کد خبر: 809814
تاریخ انتشار: ۱۵ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۲:۱۱
به بهانه پنجمین سالگرد شهادت سردار عباسعلی جان نثاری

یکی از این دغدغه ها، مرزهای کشور است که ممکن است به مخاطره افتد. پس از تحرکات مخفیانه و آشکار ضد انقلاب درغرب و شمال غرب کشور،نظام مصمم شد به این وضعیت که ممکن بود در دراز مدت صدماتی را متوجه مملکت و انقلاب کند،پایان دهد و عرصه را بر گروه‌های تروریستی فعال در غرب کشور تنگ کند.

از این رو اوایل سال1390بود که موضوع برخورد با گروهک تروریستی پژاک در دستور کار نیروی زمینی سپاه قرار گرفت وبه دلیل صعب العبور بودن منطقه وحضور گروهک ها در ارتفاعات منطقه شمال غرب، نقش ویژه ای به توپخانه داده شد.گروه توپخانه 15 خرداد، به فرماندهی سردارشهید حاج عباسعلی جان نثاری، از جمله یگان هایی بود که آمادگی ویژه خویش را جهت انجام ماموریت اجرای آتش بر مواضع دشمن اعلام کرد و الحق والانصاف به خوبی از عهده این ماموریت برآمد.

بسیاری از کارشناسان نظامی معتقدند مهم ترین دلایل پیروزی به دست آمده در سال 1390 مرهون نقش آفرینی شهید جان نثاری ورزمندگان توپخانه است که عرصه را بر ضد انقلاب چنان تنگ کرده،گویی زمین وزمان تبدیل به جهنمی شده است که غیر از تسلیم شدن، مفری برای آنان باقی نمی گذاشت. دراین یادداشت، سعی داریم گوشه هایی از سیره وشخصیت سردارسرتیپ پاسدارشهیدحاج عباسعلی جان نثاری(فرمانده گروه توپخانه 15خرداد) که پس از سی سال خدمت صادقانه خود دراین عملیات به فیض عظمای شهادت نایل آمد را در عرصه های مختلف از ديد همرزمان آن شهيد عزيز بیان کنیم باشد تا که سرلوحه جوانان امروز درعرصه های مختلف کشور باشد.

زندگينامه:

شهيد جان نثاري فرزند محمد در سال 1345 در يك خانواده مذهبي در محله لادان اصفهان پا به عرصه وجود گذاشت ايشان را عباسعلي نام نهادند تا يادآور شجاعت و ادب دو راد مرد صدر اسلام اميرالمومنين علي عليه السلام و حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام باشد.تحصيلات ابتدايي را در مدرسه مجلسي محله لادان سپري نمود سپس در مدرسه شهید صادق بابا شاهي (شهريار) مقطع راهنمايي را طي كرد .

همزمان با اوج گيري مبارزات انقلاب اسلامي مردم ايران به رهبري امام خميني (ره)علي رغم سن كم در تظاهرات وراهپيمايي ها شركت مي كرد،

تشويق ها وحمايت هاي مادر گراميشان ودايي اش شهيد اصغر كفعمي عامل مهمي در اين خصوص به شمار مي آيد سال 1361 در شرايطي كه صدام ملعون به نمايندگي از تمام دشمنان اسلام انقلاب به ايران تجاوز كرده بود ،پس از گذراندن آموزش هاي نظامي علي رغم سن كم يعني در سن 16 سالگي به جبهه اعزام شد ودر گروه توپخانه لشكر 14امام حسين مشغول مجاهدت گرديد در سن 17سالگي اولين مسئوليت خويش يعني اولين فرماندهي آتشبار را تجربه كرد و در سال 63 به سمت جانشين اطلاعات گروه توپخانه 15 خردادمنصوب شد .

در طول جنگ مسوليت هاي متعددي مانند مسول اطلاعات و عملیات گروه توپخانه به ايشان واگذار گرديد به نقل از فرماندهان به خوبي ازپس اين مسوليت ها برآمد .در عين حال شهيد در دوره هاي متعددي شركت كرد وبا سربلندي و موفقيت دوره ها را طي نموددر 1380 مسئول عمليات توپخانه نيروي زميني سپاه شد و چند ماه بعد در گروه توپخانه 15 خرداد به سمت جانشيني فرماندهي انتخاب گرديد سال 1385 از طرف فرمانده نيروي زميني به سمت فرمانده گروه توپخانه موشكي منصوب شد در سال 1388 با تصويب فرمانده كل قواء حضرت امام خامنه اي (مدظله العالي)و به دست فرمانده كل سپاه به درجه سرداري نايل گرديد.

شهيدجانثاري چه در زمان جنگ و چه پس از جنگ داوطلب انجام عمليات هاي سخت و پيچيده بود وسرانجام سال 1390 از طرف فرمانده نيروي زميني سپاه جهت دفع شرارت هاي ضد انقلاب به مناطق عملياتي غرب وشمال غرب مامور شد.از جمله ويژگي هاي بارز شهيد بزرگوار تبعيت محض از فرمان ولي فقيه بودهيچگونه ترديد در عمل به فرمان ولي فقيه به دل راه نمي داد وهميشه همگان را به فرمانبرداري از اوامر فرمانده معظم كل قوا حضرت امام خامنه اي (مد ظله العالي )توصيه مي نمود.

صداقت ،صميميت ،صفا وسادگي شهيد زبانزد همگان بود به طوري كه بسياري نسبت به مسئوليت ودرجه شهيدآگاهي نداشتند.

نهايتا در شامگاه مورخه شانزدهم شهريور ماه سال نود در منطقه جاسوسان سردشت گلوله تك تيرانداز دشمن به سجده گاهش اصابت كرده ودعوت محبوب خويش را لبيك گفت وبه درجه رفيع شهادت نائل آمد

شهيد جان نثاري در نگاه برخي از فرماندهان سپاه وهمرزمان شهيد:

سردار يعقوب زُهدي (فرمانده اسبق توپخانه سپاه واز همرزمان شهید ) :


*در عمليات خيبر، نيروهاي ما به عمق دشمن رفته و در جزاير خيبر كه بيش از ۲۰ كيلومتر كه از خط ما فاصله داشت مستقر شده بودند كه شهيد جانثاري آتشبار خود را به نزديكي خط مقدم برد و در طلاييه به پشتيباني از نيروهايي كه در جزاير، پدافند مي‌كردند پرداخت و با وجود اينكه از خمپاره تا هواپيما دشمن به اين آتشبار حمله مي‌كردند و وي را تحت فشار قرار مي‌دادند، ولي ايشان مقاومت مي‌كرد.
*در عمليات والفجر ۸ كه توپخانه نقش مهمي در شكست دشمن و فتح فاو داشت شهيد جان نثاري فرمانده گردان ۱۳۰ و در نخلستان‌هاي حاشيه اروند مستقر بود اما با وجود اينكه نخلستان‌ها آماج بمباران و شيميايي دشمن بودند، عقب نكشيد و اگر كسي هم مجروح مي‌شد به عقب مي‌رفت و بعد از ۲۴ ساعت بازمي‌گشت.
*در شلمچه جنگ ما، جنگ آتش بود و تمام رزمندگان در جبهه شلمچه فقط كليد واژه آتش براي عمليات در ذهنشان متبادر مي‌شد . در عمليات كربلاي ۵ كه در سال ۱۳۶۵ انجام شد توپخانه وظيفه مهمتري داشت چون جنگ، جنگ آتش بود و تمام فشار دشمن متوجه توپخانه ما بود اما گروه ۱۵ خرداد ، گردان شهيد جان نثاري يگان‌هايي بودند كه استقامت نشان دادند و ماموريت خود را انجام دادند.
وي با اشاره‌ به دلاورمردي‌هاي شهيدان غازي، شفيع‌زاده، تهراني مقدم تصريح كرد: در ذهن همه، توپخانه در عقب جبهه و در خط دوم قرار دارد ولي وقتي به آمار و ارقام نگاه مي‌كنيم مي‌بينيم توپخانه به نسبت پياده بيشتر فرمانده شهيد داده است و كادر سازي درتوپخانه و حضور شهيد شفيع‌زاده مقاومت و برادري را در توپخانه سپاه دميد و اين بذرها در شهيد جان نثاري‌ها شكوفا شد.
* شهيد جان نثاري تحت تربيت بزرگاني چون شهيد غازي قرار گرفت و با اينكه شهيد غازي هم سن وسالي نداشت اما مثل پدر عزيزاني چون شهيد جان نثاري را تربيت و بزرگ كرد. لبخندي كه بر گوشه لب شهيد و در تمام عكس‌ها ديده مي‌شود، يادگاري از شهيد حسن غازي است.
*شهيدجان نثاري همان خصلت‌ها، فرهنگ و تفكر ابتداي جنگ را حفظ كرد و اين هنر بزرگي است و آنقدر ثابت قدم ماند تا به كمال آرزوي خود رسيد.

سردار عبدا... عراقي (جانشين فرمانده نيروي زميني سپاه واز همرزمان شهید)

*این شهید بزرگوار از جمله افراد گمنامی بود که از 14 سالگی وارد سپاه شد و زندگی خود را با جهاد و شهادت هماهنگ کرد و با وجود فداکاری‌های فراوان کمتر کسی او را می‌شناخت و سرانجام پس از 30 سال خدمت خالصانه به کاروان شهدای کربلا پیوست

*شهید جان‌ نثاری با ابتکاراتی ویژه که در طول 32 سال تازگی داشت نقاط مهمی از مواضع دشمن متجاوز(گروهك پ‍‍ژاك) را با توپخانه دور برد به صورت منحنی و برای نخستین بار به صورت مستقیم مورد هدف قرار داد و ضربه سنگینی را به آنها وارد کرد و مناطق پاک‌سازی شده را استحکام بخشید.

سردار محمود چهارباغي(فرمانده سابق توپخانه سپاه واز همرزمان شهید) :

*با شهید جان نثاری در عملیات محرم آشنا شدم. اولین بار در سنگر فرماندهی، ایشان را دیدم. وقتی از عملیات پیاده وارد توپخانه شدم یک نوجوانی بود که مشغول تمیز و آماده کردن بی سیم ها بودند. پرسیدم این نوجوان کیست؟
گفتند : آقای جان نثاری.
قسمت این بود که من در آن آتشبار مشغول کار شدم. از کنار آن آتشبار یک آتشبار دیگر تشکیل شد که فرماندهی اش با من بود و عباس هم جانشین من. من سن و سالم کم بود و عباس هم کمتر از من. بالاخره رفتیم و عملیاتمان را هم انجام دادیم.
*اولین بار عباس در عملیات خیبر فرمانده آتش بار شد. آتشبارش را برد طلائیه و جلوتر از دیدگاه مستقر کرد. یادم هست که یک بار رفتم به او سربزنم، آنقدر گلوله به اطراف ما خورد که گفتیم این بچه ها اینجا چطور کار می کنند؟
خاطرم هست یک جوان رشید و قوی هیکل به نام علی اکبر پاپی آقوند، اهل اندیمشک فرمانده قبضه عباس بود. به تنهایی پنج- شش نفر را حریف بود. در همان طلاییه یک گلوله توپ خورد کنار قبضه و یک ترکش ریز خورد به گردن پاپی و به شهادت رسید.
یک نیروی خیلی خوب دیگری داشت به نام نجات علی نژاد که او هم همانجا شهید شد. یک آتشبار استثنایی بود که رفته بود جلو و شلیک هایش بسیار موثر بود. اینها رو گفتم که بدانید با آنکه عباس سن و سال کمی داشت اما فرماندهی اش با تدبیر و مثال زدنی بود.
*در طول دفاع مقدس تا پایان آن، در همه عملیات ها عباس در توپخانه حضور داشت و حضورش موثر بود. بخصوص در والفجر 8 برای آزادسازی فاو، که یک بخش از منطقه در حوزه توپخانه زیر نظر عباس بود. یک بار به عباس گفتم تو را چطور راه دادند به جبهه؟ گفت: من، توی شناسنامه ام دست بردم و سنم را بیشتر کردم و آنجایی هم که ثبت نام می کردند آجر زیر پایم گذاشتم تا قدم را بلند تر نشان دهم! اینطور رفتم به جبهه.
*همیشه به فکر پیشرفت توپخانه بود. من 28 سال با عباس زندگی کردم و کوچک ترین نکته منفی از عباس ندیدم. در هیچ موضع و عرصه ای. همیشه به عباس غبطه می خوردم. یک روز رفتم خانه ایشان، یک ویترینی بود. معمولاً در ویترین اشیاء لوکس می گذارند اما او چفیه و ترکش و پیشانی بند گذاشته بود. گفتم عباس! مگر اینجا نمایشگاه جنگ است؟ خندید گفت: من به اینها علاقه دارم.
*سخت ترین کارها را در نیروی زمینی به جان نثاری واگذار می کردیم. هر ماموریتی که به او واگذار شد به بهترین نحو ممکن انجام داد. این اواخر واقعا از نظر رفتار تغییر کرده بود. روز آخری که می خواست برود منطقه آمد تهران و با هم خداحافظی کردیم و زیرگلویش را بوسیدم.
وقتی به ما گفتند قرار است در شمال غرب ماموریت داشته باشیم، گروه 15 خرداد یکی از رده هایی بود که انتخاب کردیم. یکی از بهترین شناسایی، انتخاب و اشغال موضع ها را عباس انجام می داد. این یک اصطلاح توپخانه ای است. طراحی آتش را هم انجام داد و تلفات زیادی از دشمن گرفت. موقعی که رفتیم بالای جاسوسان دیدیم که با گلوله های توپخانه اکثرا سنگرها و تونل های دشمن تخریب شده است و اینها کار بچه های عباس بود.

سردارجواد استكي(فرمانده قرارگاه عملياتي حضرت سيدالشهداء(ع) واز همرزمان شهید):

*شهید جان‌نثاری از روزی که وارد بسیج و پس از آن سپاه شد در سِمت‌های مختلف مشغول به کار شد و از سربازانی بود که همه مراتب میدانی و مدیریتی را تجربه کرده بود و توانست هم دانش تجربی، هم سلسله مراتب و هم جوانب مختلف را طی کند تا به مسئولیت فرماندهی گروه 15 خرداد برسد.
*گروه توپخانه 15 خرداد یکی از گروه‌هایی بود که نقش تعیین کننده‌ای در جنگ به خصوص در بخش تامین آتش پشتیبانی و موشکی داشت. سردار جان‌نثاری با فرماندهی گروه توپخانه 15خردا، سرانجام در حالیکه به مقابله با نیروهای متجاوز پژاک که از خاک ترکیه و عراق وارد مرزهای ایران شده‌ بودند، برخاسته بود، به شهادت رسید.
*از جمله خصوصیات اخلاقی و رفتاری و مدیریتی شهید، اخلاص وی بود که باعث شد تا آخرین لحظه در ماموریت خود مانده و بدون هیچ چشم داشتی در جبهه حاضر شود.

سردار رضا محمد سليماني(فرمانده سپاه حضرت قمربني هاشم(ع) واز همرزمان شهید) :

*شهيدجان نثاری حاصل اندیشه امام راحل بوده اندیشه‌ای که ادای تکلیف و برای خدا جنگیدن از محورهای اصلی آن بود.

*این شهید زمانی که وارد جبهه شد سن و جثه بزرگی نداشت و پاسخ‌گویی به ندای رهبر توسط این جوان کم و سن و سال جای تامل داشته و زمانی که وارد جبهه شد سخت‌ترین کارهایی که به وی واگذار می‌شد را در نهایت اخلاص انجام می‌داد.

*اگر کاری تخصصی در توپخانه نیاز به آموزش طولانی مدت یک یا 2 ساله داشت، شهید جان‌نثاری آن را ظرف مدت 3 هفته به خوبی آموزش می‌دید و آن را به بهترین نحو عملیاتی می‌کرد و این شهید در کارها اخلاص داشته و بدون منت و برای رضای خدا کار می‌کرد.

سرهنگ پاسدار کریم نصرآزادانی (فرمانده گروه توپخانه 15خرداد واز همرزمان شهید):

*شهید جان‌نثاری فردی با تقوا از خانواده مذهبی، تلاشگر، توانمند و مدیری لایق و متخصص در امور توپخانه بود. در اجرای دستورات سلسله مراتب فرماندهی جدیت داشت و با کسی تعارف نداشت. دستورات خود را با تدبیر و پیش‌بینی‌های لازم صادر می‌کرد. از خصوصیات بارز این شهید این بود که در امور بیت المال بسیار حساس، کم حرف و پرکار بود.

تهیه شده در قسمت فرهنگی وتبلیغات نمایندگی ولی فقیه درگروه توپخانه 15خرداد

شهریور ماه 95

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر