کد خبر: 761153
تاریخ انتشار: ۰۱ دی ۱۳۹۴ - ۲۱:۰۸
محمدرضا مداحيان كارگردان نمايش « نسيان» در گفت‌وگو با «جوان»
سپيده آماده
مدتي است نمايش «نسيان» به كارگرداني محمدرضا مداحيان و نويسندگي بابك صفی‌خاني اجراي خود را در سالن برج آزادي آغاز كرده است. نمايش آييني «نسيان» كاري از سازمان فرهنگي - هنري بشارت به تهيه‌كنندگي عرفان خداپرست داستاني را در دل وقايع عاشورا روايت مي‌كند و جهانگير الماسي، ميرطاهر مظلومي، اردلان شجاع‌ كاوه، سيروس كهوري‌نژاد، عباس توفيقي و جواد زيتوني از بازيگران اين نمايش هستند، صابر خراساني هم خوانش بحرطويل‌هاي اين نمايش را بر عهده دارد. پيش از اين در سال ۹۳ و در ايام شهادت حضرت صديقه كبري (سلام الله عليها) نمايش آييني «غبار» با حمايت سازمان فرهنگي - هنري بشارت در تالار وحدت روي صحنه رفت. در نمايش آييني «غبار» رواياتي از شهادت حضرت صديقه كبري (سلام الله عليها)، به همراه برش‌هاي تاريخي از فتنه‌هاي تاريخ اسلام به نمايش درآمد كه با استقبال خوب مردم تهران مواجه شد. محمدرضا مداحيان كه پيش از اين سابقه كارگرداني نمايش هفت ساله زمهرير و نمايش غبار را در كارنامه خود به ثبت رسانده است در آخرين تجربه‌اش اين نمايش آييني را مقابل ديدگان مخاطبان قرار داده است، نمايشي كه ابتدا قرار بود در سالن پرديس تئاتر ايران اجرا برود، اما يك سري تغييرات باعث شد كه نمايش سر از برج آزادي در‌بياورد و در همين راستا تيم توليد مجبور به تغيير دكور و در نهايت نمايشنامه شد تا نمايش در قاب جديدي كه سالن برج آزادي بود قابل اجرا باشد. در نهايت اما نمايش در طول شب‌هاي اجرا كه در برج آزادي داشته توانسته حجم قابل توجهي از مخاطبان را به سالن بياورد. به همين بهانه گفت‌وگويي با محمدرضا مداحيان كارگردان اين نمايش داشته‌ايم تا در خصوص نمايش نسيان و دردسرهاي توليد نمايش در حوزه تئاتر ديني و آييني بپرسيم.
 

آقاي مداحيان در ابتدا به انتخاب سوژه بپردازيم، چه شد كه پس از نمايش غبار به ساخت نسيان رسيديد؟

پس از تجربه نمايش غبار و استقبالي كه از آن نمايش شد، اين نكته بيش از پيش براي ما جدي شد كه مردم با همه درگيري‌ها و مشغله‌هايي كه دارند، علاقه‌مندند كه مسائل روزشان را از منظر باورهاي ديني همراه با چاشني اميد دنبال كنند، مقوله اميد براي من اهميت بسياری داشت و در نمايش غبار هم اين مسئله را دنبال كردم. پس از پايان غبار سازمان بشارت علاقه‌مندي خود را براي توليد اثر ديگري ابراز كرد و سپس به اين نقطه مشترك رسيديم كه در فضايي عاشورايي، نقطه‌اي را مشخص كنيم اينكه در همه اعصار اگر مردم در انتخابشان، خدا را مد نظر قرار بدهند، انتخابشان به انجام خوبي مي‌رسد و جامعه خوبي را برايشان رقم مي‌زند اما اگر در مراودات روزانه‌شان غرق شوند و انتخاب‌هايشان بر اساس نفع خودشان باشد، جامعه به سمت تباهي مي‌رود و اين همان مسئله‌اي است كه بارها از سوي هنرمندان دغدغه‌مند مطرح شده است و ما اين بار اين مقوله را در قالب تئاتر آورديم. اين مسئله همواره براي ما پرسش بوده است؛ اينكه اگر در كربلا بوديم كنار امام حسين و يارانش باقي مي‌مانديم يا از ايشان فاصله مي‌گرفتيم يا مثلاً اگر امام زمان (عج) ظهور بفرمايند ما در صف اصحابشان جاي خواهيم گرفت يا نه، پاسخ اين پرسش‌ها باز مي‌گردد به اين مسئله كه آيا ما براي خدا كار مي‌كنيم يا براي منافع شخصي خودمان، اين همان خطي بود كه من به آن علاقه‌مند بودم و در اين مسير خدا هم ياور ما بود و تيم بسيار مجربي در كنار من قرار گرفت. در تمام اين سال‌ها در حوزه ديني چنين تيم بازيگري‌اي شكل نگرفته بود. حضور ميرطاهر مظلومي به عنوان كسي كه با ما همراه بود و حضور اساتيدي مانند اردلان شجاع كاوه و سيروس كهوري نژاد كه در كنار ما تيمي را تشكيل داده‌اند و وراي ديگر مسائل به همكاري با ما مي‌پردازند اين اميد را به ما داد كه با گرد هم آمدن اين تيم خوب مي‌توان يك اثر ارزشمند ساخت كه خداراشكر همين اتفاق افتاد و يك تيم توانمند‌تر نسبت به گذشته در كنار هم قرار گرفتند و اين حرف دشوار را با هم تمرين كرديم و در دور‌خواني‌ها و تحليل‌ها به آن رسيديم و در نهايت به روي صحنه آورديم. قطعاً هم اين اثر ايرادات بسياري دارد چراكه هر كاري نقاط قوت و ضعف دارد اما من فكر مي‌كنم برايند اين كار براي ما خوب بوده است. ما با توجه به زمان و اتفاقاتي كه برايمان رخ داد و حواشي كه داشتيم با اين حجم از اجرا در نهايت تا آنجايي كه مي‌توانستيم تلاشمان را به كار گرفتيم و چيزي كم نگذاشته‌ايم و اگر هم در اين ميان نقاط ضعفي است قطعاً به شخص خود من باز‌مي‌گردد و به بخش‌هاي اجرايي كه من بايد بيشتر به آن دقت مي‌كردم.

چرا قالب سوررئال را براي فرم اجراي نمايش در نظر گرفتيد؟

ما در دوره‌اي زندگي مي‌كنيم كه علاقه چنداني به ارائه فضاهاي رئاليستي در نمايش‌هايمان نداريم و شايد اين سليقه من است. خود من با كارهاي رئاليستي ارتباط چنداني بر‌قرار نمي‌كنم به اين دليل كه فكر مي‌كنم اثر بايد روي صحنه از تخيل و فضاي تعليق دنيايي جديد را ايجاد كند و لذا قالب اتفاق‌هاي نمايش در فضاي سوررئال شكل مي‌گيرد و ما هيچ ميزانسن رئاليستي به جز يك صحنه پس از ماجراي شهادت امام حسين نداريم كه حتي در آن يك صحنه هم مخاطب در نهايت متوجه مي‌شود كه واقعيت نداشته است. ما در اين نمايش هر چه واقعي است را غير‌واقعي نشان داده ايم و ساير بخش‌هاي غير‌واقعي را واقعي نمايان كرده‌ايم. اين كليتي بود كه در فرم اجراي نمايش در نظر داشتيم و در اين فضا، حميد جوكار و عامر مسافر در طراحي‌هاي حركت به من كمك كردند و در خدمت كار حركت كردند. پيام سوري هم به عنوان طراح صحنه كار كمك بسياري به ما كرد و همچنين بهرنگ قدرتي آهنگساز نمايش. در بخش 3dmap كه در ابتدا و انتهاي نمايش داشتيم ما تنها سه ماه براي توليدش فكر مي‌كرديم چون اساس چيزي وجود نداشت و ما پيش از اينكه متن بيايد، داشتيم درباره اين مسئله به صورت مجزا فكر مي‌كرديم و مي‌خواستيم بخشي داشته باشيم كه با تكنيك مقابل ديدگان مخاطب قرار بگيرد و بر اساس آن تكنيك حرفش را به بيننده بزند. من فكر مي‌كنم يكي از ابزارهاي نمايش تكنيك است و مخاطب در كنار بحث محتوا بايد در قالب و فرم زيبايي هم با مضمون نمايش روبه‌رو شود تا در اثر لذت بردن از اين فرم درك صحيح‌تري از محتوا داشته باشد. تعيين بخش ابتدايي نمايش ماه‌ها به طول انجاميد. ما مشقات بسياری را در روند توليد داشتيم، در ابتدا قرار بود در سالن ديگري اجرا برويم و آمدن ما به اين سالن و ثابت شدن صحنه‌هايمان به فرم اجرا ضربه‌هاي بسياري زد. ما بر اساس سالني كه در ابتدا قرار بود در آن اجرا برويم تمرين‌هايي را داشتيم اما به ناگاه سالن تغيير كرد و بسيار از زحمات ما بي‌نتيجه ماند. پس از تعيين سالن جديد ما مجبور شديم بار ديگر همه تمرين‌ها را تكرار كنيم و تمهيدات جديد‌تري را براي اجرا در سالن تازه بينديشيم. ما دكورها را براي حضور در سالن ديگري ساخته بوديم اما پس از تغيير سالن همه محاسبات ما به هم ريخت و بسياري از دكورها حذف شد اما آن چيزي كه ماند به عنوان تجربه اول گروه ما در اين مقوله بد نبود.

انتخاب بازيگر به چه صورت اتفاق افتاد، برخي از بازيگران شما همان بازيگراني هستند كه پيش از اين، در نمايش آييني غبار هم همراهتان بودند، آيا به تيمي ثابت براي اجرا رسيده‌ايد؟

همه آدم‌ها به محيط امن احتياج دارند، محيطي كه از نظر فكري و روحي در آن آرامش داشته باشند، در فضاي تئاتر متأسفانه يك بخشي اداي روشنفكرها را در‌مي‌آورند و فضاي غيرمرسوم را در خود رايج كرده‌اند. من و حجت ذيجودي و عرفان خداپرست به عنوان تهيه‌كننده و سيروس كهوري‌نژاد و ميرطاهر مظلومي ساعت‌ها با هم حرف مي‌زديم تا آدم‌هايي كه به جمعمان اضافه مي‌شوند آدم‌هايي باشند كه به لحاظ روحي و رواني به ما كمك كنند و ما را باور داشته باشند و اگر پاي صحبت بازيگران هم بنشينيد مي‌بينيد كه ما يكي از بي‌حاشيه‌ترين گروه‌ها را داشته‌ايم. اين بي‌حاشيه بودن كمك كرد كه اين كار تا آنجا كه مي‌شود براي مخاطب جذاب باشد. من فكر مي‌كنم ما آمده‌ايم تا كار كنيم، نيامده‌ايم كه شعار بدهيم و همديگر را به رخ بكشانيم. من ميرطاهر مظلومي را هيچ‌گاه در مقام پز دادن و تكبر نديده‌ام و از اساتيد ديگر مثل اردلان شجاع كاوه هم متواضع بودند و اين افراد علاوه بر تمام تخصص‌هايي كه دارند به لحاظ اخلاقي هم بي‌اندازه با گروه همراه هستند و اساساً مشكلي براي گروه ايجاد نمي‌كنند. بازيگران گروه ما چقدر در برخي از بزنگاه‌ها به لحاظ روحي به ما كمك كرده‌اند تا شرايط ما حفظ شود، آمدن آقاي پور‌ايمان و تجربه بي‌نظير ما در همكاري با آقاي زيتوني از ديگر اتفاق‌هاي خوب اين نمايش بود. حيف كه بچه‌هاي تئاتر قدري از حضور چنين بازيگراني غافل مانده‌اند و چنين نعمت‌هايي مي‌توانند به هر گروهي كمك كنند و مي‌بينيم كه چنين افرادي كمتر در آثار نمايشي ديده مي‌شوند و بيشتر به دنبال يكسري پزهاي بي‌مورد در عرصه تئاتر رفته‌اند كه باعث مي‌شود در نهايت گروه به حاشيه كشيده شود. در اين زمينه خدا خيلي به ما كمك كرد كه از حاشيه به دور مانديم و با گروه خوبي همكار شديم.

مي‌خواستم درباره متن بابك صفي‌خاني نمايش بپرسيم، نگارش متن پيش از انتخاب آن توسط شما اتفاق افتاده بود يا به صورت اشتراكي نوشته شد؟

طرح اوليه نمايش را بر اساس غبار انوش معظمي داد به دليل شرايطي تكنيكي و فني كه اتفاق افتاد بشارت تصميم گرفت متن ديگري را از يك منظر ديگر دنبال كند منتها بر اساس همان طرح اوليه. طرح اوليه انوش معظمي به آقاي صفي خاني ارائه شد و ايشان پس از خواندن طرح از آنجا كه آن طرح كاملاً رئاليستي بود به اين نتيجه رسيد كه در تاريخ مي‌توان كنايه‌اي به واقعيت زد و آن هم ماجراي سر‌جان بود. سرجان كه فرد يهودي بود براي عالم اسلام نقشه مي‌كشد اينكه چگونه وارد دربار معاويه ‌شود و سپس ماجرا را به كجا مي‌كشاند را خيلي به طرح اوليه نزديك دانست. در ادامه ما هم از او خواستيم كه همين فضا را ادامه بدهد و سپس با هماهنگي‌هاي مجموعه و تيم اجرايي كه دورخواني را همزمان با نگارش متن انجام مي‌دادند، پيش بردند. آقاي جهانگير الماسي هم كمك بسياري به متن و آقاي صفي‌خاني كرد تا در نهايت اين شكل از اجرا و متن از دلش خارج شود و كار به نگارش دربيايد. حضور جهانگير اسلامي در آن عرصه بسيار مغتنم بود كه ايشان هم بر اثر بيماري در ميانه راه از كار جدا شدند اما ان‌شاءالله در پروژه بعدي گروهمان حتماً حضور خواهند داشت.

استفاده از صابر خراساني به عنوان يك شاعر پيش از اين در نمايش غبار شما هم اتفاق افتاده بود، دليل تكرار اين اتفاق چه بود؟

صابر خراساني به باور من شخصيت جذابي دارد و تسلطش به شعر‌خواني، فيزيك، بدن، بيان و صدايش او را از ديگران جدا مي‌كند و اين مسئله براي برخي از مردم جذاب است. من سال‌ها بود به این فکر بودم که ‌ يكسري از اتفاقات مانند مداحي و پخش افكت را از دل نمايش در بياوريم از طرفي مسئله شعر‌خواني و بحر طويل‌خواني پيش از اين هم در نمايش‌ها وجود داشته است و مي‌تواند يكي از ابزارهاي نمايشي هم باشد، منتها فردي كه در اين زمينه تبحر داشته باشد و صحنه را بفهمد، وجود نداشت. سال گذشته من با صابر خراساني آشنا شدم و پس از آن تجربه غبار را با او داشتم كه تجربه بسيار خوبي بود. او در آن نمايش توانست خلأ حسي ماجرا را با شعر‌خواني‌اش از ميان ببرد. در اين نمايش هم من خواستم كه باري از انتقال فضا را به جاي استفاده از افكت و مداحي با شعرخواني صابر خراساني انجام دهم و ديدم كه حضور اين شاعر باعث شد نمايش تصويري‌تر شود و مخاطبان بيشتر با متن ارتباط برقرار كنند و همچنين حس تعليق و انتظار هم در نمايش ايجاد شود. امسال ما يك بحر طويل خواني هم داشتيم به اين ترتيب كه در يك جايي نمايش را متوقف كرديم و صابر خراساني در دو بخش آمد كه در شب‌هاي آخر شيوه مان را هم تغيير داديم و يكي از بحر طويل‌ها را خراساني انجام داد و بخش شعر خواني و شهادت را فرد ديگري خواند. در بخش شعر‌خواني هم ما با محمد رستي كه يكي از شاعران جوان و باهوش است ارتباط برقرار كرديم. در قسمتي از نمايش كه پس از صحنه يزيد نمايش متوقف مي‌شد و بحر طويل خوانده مي‌شد تجربه بسيار خوبي بود و بازخوردش در ميان مخاطبان بسيار مطلوب از كار در‌آمد به خصوص در بخش اول. در بخش دوم هم بازخوردهاي بدي نداشتيم و البته ما بايد تغييراتي در بخش دوم ايجاد مي‌كرديم كه به دليل محدوديت زمان اتفاق نيفتاد، اما در نهايت از شيوه‌هاي مرسوم و كليشه‌اي پيشين فاصله گرفتيم و اين مسئله به خودي خود جاي شكر داشت.

چه شد كه سالن برج آزادي را براي اجرا در نظر گرفتيد؟

ما آزادي را براي اجرا در نظر گرفتيم و ديگران هم همين نظر را داشتند. سالن آزادي، سالن خوبي است اما اين سالن براي زماني بود كه در تهران كلا 50 تا خودرو وجود داشت! در اين ترافيك و نبود جاي پارك و خرابي محوطه ميدان، شرايط نامناسبي را براي تردد ايجاد كرده بود. اما خوشبختانه يكي از بهترين خاطره‌هاي ما در برج آزادي رقم خورد، به لحاظ ارتباط ما با عوامل سالن از رئيس برج آقاي شاهعلي بگير تا مسئول فني سالن، همه با گروه ‌ همكاري خوبي داشتند.

يكي از مسائلي كه در حوزه توليد آثاري آييني مطرح مي‌شود، سفارشي بودن آثار و شعاري بودن مفاهيم آنها‌ست، شما چگونه سعي كرديد از اين ورطه فاصله بگيريد؟

اولين اتفاقي كه در جريان توليد نمايش نسيان افتاد، اين بود كه سوژه‌اي كه ما انتخاب كرديم شعاري نبود، سوژه اين نمايش به خودي خود پرداختي قدرتمند و شجاعانه را طلب مي‌كرد و خيلي‌ها نگران بازخورد مردم در برابر بخش دوم نمايش بودند. به باور من انتخاب قصه در اين جريان شعاري بودن يا نبودن نمايش خيلي مهم است، يك زماني است كه كارگردان قصه را بر اساس سفارش انتخاب مي‌كند و سفارش‌دهنده اجبار مي‌كند كه سفارش‌گيرنده حتماً همان قصه را با تمام جزئيات اجرا كند اما در جريان توليد نمايش نسيان اصلاً چنين اتفاقي نيفتاد و ميان ما و بشارت و بخش تهيه‌كنندگي ارتباطي دوستانه و عاطفي بر سر موضوع وجود داشت و به همين دليل انتخابي هم كه شكل گرفت بر حسب سفارش نبود و براساس توافق دوستانه بود و اين مسئله كمك كرد كه ما از شعار فاصله بگيريم.

استقبال مردم از نمايش نسيان به چه صورت بود؟

ما در جريان نمايش نسيان اصلاً تبليغات نداشتيم و من در خصوص ماجراي استقبال تا به اين اندازه بگويم كه قرار بود 16 آذر اجراي نمايش ما به پايان برسد اما نمايش پا گرفت و مدت زمان اجرايش تمديد شد و در روزهاي پايان ما با حجم دور از انتظاري از مخاطبان روبه‌رو شديم. در حالي كه دعوتي در جريان اين حضور اتفاق نيفتاده بود و تبليغات نمايش ما سينه به سينه بود و كساني كه خودشان پاي تماشاي اين نمايش نشسته بودند ديدنش را به دوستان و آشنايان خود پيشنهاد مي‌دادند و اين مسئله باعث افزايش روز‌افزون مخاطبان نسيان در طول مدت زمان اجرا شد. تماس‌هاي تلفني متعدد و خبرهاي مكرر نمايش در رسانه‌ها نشان از اقبالي داشت كه نه تنها از سوي مردم كه از سوي اهالي رسانه و منتقدان هم به نمايش شده بود. اين در حالي بود كه پيش از اين ما اصلاً انتظار اين حجم از حضور ‌ از سوي مخاطبان را نداشتيم چون دسترسي به سالن برج آزادي به دليل نبود جاي پارك و شرايط بد محلي اين سالن، با دشواري روبه‌رو است اما اين حضور گسترده ما را شوكه كرد.

به نظر شما چه مشكلاتي ‌ بر سر راه توليد آثار آیيني در حوزه تئاتر وجود دارد؟

كلا حسادت در اين عرصه بسيار زياد است، اين آزاردهنده‌ترين مؤلفه‌اي است كه در كار كرد‌ن اين حوزه وجود دارد. به نظر من كسي كه مي‌خواهد در عرصه توليدات ديني و آييني كار كند اين را بداند كه بايد تلاشش را بكند تا اندازه‌اي كه خودش از كارش راضي باشد و به حرف بقيه هم نبايد توجه زيادي داشته باشد چون در اين عرصه حرف و حديث زياد است و نه تعريف‌ها بايد آدم را سرمست كند و نه نقد‌ها آدم را از ادامه كارش منصرف كند. ماجرا اين است كه آدم بايد تلاش كند. اگر خودش از تلاش خودش رضايت داشته باشد مي‌تواند به ادامه راه اميدوار باشد وگرنه نبايد اميد به ديگران داشته باشد چون در اين عرصه كسي بر اساس رفاقت و دوستي كمكي در حق ديگري نمي‌كند و انگار همگي مي‌آيند كه كار را تحقير كنند. ما مقايسه‌اي نداريم، ما بايد خودمان را با خودمان مقايسه كنيم، اينكه فلان گروه فلان كار را انجام داده است و من هم بايد اين كار را انجام بدهم اين ملاك نيست. چندي پيش يكي از من پرسيد كه در سال آينده هم آيا اين كار را به اجرا مي‌رسانيد كه من گفتم دوست ندارم يك اثر را دو بار اجرا كنم. مثلاً شعله در زمهرير هفت سال اجرا رفت اما اجراي هيچ كدام از اين هفت سال شبيه سال قبلش نبود و هر اجرا نسبت به اجراي پيشش دست كم با 50 درصد تغيير به صحنه مي‌رسيد. متأسفانه در اين حوزه نقدهاي تخريب‌كننده بسيار زيادي وجود دارد كه به نظر من آسيب كار كردن در اين حوزه است.

 
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار