کد خبر: 767492
تاریخ انتشار: ۰۴ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۹:۱۶
طراحي نقشه گروگانگيري 5 ميلياردي در شب‌نشيني زندان
سه مرد زنداني در شب‌نشيني‌هاي حبس، نقشه ربودن پسر نوجوان را براي اخاذي از پدر پولدارش طراحي و بعد از آزادي آن ‌را اجرا كردند، اما بدون اينكه دستشان به پول‌ها برسد، دوباره بازداشت و راهي پشت ميله‌ها شدند.
به گزارش خبرنگار ما، شامگاه دوشنبه، 28 دي‌ماه بود كه مردي سراسيمه وارد كلانتري 150 تهرانسر شد و خبر ربوده شدن علي پسر 16 ساله‌اش را اعلام كرد. او گفت: مرد ناشناسي با او تماس گرفت و مدعي شد كه پسرش را ربوده و در قبال آزادي‌اش هم درخواست 5 ميليارد تومان پول نقد كرده است.  بعد از مطرح شدن شكايت و به علت حساسيت ماجرا تيمي از كارآگاهان زبده اداره يازدهم پليس آگاهي تهران به دستور قاضي مدير روستا، بازپرس ويژه قتل پايتخت مأمور رسيدگي به اين پرونده شدند.
شاكي كه تاجر سرشناس لوازم آشپزخانه بود، در شرح ماجرا، گفت: صبح امروز پسرم مثل هميشه براي رفتن به مدرسه خانه را ترك كرد. او هر روز ساعت 3 عصر به خانه برمي‌گشت، اما امروز هر چه منتظر مانديم از او خبري نشد. ساعت 16 و 30 دقيقه بود كه مرد‌ ناشناسی تماس گرفت و گفت كه با همدستي دوستانش پسرم را ربوده است. او درخواست 5 ميليارد تومان پول نقد كرد و گفت در صورت مداخله پليس، يا دست راست پسرم را قطع مي‌كنند يا او را به قتل خواهند رساند. شاكي گفت آدم‌ربايان به من دو روز مهلت دادند تا اين پول را تهيه كنم.  كارآگاهان در اولين گام روي بستگان شاكي تمركز كردند و متوجه شدند يكي از نزديكان او كه مرد‌ 34 ساله‌ای به نام ابراهيم.س بود به تازگي از حبس آزاد شده است. بررسي سوابق ابراهيم حكايت از اين داشت كه او به اتهام جرائمي مثل كلاهبرداري، ضرب و جرح، صدور چك بلامحل و... بازداشت شده بود. از آنجا كه احتمال مي‌رفت اين مرد در جريان ماجرا نقش داشته باشد، تحقيقات بيشتر روي او متمركز شد.
در شاخه ديگري از بررسي‌ها همكلاسي‌هاي پسر ربوده شده، مورد تحقيق قرار گرفتند. يكي از آنها گفت كه روز حادثه علي را در حال سوار شدن به يك خودروي سمند سفيد ديده است. از آنجا كه ابراهيم هم صاحب يك خودروي سمند سفيد بود، گمانه‌زني‌ها براي اينكه ابراهيم در جريان آدم‌ربايي نقش داشته باشد، شدت گرفت تا اينكه وي ظهر روز اول بهمن ماه سوار بر خودروي سمند سفيدرنگش در شهرك وليعصر بازداشت شد. در بازرسي از خودروي او يك قبضه سلاح كمري به همراه گلوله‌هاي جنگي كشف شد.
او وقتي مورد بازجويي قرار گرفت، آدم‌ربايي را انكار كرد و گفت نقشي در ماجرا نداشته است، اما متهم در تحقيقات بيشتر به جرمش اقرار كرد و گفت علي را در مخفيگاهشان كه ويلايي اجاره‌اي در فردوس اسلامشهر است، حبس كرده‌اند و دو همدستش مأمور مراقبت از او هستند.  بعد از اقرار ابراهيم و به دست آمدن نشاني ويلا، كارآگاهان راهي محل شدند و همزمان با رهايي گروگان، مهدي 29 ساله و امير 53 ساله را هم بازداشت كردند. در بازرسي از مخفيگاه متهمان 200 عدد فشنگ جنگي كشف شد.  مهدي و امير در اولين بازجويي‌ها به همدستي در ربودن پسر نوجوان اقرار كردند. مهدي در شرح ماجرا گفت: ما سه نفر در زندان هم‌بند بوديم تا اينكه در شب‌نشيني زندان ابراهيم گفت يكي از بستگانش مرد سرمايه‌داري است كه مي‌توانيم با ربودن پسرش از او اخاذي كنيم و پول زيادي به جيب بزنيم.
بعد از رهايي از حبس تصميم به گروگانگيري كرديم. بعد از طراحي نقشه، 28 دي ماه سوار بر خودروي سمند مقابل مدرسه علي كمين كرديم. آن روز ابراهيم در حالي كه به صورتش نقاب زده بود، رانندگي مي‌كرد. امير در صندلي جلو و من هم در صندلي عقب سوار بودم. بعد از تعطيلي مدرسه و در فرصت مناسب علي را به داخل ماشين كشانديم، دست و پا و چشمانش را بستيم و به مخفيگاهمان منتقل كرديم.

  ابراهيم: اولش همه چيز شوخي بود
سردار عباسعلي محمديان، رئيس پليس آگاهي تهران بزرگ، با اعلام خبر كشف 100 در صدي پرونده‌هاي آدم‌ربايي در پليس آگاهي تهران بزرگ گفت: طي چند سال گذشته در هيچكدام از پرونده‌هاي آدم‌ربايي رسيدگي شده در پليس آگاهي تهران بزرگ، حتي ريالي به ربايندگان پرداخت نشده و در تمامي پرونده‌هاي آدم‌ربايي افراد ربوده شده آزاد و متهمان آنها دستگير و روانه زندان شدند. وي ادامه داد: هر سه متهم پرونده با صدور قرار قانوني و جهت انجام تحقيقات تكميلي در اختيار اداره يازدهم پليس آگاهي تهران بزرگ قرار دارند.

گفت‌وگو با سرکرده باند
 ابراهيم سردسته باند هرگز فكر نمي‌كرد كه به دام پليس گرفتار شود. بعد از آزادي از زندان هر شب خواب‌هاي خوشي را براي تصاحب 5 ميليارد تومان مي‌ديده است تا اينكه دستگير و دوبار راهي زندان شد.
شما چه نقشي در باند آدم‌ربايي داشتي؟
من سردسته باند بودم.
چه شد كه اين نقشه را طراحي كردي؟
شاكي از بستگان نزديك من است. او تاجر و ميلياردر است. شاكي پسرش را خيلي دوست دارد و مي‌دانستم اگر متوجه شود خطري پسرش را تهديد مي‌كند براي او هر كاري مي‌كند تا اتفاق بدي رخ ندهد. به همين خاطر در زندان وسوسه شدم و با امير و مهدي كه هم‌سلول بوديم، نقشه آدم‌ربايي طراحي كرديم.
به چه جرمي به زندان رفته بوديد؟
من كه سابقه‌هاي زيادي دارم و زندان خانه دوم من است. اوايل امسال بود كه به جرم كلاهبرداري روانه زندان شدم و با مهدي و امير كه يكي به خاطر نپرداختن مهريه همسرش و ديگري هم به جرم چك برگشتي در زندان بودند، با هم آشنا شديم. وقتي به آنها گفتم كه يكي از بستگانم پولدار است و با اين نقشه مي‌توانيم به راحتي پولدار شويم، آنها قبول كردند و قرار شد بعد از آزادي اين نقشه را عملي كنيم.
همه با هم آزاد شديد؟
نه ابتدا من آزاد شدم. دو ماه قبل هم امير و 45 روز قبل هم مهدي از زندان آزاد شدند كه يكديگر را ملاقات كرديم.
بعد چه شد؟
ابتدا از طريق يكي از دوستانم كه در زندان با او هم آشنا شدم به يك قاچاقچي اسلحه معرفي شدم و اسلحه كلتي را به مبلغ 20 ميليون تومان خريدم، اما وقتي اسلحه را به خانه آوردم، متوجه شدم ايراد دارد و شليك نمي‌كند. پس از اين دوباره به سراغش رفتم و اسلحه را به او تحويل دادم كه اين بار به خاطر اينكه اشتباهش را جبران كند، 200 عدد فشنگ هم به من داد. بعد از اينكه اسلحه را خريدم، طبق نقشه خانه باغي را در حوالي شهريار اجاره كردم تا گروگان را پس از آدم‌ربايي به آنجا منتقل كنيم و يك خودروي سمند هم خريدم.
به چه مبلغي خانه باغ را اجاره كردي؟
20 ميليون تومان پيش دادم و ماهانه يك ميليون تومان هم اجاره دادم كه طبق قرارداد اجاره يك ساله را پيش‌پيش دادم.
معلوم است وضع مالي خوبي هم داري.
نه. يك مقدار پس‌انداز داشتم و بقيه را هم پول بهره‌اي گرفتم تا بعد از گرفتن 5 ميليارد تومان همه را تسويه كنم.
يعني فكر مي‌كردي به راحتي به 5 ميليارد برسي؟
بله. من اصلاً فكر نمي‌كردم دستگير شوم به همين دليل پول بهره‌اي گرفتم. قبل از دستگيري هر شب خواب‌هاي خوشي براي 5 ميليارد مي‌ديدم.
فكر مي‌كردي ربودن يك پسر نوجوان احتياج به اسلحه دارد كه اين همه هزينه كردي؟
واقعيتش نه. من اصلاً از اسلحه استفاده نكردم، اما چون فيلم‌هاي گانگستري زياد نگاه مي‌كنم، هميشه فكر مي‌كردم براي انجام كارهاي خطرناك يك اسلحه لازم است.
بعد از اين، گام بعدي نقشه شما چه بود؟
گام بعدي ما ربودن عليرضا بود كه از يك هفته قبل از حادثه شروع كرديم تا اينكه دوشنبه 28 دي ماه موفق به آدم ربايي شديم.
چرا پس از يك هفته موفق شديد؟
ما هفت روز با سمند به اطراف مدرسه عليرضا در حوالي بزرگراه جناح می‌ رفتيم تا او را به بهانه مسافر سوار كنيم، اما شش روز متوالي موفق نشديم. مثلاً يك روز او سوار نشد، روز بعد با خودروي ديگري رفت و به همين ترتيب تا روز هفتم كه مجبور شديم او و همكلاسي‌اش را با هم سوار كنيم، اما همكلاسي‌اش زودتر پياده شد كه او را با تهديد چاقو ربوديم و پس از اينكه دست و پاهايش را با طناب بستيم، او را به خانه اجاره‌اي برديم.
چطور به پدرش خبر داديد؟
ما عليرضا را مجبور كرديم براي پدرش با دستخط خودش نامه‌اي بنويسد و بگويد كه جانش در خطر است و براي آزادي او 5 ميليارد به ما پرداخت كند. پس از اين، نامه را با لباس‌هاي زير او داخل نايلوني قرار داديم و به پدرش خبر داديم تا نايلون را از داخل پاركي كه آدرسش را به او داده بوديم، بر دارد. پدرش وقتي نايلون را از داخل پارك برداشت تلفني با او حرف زدم و قرار بود براي ما اين مبلغ را آماده كند كه دستگير شديم.
عليرضا را در اين مدت شكنجه هم داديد؟
نه. هر چه مي‌خواست براي او فراهم مي‌كرديم. مثلاً يك روز هوس پيتزا كرد، براي او پيتزا خريديم و يك روز هم قليان خواست كه فراهم كرديم.
عليرضا شما را نشناخت؟
روز حادثه من كلاه گذاشته و عينك هم زده بودم. او در صندلي عقب سوار شد و مرا نديد. در اين مدت هم من اصلاً پيش او نرفتم.
الان چه احساسي داري؟
پشيمان هستم. چون نه به پولي رسيدم و تازه بدهكار هم شدم. ‌


نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار