساختمانی است که با برادرش که بنای گچ کش می باشد کار می کند. چقدر هم سمج بود و دون کیشوت وار ما را تهدید به این می کرد که به مسئولین مافوق شما گزارش می دهم و از این دست مهملاتی می گفت که این روزها در جامعه ما رواج بسیار دارد.

          یک با دیگر هم کسی که بعد ها فهمیدم طلافروشی داشته و الان هم کامیون دارد در ملاقات با رئیس اداره متبوع ما مدعی شده بود که راه حل خوبی برای کاهش تبخیر آب از پشت دریاچه سدها دارد ! وقتی از وی خواستیم که پیشنهاد خود را مکتوب و مستند ارائه نماید یک صفحه و نیم کاغذ A4 که معلوم بود کسی از اینترنت برایش گرفته تحویل داد و در آن چند مورد از تجارب و روشهای جلوگیری از تبخیر در کشورهای آمریکا و ترکیه ذکر شده بود ! روزی که برای گرفتن جواب آمده بود به ایشان گفتم چه طوری این موضوع به ذهن شما رسید؟ خیلی آسمان و ریسمان بافت و طفره رفت تا اینکه حوصله ام سر رفت و به او گفتم من می دانم، حتما با دوستانت رفته ای کنار سد زاینده رود و کبابی درست کرده و نوش جان کرده اید و بعدش هم یک لیوان پر دوغ محلی سر کشیده ای و یک آروغ با صدا زده ای و در حالی که به بالش  لم داده بودی و با یک دست به روی شکم می زدی و از غذای توپی که خورده ای لذت می بردی گفته ای که خودمانیم این مهندس ها نمی فهمند که با این گرمای هوا چقدر آب از این دریاچه ها تبخیر می شود؟! خوب یک ماده ای یا توپ پینگ پنگی چیزی روی سطح آب بریزند تا تبخیر کم شود و ...

          یک بار که با یکی از کارشناسان وزارت نیرو از این قسم موضوعات گفتگو می کردم گفت نه فقط در استان شما این پیغمبران بی معجزه و کتاب حضور دارند که ما اینجا در تهران هم از این جادوگران آبی یا به عبارتی آبکی داریم برای مثال کسی مدعی شده بود که می تواند بحران آب شرب را بر طرف نماید و خواسته اش این بود که کشتی های متعددی در اختیار وی قرار دهیم تا با مشک از برزیل آب خوردن بیاورد ! و از همه بد تر اینکه مدیر بلند پایه ما زیر برگه درخواست وی هامش نوشته بود که « بررسی و نتیجه به اینجانب گزارش شود » !

به قول حافظ شیرین سخن شیرازی : وای اگر در پس امروز بود فردائی

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر