کد خبر: 837387
تاریخ انتشار: ۱۹ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۵:۵۷
هر متني ارزش خواندن ندارد!
اين روزها به دانشجويان جوان رشته‌هاي علوم انساني توصيه مي‌كنند كه هر متني را، حتي...
    پُل ريتر و چاد ولمُن/ ترجمه: مينا فراهاني

اين روزها به دانشجويان جوان رشته‌هاي علوم انساني توصيه مي‌كنند كه هر متني را، حتي كتاب‌هاي كلاسيك را، با نگاه انتقادي بخوانند. در نتيجه، گاهي با عباراتي مواجه مي‌شويم مثل اينكه: «به نظر من كانت اين مسئله را درست نفهميده است» يا «من فكر مي‌كنم افلاطون در اين زمينه ساده‌لوح بوده است». چنين تعبيراتي خون كساني را كه به شيوه سنتي تحصيل كرده‌اند به جوش مي‌آورد. آيا هر متني را مي‌شود براي لذت و تفنن خواند؟
   
 كتاب درماني فراتر از تبليغ

درباب قدرت هنر و تاريخ و فلسفه براي دگرگوني ‌ما، كمتر نمونه‌اي سرراست‌تر از غزل «كهن‌نيم‌تنه آپولو» اثر ريلكه داريم كه، در آن، مواجهه با تنديسي كلاسيك به چنين حكمي منتهي مي‌شود: «بايد زندگي خود را تغيير دهيد. » در آغاز ممكن است فاصله ميان اين حكم سفت‌وسخت تا تجاري‌سازي نامه‌هاي گردآوري‌شده ريلكه گامي كوچك ‌به نظر برسد، ‌كاري كه «مدرن لايبرري» با عنوان راهنماي شاعر براي زندگي؛ حكمت ريلكه، در سال ۲۰۰۵ انجام داد. با همه ‌اينها، تحول خويشتن همواره بخشي از ميثاق علوم‌انساني بوده است.
اما روشن است كه طرفداري از علوم‌انساني از تحول خويشتن فراتر رفته است. تبليغ‌ها مي‌گويند كه تحصيل در رشته ادبيات انگليسي به شما كمك مي‌كند تا استاد روحتان شويد. علوم‌انساني نه‌تنها مي‌تواند چگونه ‌انديشيدن ما را دگرگون كند، بلكه براي زندگي بهتر نيز پيشنهادهايي دست‌يافتني و اجرايي مي‌دهد.  و چراكه نه؟ روزگار ما، دست‌كم براي گروه مشخصي از محفل‌هاي بسيار تحصيلكرده و توانگر، روزگار نوشيدني كلم، تمرين‌هاي تناسب اندام و مراقبه ذهن‌آگاهانه است. در يك سطح، كتاب‌درماني، از آن گونه‌اي كه دُرزويتز پيشنهاد مي‌كند، صرفاً همتاي مغزي بسياري از رژيم‌هاي تندرستي در ‌روزگار ماست. گرچه ممكن است كتاب‌هاي مربوط به ارزشمندي علوم‌انساني ارزان يا خوشمزه نباشند، متعهدند خودبهبودي را تسهيل كنند. پس چه جاي شگفتي از اينكه همچون كالا ساخته و بازاريابي مي‌شوند؟
  
 عاملان فشار بر نيروي انساني

رشته‌هاي علوم‌انساني نيز، حتي بنا بر استانداردهاي تاريخي، زير فشار جدي هستند. سياستمداران، از اسكات واكر گرفته تا باراك اوباما، دانش‌آموزان دبيرستاني را به برگزيدن رشته‌هايي توصيه مي‌كنند كه به شغل مي‌انجامد، آن‌چنان‌كه اوباما مشخصاً گفت: رشته‌هايي به‌جز تاريخ هنر. آموزگاران همه سطوح دل‌مشغول ايجاد برنامه‌هاي اس. تي. اي. ام هستند، برنامه‌هاي آموزشي تركيبي «علم، فناوري، مهندسي و رياضي». سرانجام، ‌با وجود تهديد رسانه‌هاي نوين براي رسانه‌هاي قديمي، دقيقاً زمان آن فرارسيده است كه توان علوم‌انساني سنّتي براي دگرگوني زندگي برجسته‌سازي شود و، هم‌زمان، دشواري آن ناچيزنمايي شود.
و همچنان، جدا از جُك‌هاي نوشيدني كلم، اشتياق كنوني به علوم‌انساني، به‌مثابه خودياري يا كمك به خويشتن، به سنت‌هاي بسيار كهن پيوند مي‌خورد. انديشه قدرت شفابخشي و دگرگون‌سازي نهفته در هنر و ادبيات به يونان مي‌رسد‌كه ستايشگرانش، در دوران نوزايي، آن را دوباره رواج دادند و پاس داشتند. اما بعدها انسان‌گرايان، به‌ويژه نوانسان‌گرايان آلماني، در سده هجدهم، مظهر بلوغ آن آرمان «روح‌سازي سكولار از راه مطالعه انسان‌گرايانه» شدند و ‌در كارهايي همچون نامه‎هاي فريدريش شيلر درباره تربيت زيبايي‌شناختي انسان(۱۷۹۴) آن را به اصلي نظري تبديل نمودند و در برنامه‌هاي اصلاح مدارسشان نهادينه كردند. آنها، حتي بر اثر فضاي دموكراتيك آن دوران، ژانر تازه‌اي با نام «رمان آموزشي» ابداع كردند كه، در‌آن، شخصيت‌هاي اصلي طبقه متوسط مبارزه مي‌كردند تا زندگي خود را‌ بر پايه عشق، ‌دوستي و چيزهاي واقعاً بااهميت ترتيب دهند. رمان كارآموزي ويلهلم مايستر، اثر گوته، اولين رمان براي خودسازي بود كه در سال ۱۷۹۵ چاپ شد. گوته و شيلر مي‌پنداشتند كه هركسي مي‌تواند، از راه تربيت زيبايي‌شناختي خاصي، خودسازي كند. اما اين گرايش به دموكراتيك‌سازي مردم را نيز به اين باور تشويق مي‌كرد كه خود بهتر دست‌يافتني است. فقط كافي‌است كمي بيشتر تلاش كنند.
در واقع هم، عاميانه‌كردن و بازاريابي براي آغاز كار چندان زماني نبرد. طي چند دهه، ‌مطبوعات آلماني نسخه‌هاي ارزان كلاسيك‌ها را با شعار «فرهنگ شما را آزاد مي‌كند» منتشر مي‌كردند. اين جمله که حالا موذيانه به نظر مي‌رسد، اما آن زمان حاكي از اين بود كه خوانندگان، با كمي سرمايه‌گذاري مالي و تلاش، مي‌توانند بهترين پيشنهاد علوم‌انساني را در اختيار داشته باشند. اشتفان تسوايگ، پرفروش‌ترين نويسنده آلماني‌زبان دهه ۱۹۲۰، دست‌كم به‌گفته مخالفانش، موفقيت خود را وامدار توانايي خارق‌العاده‌‌اي است كه كاري مي‌كند افراد ميانه‌حال و متوسط ‌روشنفكر به نظر برسند. او در نوشتن ‌زندگي‌ نامه‌هاي الهام‌بخش و فهم‌پذير هنرمندان بزرگ كاركشته بود. آن‌چنان‌كه يكي از هم‌روزگارانش گله مي‎كند، او فرهنگ را به آسانسور تبديل‌كرده بود: «وارد آن مي‌شويد و بالا مي‌رويد.»
   
جنبه‌هاي ناخوشايند علوم انساني

در پذيرش توانايي التيام‌بخشي علوم‌انساني، قهرمانان جديد ‌اين ميدان جنبه‌هاي ديگر آن را پنهان مي‌كنند، جنبه‌هايي كه ‌چندان هم خوشايند نيستند: انضباط، اقتدار و سرسپردگي. چه از ميان انسان‌گرايان دوران نوزايي و چه جانشينان آلماني و مدرن آنها، فرض همه آنهايي كه خود را وقف علوم‌انساني كرده بودند تا مدت‌ها اين بود كه كتاب‌ها تنها زماني مي‌توانند زندگي خوانندگان را دگرگون كنند ‌كه خوانندگان سرسپرده آنها باشند. امكان دگرگوني باعث مي‌شد ‌خواستار آن دگرگوني ملزم شوند كه به چيزي فراتر از خود يعني يك آموزگار، قانون يا سنّت تكيه كنند. وراي برنامه‌هاي ترويج و بازاريابي، الزامات دموكراتيك مدرنيته بودند كه پيوند ميان خوددگرگوني انسان‌گرايانه و سرسپردگي را سست كردند.  هيچ‌كس بهتر از فريدريش نيچه اين تنش اساسي را نشناخت. او كار دانشگاهي خود را در اواخر دهه ۱۸۶۰ در بازل در جايگاه يك اتيمولوژيست و بالتبع محافظ‌ متون و سنت‎هاي كهن آغاز كرد. از نظر نيچه، ‌آن نوشته‌ها به‌راستي مي‌توانست دانش‌آموزان را آزاد سازد ‌اما، پيش‌ازآن، دانش‌آموزان بايد سرسپرده اقتدار نوشته‌ها مي‌شدند. نگراني نيچه از اين بود كه اصلاحگران آموزش پيشرو در آلمان خود را به خلاف اين متقاعد كرده بودند.  در ۱۸۷۲، نيچه در مجموعه‌سخنراني‌هاي «آينده مؤسسه‌هاي آموزشي ما» به بررسي مشكلات آموزشي روزگار خود پرداخت. به‌ادعاي او، يكي از كشنده‌ترين باورها اين بود كه آموزگاران مي‌توانند «به‌اصطلاح شخصيت آزاد فردي» دانش‌آموزان را، با تشويق آنها به‌بيان آزادانه ‌ديدگاهشان درباره متن‌هاي كلاسيك، توسعه دهند.
نيچه به‌شدت مخالف بود و چنين استدلال مي‌كرد كه ذهن‌هاي جوان نبايد در جايگاه داوري كارهاي سترگ بنشيند، چراكه چنين آثاري، خود، همان منبعي هستند كه، در صورت رعايت شيوه درست مطالعه، دانش‌آموزان را براي داوري مستقل در آينده مهيا مي‌كنند. هر شكل ماندگار آزادي و زندگي بهتر نيازمند انضباط و، دست‌كم در آغاز، منش سرسپردگي به الگوهاي معتمد و معتبر بود: شما براي تغيير زندگي‌تان نيازمند كمك هستيد، ولي نه آن كمك‌هايي كه وعده سهولت و آسودگي مي‌دهد.  انتقاد نيچه دربرگيرنده عنصرهايي از انسان‌گرايي محافظه‌كار است كه ويژه برخي نوشته‌هاي هم‌روزگار او همچون فرهنگ و آنارشي (۱۸۶۹)، اثر ماتيو آرنولد، است. نيچه همچنان، بيشتر از آنكه نگران تضاد ابتذال مدرن با كلاسيك‌ها باشد، نگران دشواري عميق بهره‌برداري از قدرت دگرگون‌كننده كلاسيك‌هاست. او در شگفت بود كه چرا فهميدن و دسترسي‌داشتن به يونانيان اين اندازه براي خوانندگان مدرن دشوار است.
تقريباً يك سده پس از سخنراني‌هاي نيچه، فيلسوف آلماني مهاجر، هانا آرنت نيز در كتاب درباره بحران آموزش (۱۹۵۸) با دغدغه‌هاي او هم‌آواز مي‌شود. او مي‌نويسد: «دقيقاً به‌خاطر آنچه، در هر كودك، جديد و انقلابي است، آموزش بايد محافظه‌كار باشد. » به‌جاي «آموزش هنر زندگي»، كه روش گمراه‌كننده همكاران امريكايي اوست، آموزگاران علوم‌انساني بايد ذهن‌هاي جوان را به شناختي سازنده از جايگاهشان در آن «جهان كهن»، كه خود را در آن مي‌يابند، رهنمون شوند. اين سفر نيازمند يادگيري حساب‌شده درباره جهان است. آموزش و پرورش، به‌ويژه در جهان مدرن، با چشم‌پوشيدن بر اقتدار يا سنت، زياني سهمگين به دانش‌آموزان مي‌رساند.  آن‌چنان‌كه منتقد امريكايي، ليونل تريلينگ، به‌درستي دريافت، آرمان آلماني «بيلدونگ [پرورش]» مستلزم «پرهيزهاي جدي و نيازمند سرسپردگي» بود. اين حاكي از شكل‌دادن، ساختن و پروراندن و درعين‌حال شكل‌گرفتن، ساخته‌شدن و پروريده‌شدن بود. تريلينگ كه در دهه ۱۹۷۰ مي‌نوشت به اين فكر رسيد كه آنچه در امريكا در برابر بيلدونگ مي‌ايستاد نه‌تنها نوعي دلبستگي بومي به خودمختاري بود، بلكه همچنين بي‌ميلي به پايبندي به تنها يك خويشتن و توسعه آن بود. او مدعي است امريكايي‌ها مي‌خواستند، در صورت امكان، هم چند خويشتن داشته باشند و هم احساس خوشايند امكان‌پذيري اين چند خويشتن را.  همان‌طوركه تريلينگ پيش‌بيني كرد، ما عملاً از سرسپردگي به اقتدار متن‌ها و سنت‌ها هم فراتر رفته‌ايم. ما به جايي رسيده‌ايم كه در آن عَرضه كتاب‌هاي نقد، حتي برخي موارد كاملاً هوشمندانه‌شان، به‌زبان راهنماهاي دلواپس خودسازي، معني‌دار است. علوم‌انساني پيشنهادي ما بيشتر متعهد به عرضه توصيه‌هاي كاربردي است و به‌ندرت سؤال مي‌پرسد. اين نوع علوم‌انساني‌فقط براي كمك به ساخت زندگي بهتر در همين دور و بر است و فقط با عبارت‌هايي وجود دارد كه به‌زبان «كمك به خويشتن» فهميدني باشد.

*منبع: همشهري جوان
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر