در بررسي وقايع روزانه دفاع مقدس، به تحليلي از راديو «امان» كشور اردن برخوردم كه درست 35 سال پيش در چنين روزهايي از پيروزي مسلم عراق در جنگ با ايران خبر داده بود. در اين تحليل آمده بود كه چون بيش از سه ماه از آغاز جنگ گذشته و هنوز ارتش عراق قسمتهاي زيادي از خاك ايران را در دست دارد، پس برنده قطعي جنگ اوست.
اگر به روزهايي كه اين تحليل ايراد ميشد برگرديم و بيطرفانه به شرايط وقت نگاه كنيم، شايد حق را به راديو امان بدهيم! به هرحال عراق در آن روزها بيش از 15 هزار كيلومتر از خاكمان را اشغال كرده بود. با وجود عملياتهاي متعدد و محدود رزمندگان، هنوز هيچ شكست عمدهاي به قواي متجاوز وارد نيامده بود. خرمشهر سقوط كرده و آبادان همچنان در محاصره بود. شهرهايي چون بستان، قصرشيرين، نفتشهر، سومار و... در اشغال بودند و شهرهايي چون سوسنگرد و هويزه در برزخ آزادي و اشغال مجدد قرار داشتند. عراق به راحتي ميتوانست با توپخانه سبك خود شهرهاي مهمي چون اهواز را كه واحدهايي از ارتشش از چند ماه قبل در چند كيلومتري آن استقرار يافته بودند، مورد هدف قرار دهد.
در بعد داخلي نيز ايران از اختلافات داخلي رنج ميبرد. كشمكشهاي بنيصدر به عنوان رئيسجمهور با احزاب انقلابي مثل جمهوري اسلامي كه اغلب كرسيهاي مجلس را در دست داشتند، بارها و بارها به رسانهها كشيده شده و علني ميشدند. تا آنجا كه هيچ كدام از وزراي خارجهاي كه بنيصدر به مجلس معرفي ميكرد از سوي نمايندگان رأي اعتماد نگرفتند و نهايتاً شهيد رجايي به عنوان نخستوزير، سرپرستي وزارت خارجه را برعهده گرفت.
پس به نظر نميرسيد كشوري كه دچار اختلافات دروني بود، بتواند در برابر ارتش مجهز متجاوزي كه قريب سهماه در قسمت اعظمي از خاكش استيلا يافته بود، كاري انجام دهد و اگر ميتوانست، در تمام اين مدت حداقل عمليات مهمي انجام ميداد و پيروزي قابل اعتنايي كسب ميكرد.
اما ايران اسلامي به رغم ضعف در بعد سياست داخلي، مؤلفه قدرتي داشت كه كمتر كسي به كارآييشان واقف بود. رهبري قدرتمند امام خميني كه در جايگاه ولايت فقيه بر قلوب آحاد ايرانيان فرمان ميراند، برگ برندهاي بود كه در مبارزات انقلابي خودش را نشان داده بود. در كنار اين مؤلفه قدرت، ملت ايران و خصوصاً جوانان انقلابي وجود داشتند كه در افكارشان جاي هيچ شكستي وجود نداشت. آنها عذر و بهانهاي براي دفاع از كشورشان نداشتند و بيخيال دعواهاي سياسي، خالصانه در جبههها حضور مييافتند.
در نتيجه دست به دست دادن اين دو مؤلفه قدرت، چنان نيرويي در داخل كشور ايجاد شد كه چون موجي خروشان تمامي مشكلات و موانع را از پيش رو برداشت، از فرار بنيصدر خائن گرفته تا تشكيل بسيج 20 ميليوني و اتحاد ارتش و سپاه و... همگي نهايتاً تا پايان اولين سال جنگ رخ دادند و با شروع سال دوم، شكست حصر آبادان در پنجم مهرماه 1360، آغازي بر شكست قواي مهاجم بود كه نهايتاً تا 9 ماه ديگر، اغلب متصرفات خود در ايران را از دست داد و تا انتهاي جنگ، به لاك دفاعي فرورفت.