کد خبر: 791629
تاریخ انتشار: ۲۵ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۸:۴۸
وجه تمايز مفهوم «امت» و مفاهيم مشابه از نظرگاه مرحوم شريعتي
ويژگي مرحوم دكتر علي شريعتي در قرائت اسلام از زاويه جامعه‌شناختي است و او در كتاب امت و امامت به بازخواني اين دو واژه اسلامي با نگاه ويژه خود مي‌پردازد...
 ويژگي مرحوم دكتر علي شريعتي در قرائت اسلام از زاويه جامعه‌شناختي است و او در كتاب امت و امامت به بازخواني اين دو واژه اسلامي با نگاه ويژه خود مي‌پردازد. آنچه در ذيل مي‌آيد؛ بخشي از كتاب امت و امامت است كه در آن واژه «امت» را با واژگان رايج معادل خود در فرهنگ‌ها و جوامع بررسي كرده است.
واژه‌هاي مختلف براي توصيف جامعه چه معنايي دارند؟
اين اسامي خيلي زياد است. من كلماتي را كه هم اكنون نيز در زبان‌هاي اروپايي، عربي و فارسي براي تسميه يك جامعه و گروه انسان به‌كار مي‌رود، مطرح مي‌كنم و معني لغوي هر يك را از نظر ريشه اصلي كه معني اوليه آن را نشان مي‌دهد و «وجه تسميه» گروه را روشن مي‌سازد بيان مي‌نمايم تا خواننده هر يك از اين اصطلاحات را با اصطلاح اسلامي «امت» مقايسه كند:
1 - ناسيون (NATION): آنچه ما «ملت» ترجمه مي‌كنيم. ناسيون از مصدر NATION است يعني زادن. پس مقصودشان از اين اجتماع و مالك اساسي و پيوند طبيعي، مقدس و واقعي كه افراد يك گروه را به‌هم وابسته مي‌كند، خويشاوندي و هم زايش و هم‌نژادي آنهاست. از نظر آنها اين مقدس‌ترين پيوندي است كه يك گروه از انسان‌ها را به هم نزديك مي‌كند و اروپايي، با انتخاب كلمه ناسيونو ناسيوناليسم، اصالت پيوند هم‌زايشي بين افراد انساني را تأييد مي‌كند كه هم اكنون نيز بسيار رايج است. مي‌بينيم اين همان بينش قبيله‌اي است كه افراد قبيله خود را فرزندان يك جد بزرگ مي‌شمرند، بلي: تميم، بني اميه، بني نجار...
 ۲- قبيله: از كلمه‌هاي قديمي‌تر كه از ناسيون نيز كهنه‌تر است، قبيله است. قبيله افرادي از انسانند كه براي زندگانيشان، يك مقصد، يك «قبله» گزيده‌اند و همه بدان سوي رو دارند.
محكم‌ترين پيوندي كه افراد انساني را در يك جامعه به هم وصل مي‌كند اشتراك آنها در قبله (مقصد) است، يعني در ميعادگاه، در هدف و مقصد كه معمولاً چراگاه است. چون هر قبيله‌اي چراگاهي دارد و ييلاق و قشلاقي و وقتي پهنه صحرا را مي‌نگريد مي‌بينيد كه هرجمعي (قبيله) رو به قبله‌اي متوجه است. پس قبيله مجموعه افرادي هستند كه اشتراك در قبله دارند.
۳- قوم: در اين جامعه همزيستي بر اساس «قيام مشترك افراد يك دسته در انجام عمل» است. يعني ما - افراد يك قوم- انسان‌هايي هستيم كه در يك گوشه زمين با هم براي انجام عملي مشترك بر‌مي‌خيزيم و قيام مي‌كنيم.
4 - شعب:كلمه شعب، انشعاب و شعبه كه در فارسي هست از يك ريشه است. يعني افراد انساني روي زمين شعبه شعبه شدند، هر شعبه‌اي يك شعب است، يعني هر دسته‌اي كه از دسته‌هاي ديگر جداست و جامعه شعبه‌اي از بشريت است كه از آن منشعب شده است.
5- طبقه: افرادي از انسان كه داراي زندگي يا شكل و كار و در آمدي همسان و مشابه‌اند، يك طبقه را تشكيل مي‌دهند. افرادي كه در يك طبقه قرار مي‌گيرند در شكل كار و زندگي و اندازه برخورداري از جامعه و در‌آمد، به يكديگر مشابه‌اند. اينها يك واحد و يك گروه مجتمع را درست مي‌كنند، يك SOCLETE CLASS پس پيوند اينها در اشتراك كار و در‌آمد يا شكل زندگي و به ويژه وضع و پايگاه اجتماعي است.
 ۶- اجتماع، جامعه: اكنون نيز اين كلمه هم مصطلح مردم است و هم اصطلاح علمي، جامعه«SOCLETE» هم در اروپا هم نزد ما، يعني تجمع افراد انساني در يكجا. بنابراين مهم‌ترين پيوند و مبناي اين گروه و معني اساسي اين ارتباطات«جمع بودن آنها در يكجاست.»
 ۷- طائفه:گروه انساني كه گرد يك محور، يك منطقه خاص، در طواف يا در گردشند. در صحرا، هر دسته‌اي اطراف يك چاه آب چرخ مي‌خورند و در يك ميدان، يك دايره كه چراگاه خاص آنهاست مي‌گردند.
 ۸- نژاد ( Race): گروهي از افراد انساني كه در خصوصيات بدني- شكل، رنگ، اندام و تناسب اعضا - با هم مشابه‌اند و مشترك.
۹- توده  (Masse): مجموعه‌اي كه در يك نقطه انباشته شده‌اند.
10- People: گروهي از افراد انساني كه در يك سرزمين خاص سكونت دارند - هموطن‌ها-.
و همچنين از اين قبيل است گروهgroupement Group  حزب  Partie، ايل، عشيره Tribu، CLAN و...
   
واژه شكوهمند اسلام براي توصيف جامعه مسلمانان؛ امت

 اما اسلام، به جاي اين اصطلاحات، براي ناميدن گروه انساني كه خود تشكيل مي‌دهد، كلمه «امت» را انتخاب كرده است. در اينجا نيز بينش خاص اسلام پيداست و آن تكيه شگفتي است كه بر اصل «حركت» دارد.
 اما حركتي كه داراي يك جهت مشخص و ثابت است. تغيير هميشگي و ثبوت هميشگي را بدينگونه اسلام با هم جمع كرده و جهان‌بيني اسلام بر آن استوار شده است و همين اصل را در طواف كعبه بيان مي‌كند.
طواف: حركت ابدي(هفت بار)، بي‌توقف، بي‌انحراف، بي‌بازگشت، اما بر يك محور ثابت. اين است كه در فرهنگ اسلامي- چنانكه جايي اشاره كرده‌ام – تمام اصطلاحاتي كه براي ناميدن دين- در تلقي‌هاي مختلف - به‌كار مي‌رود به معني«راه» است و اين نوع نگرش را در غالب اصطلاحات اساسي مذهبي مي‌يابيم: مذهب (راه)، سلك(راه)، شريعت (راه آب)، طريق و طريقت(راه)، سبيل اهل(راه خدا)، صراط (راه معبد)، حج(آهنگ چيزي كردن، قصد جايي كردن رجعت (انسان در وجود) و هجرت (مبدأ تاريخ اسلام به جاي ولادت پيغمبر، فتح مكه و حتي بعثت پيغمبر!) طبيعي است كه جامعه خويش را نيز با همين بينش ببيند و كلمه‌اي را كه براي ناميدن آن اصلاح مي‌كند، مفهومي «ديناميك» داشته باشد و دارد و آن كلمه «امت» است! همين كلمه بود كه براي من روزنه‌اي به سوي افق تازه و وسيعي و صدها معني تازه در برابر جوشيد و حتي بسياري از مسائلي كه در فرهنگ اسلامي ما وجود دارد ولي به‌گونه‌اي كه امروز مطرح مي‌كنند و معني، برايم نامفهوم مي‌نمود و حتي نامعقول، از اين زاويه جديدكه بدان نگريستم ديدم كه نه تنها منطقي و قابل قبول است، بلكه به طرز شورانگيز و بسيار زنده و امروزيني، مترقي، سازنده، هوشيارانه و حتي در حد يك حقيقت انقلابي، اجتماعي است و اين وسعت افق‌هاي تازه وقتي در پيش نظرم ناگهان پديدار شد كه متوجه شدم كلمه «امامت» نيز با «امت» هم ريشه است و به عقيده من، صفت «امي» نيز هم! كلمه «امت»، از ريشه «ام» به معني آهنگ، قصد و عزيمت كردن است و اين معني تركيبي است از سه معني «حركت»، «هدف» و «تصميم خود آگاهانه»و چون در ريشه «ام» مفهوم «جلوه پيش روي» نيز نهفته است، بنابراين چهار عنصر اين معني مركب را مي‌سازد: 1 - انتخاب، ۲- حركت، ۳ - پيش رو، 4 - مقصد. با حفظ همه اين معاني، كلمه «امت» - در اصل – به معني «الطريق الواضح» است:راه روشن، يعني جامعه يا گروهي انساني به‌معني «راه».
پس رهبري كردن، رهبري شدن، راه و رفتن در اين كلمه نهفته است. پس اسلام پيوند اساسي و مقدس افراد انساني را در اينجا، نه اشتراك افراد در خون مي‌بيند، نه خاك، نه تجمع، نه اشتراك در مقصد، نه اشتراك در شكل كار و ابزار آن و نه در تشابه نژاد يا حيثيت اجتماعي و نوع زندگي... هيچ.
 پس چه پيوندي است كه در نظر اسلام، اساسي‌تر و مقدس‌تر از همه اينهاست؟ «رفتن» گروهي از افراد انساني كه يك راه براي «رفتن» انتخاب كرده‌اند!
امت يك جامعه مهاجر است. در اين اصطلاح (تنها بر اساس آنچه از تحليل امت برمي‌آيد) اين مفاهيم وجود دارد: ۱- اشتراك در هدف و قبله ۲- رفتن به سوي قبله و هدف 3- لزوم رهبري و هدايت مشترك. پس امت - بر اساس تعريفي كه از جمع معاني‌اي كه در اين كلمه هست بر‌مي‌آيد- عبارت است از: «جامعه انساني‌اي كه همه افرادي كه در يك هدف مشتركند، گرد هم آمده‌اند تا بر اساس يك رهبري مشترك، به سوي ايده‌آل خويش حركت كنند.»
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر