کد خبر: 745825
تاریخ انتشار: ۱۹ مهر ۱۳۹۴ - ۱۰:۰۹
دكتر فاطمه منفرد پويا، روانشناس و استاد دانشگاه در گفت و گو با «جوان»:
بهنام صدقي
چهره زشت اعتياد اين روزها در هر جاي شهر خودش را نشان مي‌‌دهد. پرسه‌زني مصرف‌كنندگان در كوچه و خيابان‌‌ها نشان از بي‌‌توجهي به هشدارهايي است كه متوليان با بي‌توجهي از كنار آن گذشته‌اند و حالا فضاي شهر را آلوده كرده است. فارغ از اين زشتي ظاهري، خشونت‌‌هاي بسياري هم از سوي مصرف‌كنندگان بروز مي‌يابد كه سلامت رواني جامعه را تهديد مي‌‌كند. نظر به اهميت موضوع، گفت‌ و‌ گوي ما با دكتر فاطمه منفرد پويا، روانشناس و استاد دانشگاه در ادامه مي‌‌آيد.

خانم دكتر! مصرف مخدر شيشه چگونه باعث تغيير رفتار در فرد مصرف‌كننده مي‌شود؟
به نظر من كسي كه براي اولين بار شيشه استفاده مي‌كند، اين استعمال آخرين بار او نخواهد بود. مواد مخدر صنعتي همچون شيشه به صورت مستقيم روي سيستم عصبي مركزي اثر مي‌گذارد و باعث افزايش ماده‌اي به نام دوپامين مي‌شود كه  انتقال‌دهنده مغزي است. در واقع شيشه باعث مي‌شود اين ماده زياد ترشح و باعث توهم و هذيان شود؛ مثل كساني كه بيماري اسكيزوفرني يا همان روان‌پريشي دارند.
وقتي كسي شيشه مصرف مي‌كند در اصل او توهم دارد و كسي كه توهم دارد، چيزهايي را مي‌بيند و مي‌شنود كه ديگران آن را نه مي‌بينند و نه مي‌شنوند. اكثر آنها هم ادراك‌هاي منفي هستند. صاحب‌نظران اين حوزه معتقدند فردي كه شيشه و ديگر مواد مخدر صنعتي را استعمال كرده است، مدام تصور مي‌كند كه شخصي كه در مقابلش قرار دارد در حال حمله‌ور شدن به سمت اوست بنابراين با وي درگير‌ مي‌شود.

به همين دليل است كه مرتكب جرم مي‌شود؟
بله. يكي از عوامل جرم و جنايت اين افراد ريشه در توهم و هذيان يا باورهاي غير منطقي آنها دارد. يعني فرد معتاد پس از استعمال شيشه و دست كشيدن از آن در ذهن خود مي‌گويد: همه افرادي كه دور و اطراف من هستند، اشخاص بدي هستند و تنها هدفشان هم قصد گرفتن جان من است، پس تا دير نشده بايد دست به كار شوم و آنها را بكشم و به اين افراد اجازه آسيب زدن به خودم را ‌ ندهم. توهم ناشي از مصرف شيشه تا حدي خطرناك و فاجعه‌بار است كه مصرف‌كننده مدام در زير زبان زمزمه مي‌كند كه بايد زودتر افراد ديگر را بكشم چون همه آنها به من خيانت مي‌كنند. يعني اين توهم تصويري از به قتل رساندن افراد ديگر را در ذهن مصرف‌كننده مي‌سازد و او را به انجام اين كار تشويق مي‌كند.  يكي از عواملي كه در مصرف‌كنندگان شيشه به وفور ديده مي‌شود، اين است كه آنها فكر مي‌كنند كه اعضاي خانواده‌شان در حال خيانت كردن به آنها هستند و همين امر باعث مي‌شود كه آنها را به فجيع‌ترين شكل به قتل برسانند.

به هر صورت درصدي از افراد جامعه را مصرف‌كنندگان مخدر شيشه تشكيل مي‌دهند؟ آيا راهي هست كه بشود از اين افراد فاصله گرفت؟
در حقيقت مردم نمي‌توانند كاري بكنند چون قبل از اينكه مردم بخواهند كاري كنند، اين معتادان هستند كه بايد هرچه زودتر ساماندهي شوند. در حقيقت آنها بايد از قشر سالم جامعه جدا شوند، چون اعتياد بيماري است اما يك بيماري جرم‌زا است. اعتياد به شيشه نيز جرم‌زا بودن اين بيماري را تشديد مي‌كند و مصرف‌كننده را به هر چه شنيع‌تر انجام دادن جرم و ارتكاب جنايات فجيع سوق مي‌دهد.   كسي كه براي رسيدن مواد وسوسه دارد، شك نكنيد كه هر كاري از دستش بر مي‌آيد. به خصوص مصرف‌كننده شيشه كه در طبقه‌بندي بيمارهاي رواني قرار مي‌گيرد و بيمار رواني بايد در بيمارستان بستري باشد. بد نيست بدانيم كه افراد شيشه‌اي داراي شياري در بافت مغز خود هستند، مثل بيماران اسكيزوفرن يا همان روان‌پريش. دقيقاً حالت‌هاي آنها مثل اين بيماران است.
در حقيقت زماني كه با افراد شيشه‌اي رو‌به‌رو شديم، نبايد آنها را قانع كنيم كه افرادي مريض هستند، چون آنها كه متوجه نمي‌شوند ما چه مي‌گوييم. شايد آنها چاقو به دست باشند و ما را به چشم دشمنان خود ببينند. آن وقت چه كاري جز فرار از دست ما بر مي‌آيد؟ پس تا مي‌توانيم بايد از اين افراد فاصله بگيريم.  به نظر من بهترين راهكار نيز اين است كه سر به سر آنها نگذاريم. اين افراد حتماً بايد داروهاي روان‌پريشي و روان‌درماني بگيرند كه اسم اين طرح روان درماني، طرح ماتريكس است.

به نظر شما به عنوان يك روانشناس چطور مي‌توان فردي را كه امروز‌ مصرف‌كننده شيشه و توليد‌كننده جرم است، به عضوي مفيد براي جامعه تبديل كرد؟
به نظر من بهترين راهكار، بالا بردن آگاهي جامعه است. سيستم خانواده‌ها طوري نيست كه والدين تنها منبع تغذيه‌اي باشند. پدر و مادرها بايد مشكلات هيجاني و عاطفي بچه‌ها را از همان اول تأمين كنند. بچه‌ها بايد در كانون خانواده احساس امنيت داشته باشند. بيماري خلقي كودكان بايد هر چه سريع‌تر و دقيق‌تر مورد بررسي قرار گيرد؛ بيماري هايي مثل افسردگي، اضطراب، بيش فعالي تحت كنترل باشد چون اين موارد به تنهايي زمينه‌ساز مصرف مواد است.  گاهي اوقات مصرف مواد مي‌تواند ژنتيك باشد (ارثي باشد). زماني كه ما مي‌بينيم تعداد مصرف‌كنندگان يك خانواده زياد است بايد بستر محيطي مناسبي براي آنها به وجود آوريم.

براي برون‌رفت از اين آسيب چه كار بايد كرد؟
به نظر من اين نكته امري بسيار مهم است و بايد بيش از پيش مورد توجه خانواده‌ها قرار گيرد كه اگر خانواده‌اي مصرف‌كننده دارد بايد او را درمان دارويي كرد نه اينكه او را به مراكزي همچون مراكزي كه در آنجا تنبيه صورت مي‌گيرد، بسپاريم. چون درمان دارويي واجب‌تر است و اين افراد بيمار نيز نيازمند درمان دارويي هستند. بي‌شك اگر سطح آگاهي‌ها زياد و انتخاب‌ها سالم باشد، مطمئناً كشش به سمت مواد كمتر مي‌شود.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار