کد خبر: 726304
تاریخ انتشار: ۱۳ تير ۱۳۹۴ - ۱۶:۰۱
پس از آنكه رهبر انقلاب سال 94 را «دولت و ملت، همدلي و همزباني» نامگذاري كردند، برخي به تبيين اين مهم پرداختند.
آيت‌الله زين‌العابدين قرباني

 از جمله آيت‌الله زين‌العابدين قرباني نماينده ولي فقيه در استان گيلان كه كتابچه‌اي را با عنوان «عوامل همكاري و اعتماد بين مردم و حكومت از ديدگاه نهج‌البلاغه» منتشر كرد. متن زير برگرفته از نوشته ايشان است.

 
در حكومت‌هاي استبدادي و اشرافي، رابطه حكومت با مردم رابطه برده با ارباب است؛ اگر احياناً امكاناتي نيز براي آنها فراهم مي‌كنند براي اينست كه با پروار كردن آنها بهره بيشتري از آنها ببرند.

تأسيس مدارس و بيمارستان‌ها، به‌وجود آوردن راه‌ها و راه‌آهن، كارگاه‌ها و كارخانه‌ها و... از طرف جهان سرمايه‌داري در كشور‌هاي جهان سوم براي اين منظور است نه خدمت به آنها. در حكومت‌هاي مردم بر مردم به معني غربي آن (دموكراسي)، دولت مجري خواسته‌هاي مردم است اگرچه خلاف مصلحت آنها و زشت‌ترين كارها باشد. مثلاً هرگاه اكثريت مردم رأي به جواز رابطه آزاد جنسي يا هم‌جنس بازي بدهند، دولت خود را موظف به اجراي آن مي‌داند همانگونه كه در سوئد و انگلستان مرسوم است.

اما در حكومت اسلامي رابطه مردم با حكومت رابطه ابوت و بنوت (پدر فرزندي) است. چنانكه مي‌دانيم عالي‌ترين مراحل عواطف، عاطفه پدري و مادري است، اين عاطفه در مقابل تعليم و تربيت فرزندان نبايد حاكم مطلق باشد. پدر و مادر در عين آنكه فرزندانشان را حتي بيشتر از خود دوست مي‌دارند اما حقيقت و مصلحت آنان را بايد بيشتر از همه چيز دوست بدارند. حضرت علي (ع) در فرمان تاريخي‌اش به مالك اشتر بر اين رابطه چنين تأكيد مي‌فرمايد: آنچنان از آنان تفقد كن كه پدر و مادر از فرزندشان تفقد و دلجويي مي‌كنند. امام باقر (ع) ضمن بيان خصايص رهبر جامعه اسلامي از قول رسول خدا (ص) نيز به اين حقيقت اين طور تأكيد مي‌كند: امامت جز براي مردي كه داراي خصلت‌هاي سه‌گانه زير باشد شايسته نيست:

1- پرهيزگاري‌اي كه او را از معاصي الهي باز دارد.

2- پختگي‌اي كه بدان وسيله مالك خشمش گردد.

3- نسبت به مردمي كه سرپرستي آنها را به عهده دارد، نيكو سرپرستي كند، تا جايي كه نسبت به آنان همانند پدر مهرباني باشد.

اين رابطه بر اساس لطف و محبت، نه‌تنها مخصوص افراد مسلمان و حكومت اسلامي است بلكه همه آحاد ملت در صورتي كه به قوانين مملكت احترام بگذارند، از اين رفتار انساني و لطف و مهرباني برخوردار خواهند بود.

حضرت علي (ع) در فرمان معروفش (فرمان مالك اشتر) در اين‌باره چنين دستور مي‌دهد: قلب خويش را نسبت به ملت خود مملو از رحمت و محبت و لطف كن و همچون حيوان درنده‌اي نسبت به آنان مباش كه خوردن آنان را غنيمت شماري زيرا آنان دو گروهند: يا برادران ديني تواند يا انسان‌هايي همانند تو.

عوامل استحكام اين رابطه

براي استحكام اين رابطه مقدس پدر فرزندي (رابطه حكومت با مردم) از ديدگاه اسلام و نهج‌البلاغه عواملي وجود دارد كه اهم آنها ذيلاً مورد بررسي قرار مي‌گيرد:

1- پذيرش مسئوليت تنها بر اساس تكليف الهي

در مكتب اسلام، پذيرش مسئوليت زعامت جامعه اسلامي، مانند ديگر مسئوليت‌ها به خاطر انجام وظيفه و تكليف الهي است نه براي رياست كردن يا سوءاستفاده نمودن يا بهره‌مندي از منافع زودگذر آن. حضرت علي‌ (ع) آنجا كه از رمز پذيرش زعامت جامعه اسلامي سخن مي‌گويد، بر اين حقيقت تأكيد مي‌كند: آگاه باشيد، سوگند به خدايي كه دانه را شكافت و انسان را آفريد، اگر نه اين بود كه جمعيت بسياري گرداگردم را گرفته و به ياري‌ام قيام كرده‌اند و از اين جهت حجت تمام شده است، و اگر نبود عهد و مسئوليتي كه خداوند از علما و دانشمندان گرفته كه در برابر شكم‌خوارگي ستمگران و گرسنگي ستمديدگان سكوت نكنند، من مهار شتر خلافت را رها مي‌ساختم و از آن صرفنظر مي‌نمودم و آخر آن را با جام آغازينش سيراب مي‌كردم. آن وقت خوب مي‌فهميديد كه دنياي شما در نظر من بي‌ارزش‌تر از آبي است كه بيني بز ماده بيرون مي‌آيد.

چنانكه ملاحظه مي‌فرماييد: اگر تكليف الهي بر علما و دانشمندان هر جامعه نبود كه در برابر شكم‌بارگي ستمگران و محروميت ستمديدگان سكوت نكنند، رياست‌طلبي و بهره‌مندي از مظاهر زندگي نمي‌توانست انگيزه قيام اميرالمؤمنين (ع) براي تصدي زعامت جامعه اسلامي باشد. در غير اين صورت، همانگونه كه در ابتداي امر بعد از وفات رسول خدا (ص) به خاطر مصالح عمومي اسلام و مسلمين از اقدام به اين امر خودداري كرده بود، در پايان نيز از قبول آن خودداري مي‌كرد. تنها انگيزه او براي پذيرش اين مسئوليت خطير، همان تكليف الهي بود و بس. آن حضرت آنجا كه علت اصرار خويش را در امر حكومت بر مردم بيان مي‌كند، به اين حقيقت چنين تصريح مي‌نمايد: بار خدايا تو مي‌داني آنچه ما انجام داديم نه براي اين بود كه ملك و سلطنتي به دست آوريم و نه براي اينكه از متاع دنيا چيزي تهيه كنيم بلكه به خاطر اين بود كه نشانه‌هاي از بين رفته دينت را بازگردانيم و آثار اصلاح را در بلادت آشكار سازيم تا بندگان مظلومت در ايمني قرار گيرند و قوانين و مقرراتي كه به دست فراموشي سپرده شده بار ديگر عملي و اقامه گردد.

2- تقسيم پست‌ها بر اساس لياقت

از ويژگي‌هاي حكومت اسلامي، اين است كه پست‌ها را بر اساس لياقت و شايستگي تقسيم مي‌كند، از شخص اول حكومت اسلامي كه همان امام و ولي فقيه است تا ديگر مسئولين و كارگردانان حكومت اسلامي، بايد شايسته‌ترين و خدمتگزارترين افراد براي ملت باشند.

به‌نظر شيعه، امام و جانشين پيغمبر كه زعامت كشور اسلامي را به عهده دارد، شايسته‌ترين فرد روي زمين است كه از جميع فضايل علمي و اخلاقي و غيره در درجه كمال و عصمت برخوردار و از هر گونه رذايل و آ‌لودگي‌ها به دور است. چنين شيوه حكومت و سيستم علمي و فكري، ملت را نسبت به دولتمردان و مسئولين امور، تا آنجا خوش‌بين و علاقه‌مند مي‌كند كه از هيچ نوع همكاري با آنها دريغ نخواهد ورزيد و به آنها اعتماد كامل خواهد داشت. اينك به گوشه‌اي از نصوص وارده در اين زمينه توجه فرماييد:

سيد‌الشهداء ابي‌عبدالله الحسين (ع) هنگامي كه مسلم‌بن عقيل را به عنوان نماينده خود به سوي مردم كوفه مي‌فرستاد در پاسخ نامه اهالي كوفه، ويژگي‌هاي امام مسلمين را چنين مشخص مي‌كند:

به جانم سوگند كسي شايستگي مقام رهبري و امامت مسلمين را ندارد مگر آنكه داراي ويژگي‌هاي زير باشد:

1-برطبق كتاب خدا حكم كند.

2-براي برقراري قسط و عدل قيام كند.

3-به دين راستين حق پايبند باشد.

4-خود را وقف خدمت در راه خدا نمايد.

و نيز از حضرت علي (ع) در مورد صفات و مشخصات حكومت اسلامي چنين آمده است: شما مي‌دانيد آن كس كه در منصب امامت مسلمين بر نواميس، خون‌ها، غنائم و احكام تسلط دارد، نبايد بخيل باشد تا در جمع‌آوري اموال آنان براي خويش حرص ورزد و نبايد جاهل و نادان باشد تا به جهلش آنان را گمراه كند و نه جفاكار تا پيوندهاي آنها را از هم بگسلد و به نيازهاي آنان پاسخ نگويد و نه ستمكار كه در اموال و ثروت آنان حيف و ميل نمايد و گروهي را بر گروهي ديگر مقدم دارد و نه رشوه‌گير در قضاوت، تا حقوق را از بين ببرد و در رساندن حق به صاحبانش كوتاهي ورزد و نه آنكس كه سنت پيامبر را تعطيل كند و بدين سبب امت را به هلاكت بيفكند. و در زمان غيبت امام معصوم، زعامت مسلمين برعهده فقيه عادل و باتقوي و آگاه به زمان، شجاع و مدير و مدبر است كه امام عسكري قسمتي از ويژگي‌هاي او را چنين معرفي مي‌فرمايند: پس هر گاه فقيهي خويشتن‌دار، ديندار، مخالف با هواي نفس و مطيع فرمان مولي بود مردم موظفند از او پيروي نمايند. و امام حسين (ع) نيز ضمن روايت مفصلي روي علم الهي او و امين بر حلال و حرام بودنش تكيه مي‌كند و چنين ادامه مي‌دهد: جريان امور و احكام بايد در دست عالمان الهي كه امين‌هاي بر حلال و حرام اويند باشد. و اما ديگر مسئولين حكومت اسلامي بايد تنها بر اساس لياقت و شايستگي انتخاب شوند و هيچگونه رابطه و توصيه‌اي در انتخاب آنان مؤثر نباشد كه اميرالمؤمنين علي (ع) در اين زمينه چنين فرمان مي‌دهد: «در استخدام كارمندان و فرمانروايانت شفاعت و وساطت كسي را مپذير مگر شفاعت شايستگي و امانتداري خود آنها را .» در فرمان تاريخي‌اش به مالك اشتر در مورد استخدام كارمندان چنين دستور مي‌دهد: پس در كارهاي كارمندانت بنگر و آنها را با آزمايش و امتحان به كار وادار و از روي ميل و استبداد آنها را به كاري وا ندار زيرا استبداد و تسليم تمايل شدن، كانوني از شعبه‌هاي جور و خيانت است و از ميان آنها افرادي كه باتجربه‌تر و پاك‌تر و پيشگام‌تر در اسلامند، برگزين زيرا اخلاق آنها بهتر و خانواده آنها پاك‌تر و همچنين كم طمع‌تر و در سنجش عواقب كارها بيناترند.

3-صداقت و پيشگامي در عمل

تا زماني كه مردم از كارگردانان امور، صداقت و يكرنگي نبينند نمي‌توانند به آنها اعتماد كنند. مهم‌ترين چيزي كه مي‌تواند نشان‌دهنده صداقت آنها باشد، اين است كه پيش از همه، خود به گفتار و رهنمودهايشان عامل باشند زيرا اثري كه رفتار و عمل در افكار و روح آدمي دارد غير از تأثيرگفتار است.

تأثير گفتار، آني و زود گذر است ولي تأثير عمل ريشه‌دار و عميق است و لذا از قديم گفته‌اند: «دو صد گفته چون نيم كردار نيست.» روي همين است كه آيين مقدس اسلام به پيروان خود دستور مي‌دهد، پيش از آنكه مردم را با گفتار، دعوت به حق كنند با عمل اقدام به اين كار نمايند.

علي (ع) آنجا كه درباره وظايف رهبران جامعه سخن مي‌گويد به اين حقيقت تصريح مي‌كند:

كسي كه خود را پيشواي مردم قرار دهد، بايد پيش از آنكه به تعليم ديگري بپردازد، به تعليم خويشتن اقدام نمايد، و پيش از آنكه مردم را با زبان ادب كند با كردارش ادب نمايد، كسي كه خويشتن را مي‌آموزد و تربيت مي‌كند به احترام سزاوارتر است از كسي كه معلم و مربي ديگران است. و نيز هنگامي كه مي‌شنود «عثمان بن حنيف» فرماندار او در بصره به مهماني جواني از مردم آن سامان مي‌رود كه انواع غذاها و خورش‌ها در سر سفره‌اش موجود بوده و توانگران در آنجا حضور داشته ولي از فقرا و مستمندان احدي در آن مهماني شركت نداشته‌اند، نامه تند و عتاب‌آميزي به او مي‌نويسد و از اين كارش كه موجب اختلاف طبقاتي و برانگيختن خشم توده مردم عليه كارگردانان امور است، شديداً نكوهش مي‌كند، آنگاه وظيفه رهبران جامعه را در پيشقدم بودن در كارهاي نيك و دوري جستن از زشتي‌ها، اين طور بيان مي‌كند: آگاه باش هر پيروي‌كننده را پيشوايي است كه از او پيروي كرده به نور دانش او روشني مي‌جويد، بدان كه پيشواي شما از دنياي خود به دو جامه و زير جامه كهنه و از خوردني‌هايش به دو قرص نان اكتفا كرده است. گرچه شما به چنين رفتاري توانا نيستيد ولي مرا با پرهيزكاري و كوشش در راه خدا و پاكدامني و درستكاري ياري كنيد، به خدا قسم از دنياي شما طلايي نيندوخته و از غنيمت‌هاي آن مال فراواني ذخيره نكرده و با كهنه جامه‌اي كه در بردارم جامه كهنه ديگري آماده ننموده‌ام و از اراضي اين دنيا حتي يك وجب، تملك نكرده‌ام. و نيز در خطبه 175 نهج البلاغه، از پيشگامي خود در عمل چنين ياد مي‌كند: اي مردم به خدا سوگند من شما را به هيچ طاعتي وادار نمي‌كنم مگر اينكه پيش از شما خودم به آن عمل مي‌كنم و شما را از معصيتي نهي نمي‌كنم مگر اينكه خودم پيش از شما از آن كناره‌گيري مي‌نمايم.

4- حسن تدبير و نيكو اداره كردن امور

از شرايط پذيرش مسئوليت در حكومت اسلامي، اين است كه قدرت بر تدبير امور به‌نحو احسن داشته و بتواند به شكل هر چه بهتري آن را انجام دهد و اين نيكو انجام دادن كارها تا آنجا مهم است كه نقل مي‌كنند:

«هنگامي كه يكي از ياران پيغمبر اسلام فوت كرد و او را دفن كردند، رسول اكرم با دست‌هاي مبارك روي قبر را هموار كرد و فرمود: اگر چه مي‌دانم كه اين قبر به زودي كهنه و خراب مي‌شود ولي خداوند دوست دارد بنده‌اي را كه كاري انجام مي‌دهد، محكم و صحيح انجام دهد.» و لذا چنانكه در گذشته ديديم پيامبر اكرم (ص) ضمن بيان مشخصات حاكم اسلامي، تأكيد مي‌كند كه بايد قدرت بر نيكو اداره كردن امور و حسن سرپرستي را داشته باشد: حضرت علي (ع) آنجا كه از شايسته‌ترين فرد جهت سرپرستي امت اسلامي سخن مي‌گويد، اصل تواناترين و داناترين را كه حاكي از بهتر اداره كردن امت اسلامي است معيار قرار مي‌دهد: «اي مردم سزاوارترين كس به خلافت، قوي‌ترين مردم نسبت به آن است و داناترين آنها به فرمان‌هاي خدا، پس اگر آشوبگري به فتنه‌انگيزي برخيزد از او خواسته مي‌شود كه به حق بازگردد و اگر امتناع ورزد با او به نبرد بايد پرداخت.» قرآن مجيد نيز از اين اصل به عنوان بهتر هدايت كردن جامعه ياد كرده است: «آيا كسي كه هدايت به حق مي‌كند براي پيروي شايسته‌تر است يا آن كس كه خود هدايت نمي‌شود مگر هدايتش كنند، شما را چه مي‌شود چگونه داوري مي‌كنيد؟»

5- رنج خود و راحت ديگران طلبيدن

در حكومت اسلامي، پذيرش پست و مقام براي بيشتر بهره‌گيري از مظاهر زندگي نيست بلكه براي خدمت بيشتر به ديگران و رنج خود و راحت ديگران طلبيدن است.

حضرت علي (ع) هنگامي كه عاصم ابن زياد را از ترك دنيا بر حذر مي‌داشت مورد اعتراض قرار گرفت كه پس شما چرا بر خود اين چنين سخت مي‌گيريد؟ فرمود: خداوند بر پيشوايان حق واجب شمرده كه بر خود سخت گيرند و همچون طبقه ضعيف مردم باشند تا نداري فقير او را ناراحت نكند كه سر از فرمان خداوند برتابد.

و در نامه‌اي كه به فرماندار بصره «عثمان بن حنيف» مي‌نويسد در اين باره چنين تأكيد مي‌كند: به خدا سوگند من از دنياي شما طلا و نقره‌اي نيندوخته‌ام و از غنايم و ثروت‌‌هاي آن مالي ذخيره نكرده‌ام و براي اين لباس كهنه‌ام بدلي مهيا نساخته‌ام و از زمين آن حتي يك وجب در اختيار نگرفته‌ام و از اين دنيا بيش از خوراك مختصر و ناچيزي برنگرفته‌ام، اين دنيا در چشم من بي‌ارزش‌تر و خوارتر از دانه تلخي است كه بر شاخه درخت بلوطي برويد...

اگر مي‌خواستم مي‌توانستم از عسل مصفا و مغز اين گندم و بافته‌‌هاي اين ابريشم براي خود خوراك و لباس تهيه كنم اما هيهات كه هوي و هوس بر من غلبه كند و حرص و طمع مرا وادار كند تا طعام‌‌هاي لذيذ را برگزينم، در حالي كه ممكن است در سرزمين «حجاز» يا «يمامه» كسي باشد كه حتي اميد به دست آوردن يك قرص نان را نداشته باشد و نه هرگز شكمي سير خورده باشد. آيا من با شكمي سير بخوابم در حالي كه در اطرافم شكم‌‌هاي گرسنه و جگرهاي سوزاني باشند؟ و آيا آنچنان باشم كه آن شاعر گفته است: «اين درد تو را بس كه شب با شكم سير بخوابي در حالي كه در اطراف تو شكم‌هايي گرسنه و به پشت چسبيده باشند.»

آيا به همين قناعت كنم كه گفته شود: «من اميرمؤمنانم اما با آنان در سختي‌‌هاي روزگار شريك نباشم و يا اينكه پيشوا و مقتدايشان در تلخي‌‌هاي زندگي باشم؟ من آفريده نشدم كه خوردن خوراكي‌‌هاي پاكيزه مرا به خود مشغول دارد همچون حيوان پرواري كه تمام همش علف است و يا همچون حيوان رها شده‌اي كه كارش چريدن و خوردن و پر كردن شكم مي‌باشد و از سرنوشتي كه در انتظار اوست بي‌خبر است...» علي هذا وقتي كه مردم از مسئولين جامعه تا اين درجه ايثار و گذشت و بي‌علاقگي به مظاهر زندگي ببينند و همه تلاش‌‌هاي آنان را در راه رفاه و بهتر زيستن خودشان مشاهده كنند، شك نيست كه به آنها اعتماد خواهند كرد و از هيچ گونه همكاري با آنان دريغ نخواهند داشت.

6-برابري و عدم تبعيض

بزرگ‌ترين عاملي كه شيرازه جامعه را از هم مي‌گسلد و مردم را نسبت به دولتمردان بدبين و خشمگين مي‌سازد، حاكم كردن روابط بر ضوابط و در مقام اجراي قانون، رعايت نكردن عدالت به طور گسترده و تبعيض قائل شدن در ميان افراد است. حضرت علي (ع) در عهدنامه تاريخي‌‌اي كه براي مالك اشتر استاندار مصر نوشته است،‌در اين باره چنين تأكيد مي‌كند: «كاري كه بايد بيش از هر كاري دوست داشته باشي ميانه‌روي در حق است و همگاني كردن آن در برابري و دادگري كه بيشتر سبب خوشنودي رعيت مي‌شود.

در هر كاري صلاح همگان را رعايت كن نه خواص و حاشيه‌نشينان را زير خشم عمومي رضا و خوشنودي چند تن اطرافي خاص را پايمال مي‌سازد و خشم چند تن در برابر خوشنودي عمومي اهميت ندارد...»

و در جاي ديگر از همين فرمان چنين دستور مي‌دهد: «حكمرانان را نزديكان و خويشاونداني است كه به خودسري و گردنكشي و دست درازي به مال مردم و كمي انصاف خو گرفته‌اند، ريشه و اساس شر ايشان را با جدا كردن و دور ساختن موجبات آن صفات از بين ببر...»

و نيز در مورد ديگري از اين فرمان چنين تصريح مي‌فرمايد:

«و حق را براي آنكه شايسته است درباره نزديك و دور و خويش و بيگانه اجرا كن و در آن كار شكيبا و از خدا پاداش خواه باش، گرچه از به كار بردن حق به خويشان و نزديكانت برسد هر چه برسد، و پايان حق را با آنچه بر تو گران و دشوار است بنگر كه پسنديده و فرخنده است...

از اختصاص دادن چيزهايي كه مردم در آنها با هم مساوي هستند، به خود بپرهيز...

براي مراجعان خود وقتي مقرر كن كه به نياز آنها شخصاً رسيدگي كني، مجلس عمومي و همگاني براي آنها تشكيل ده و درهاي آن را به روي هيچ كس نبند و به خاطر خداوندي كه تو را آفريده تواضع كن و لشكريان و محافظان و پاسبانان را از اين مجلس دور ساز، تا هر كس با صراحت و بدون ترس و لكنت سخنان خود را با تو بگويد زيرا من بارها از رسول خدا(ص) اين سخن را شنيدم: ملتي كه حق ضعيفان را از زورمندان با صراحت نگيرد، هرگز پاك و پاكيزه نمي‌شود و روي سعادت نمي‌بيند.» حضرت علي(ع) سه روز پس از آنكه به حكومت ظاهري رسيده بود، خطابه‌اي ايراد كرد و در آن برنامه حكومتش را كه همان برابري و عدم تبعيض و عدل مطلق بوده، چنين اعلام فرمود: «به خدا سوگند آنچه از عطاياي عثمان و آنچه بيهوده از بيت‌المال مسلمين به اين و آن بخشيده اگر بيابم به صاحبش بازمي‌گردانم اگر چه زناني را با آن كابين بسته و يا كنيزاني را با آن خريده باشند زيرا عدالت، گشايش آورد و آن كس كه عدالت بر او گران آيد، تحمل ظلم و ستم بر او گران‌تر خواهد بود.» و اين تعميم در عدالت و عدم تبعيض در احكام الهي در زندگي علي بن ابيطالب(ع) تا آن حد بوده كه در برابر درخواست برادرش عقيل مبني بر اينكه بر مقرري‌اش از بيت‌المال بيفزايد،‌ آهن تفتيده را نزديك دستش مي‌برد و آنچنان بي‌تابانه سخن مي‌گويد و خزانه‌دارش را كه گردن ‌بندي را به امانت سه روزه به دخترش عاريه مي‌دهد، مورد نكوهش قرار مي‌دهد و ...

بنابراين در جامعه‌اي كه همه مردم از مزايا و حقوق حكومت اسلامي به طور يكسان و دور از تبعيض بهره‌مند مي‌شوند، شك نيست كه نسبت به دولتمردان و مسئولين امور، خوش‌بين و از آنها راضي خواهند بود و در همه كارها با آنان همكاري خواهند داشت.

7- مردم را به حساب آوردن

درست است كه معيار در حكومت اسلامي، تبعيت از حق است ولي خواسته‌‌هاي توده مردم كه از فطرت حق‌جويي بهره‌مندند نه تنها ناديده گرفته نشده بلكه بر آن تأكيد شده است. بديهي است حكومتي كه مردم را به حساب نياورد و نظرات شخصي را بر آنان تحميل كند و درصدد رفع نيازمندي‌‌هاي آنان و احسان بر آنان نباشد، هيچ گاه چنين مردمي به چنان حكومتي اعتماد نخواهند داشت و با او همكاري نخواهند نمود. حضرت علي (ع) در فرمان تاريخي‌اش به مالك اشتر در اين باره چنين دستور مي‌دهد:

بدان كه هيچ وسيله‌اي براي جلب اعتماد والي به وفاداري رعيت، بهتر از احسان به آنها و تخفيف هزينه‌‌هاي آنان و عدم اجبارشان به كاري كه وظيفه ندارند، نيست. در اين راه آنقدر بكوش تا به وفاداري آنان خوش‌بين شوي كه اين خوش‌بيني بار رنج فراواني را از دوشت برمي‌دارد و سزاوارترين فردي كه شايستگي خوش‌بيني‌ات را دارد كسي است كه مشمول عناياتت قرار گرفته و نيكو آزموده‌اي و آن‌كس سزاوارتر براي بدبيني‌ات مي‌باشد كه مشمول احسانت قرار نگرفته و بد آزمايش شده است.

و نيز در مورد ديگري از اين فرمان،‌در مورد توجه خاص به مردم چنين تأكيد مي‌كند: «محبت و مهرباني تو نسبت به آنان قلب‌هايشان را به تو متوجه مي‌سازد.» برترين چيزي كه موجب روشنايي چشم زمامداران مي‌شود، برقراري عدالت در همه بلاد و آشكار شدن علاقه مردم نسبت به آنهاست، اما مودت و محبت آنان جز با پاكي دل‌هايشان نسبت به واليان آشكار نمي‌گردد و خيرخواهي آنها در صورتي مفيد است كه با ميل خود گرداگرد زمامداران را بگيرند و حكومت آنها برايشان سنگيني نكند و طولاني شدن مدت زمامداري‌شان براي اينان نباشد پس آرزوهايشان را برآور و پي در پي آنها را به نيكويي ياد كن و كارهاي مهمي كه انجام داده‌اند برشمار.

8- روح خيرخواهي و تعاون

هشتمين عامل همكاري و اعتماد بين مردم و حكومت كه ريشه همه عوامل شمرده مي‌شود، اين است كه هر كدام از حكومت و مردم، احساس كنند كه از ديگري جدا نبوده، گويا اعضاي يك پيكرند كه هر كدام مسئوليتي بزرگ يا كوچك را به عهده دارند: ‌اگر سر در بالا و دست در وسط و پا در پايين قرار گرفته، دليل برتري يكي از آنها بر ديگري نيست بلكه هر كدام داراي مسئوليتي هستند و بايد آن را براي حفظ كيان كل بدن، به خوبي انجام دهند، بنابراين هر كدام از حكومت و مردم بايستي نسبت به يكديگر، روح خيرخواهي و تعاون داشته تا بتوانند جامعه اسلامي را هر چه بهتر اداره و سرپا نگه دارند.

حضرت علي (ع) نيز در نهج‌البلاغه آنجا كه از حقوق متقابل حكومت اسلامي و مردم سخن مي‌گويد به اين حقيقت چنين تأكيد دارد: اي مردم،من كه زمامدار شمايم به گردنتان حقي دارم و شما نيز به گردن من حقي، اما حق شما بر من اين است كه خيرخواه شما باشم و با افزايش درآمد ملي، مواجب و درآمد شما را زيادتر كنم و براي آنكه نادان و بي‌ادب نمانيد، سطح آموزش و پرورش‌تان را بالا ببرم.

و در مقابل، حقي كه من بر شما دارم اين است: بيعتي كه با من كرده‌ايد به آن وفادار باشيد در حضور و غياب، خيرخواهم باشيد، هرگاه كه شما را براي كاري دعوت مي‌كنم پاسخ مثبت دهيد و از فرمانم سرپيچي ننماييد.

1- ابوحمزه مي‌گويد: از امام باقر پرسيدم:

حق امام بر مردم چيست؟ فرمود: حقش بر مردم اين است كه حرفش را بشنوند و از او اطاعت كنند. عرض كردم حق مردم بر امام چيست؟ فرمود: تقسيم بيت‌المال و اجراي حكم الهي، عدالت و برابري را رعايت نمايد.

2- حضرت علي (ع) فرمود: وظيفه پيشوا است كه بر طبق دستور خدا حكم كند و امانت را به اهلش برساند. وقتي كه او به وظيفه‌اش عمل كرد، بر مردم نيز لازم است حرفش را بشنوند و از او فرمان ببرند و هنگامي كه آنها را دعوت به كاري نمود، اجابتش نمايند.

3- و نيز از آن حضرت نقل شده كه فرمود: نسبت به فرمانروايان و راهنمايانتان غش و خيانت نكنيد و نسبت به رهبرانتان بي‌معرفت نمانيد و ريسمان وحدت‌تان را پاره نكنيد كه در آن صورت به نزاع مي‌افتيد و آسايش‌تان از بين خواهد رفت و بر اين اساس بايد كارهايتان را استوار سازيد و اين راه را ادامه دهيد.

اعتماد و همكاري امت با امام

ما نمونه كامل اين همكاري و اعتماد را در امام امت و امت امام در دوران بيست ساله قبل از انقلاب و بعد از آن به خوبي مي‌يابيم.

در هيچ دوره‌اي از تاريخ ديده نشده كه ملتي اين چنين گوش به فرمان رهبرش بوده و در راه تحقق آرمانش تا اين حد تحمل رنج‌ها و مشكلات نموده باشد. از آن روزي كه امام رسماً مبارزه با طاغوت را آغاز كرد و رهبري حركت انقلاب اسلامي را در دست گرفت و به دنبال آن، سال‌ها به زندان و تبعيد گرفتار شد، چون مردم از او صداقت و خيرخواهي و حمايت از حقوق از دست رفته خود ديدند، همواره به دنبالش حركت نموده، هيچگاه در راه تحقق آرمان الهي‌اش از بذل جان و مال و اولاد دريغ نورزيدند.

تنها در پانزدهم خرداد بيش از 15‌هزار نفر، در 17 شهريور در ميدان ژاله تهران 4‌هزار نفر و در مجموع، چه در جبهه‌هاي نبرد حق عليه باطل و چه در رويارويي با دشمن داخلي و خارجي، بيش از 300 هزار شهيد و مجروح، تقديم اسلام و انقلاب كردند و بزرگ‌ترين خسارات مادي و اقتصادي را در اين راه تحمل نمودند ولي هيچگاه دست از امام و مسئولان در خط امام برنداشته و همچنان در صحنه حاضرند. رمز اين همه فداكاري‌ها و ايثارگري‌ها را بايد در جمع بودن عواملي كه در گذشته توضيح داديم، در امام و امت و دولت و ملت انقلابي ايران دانست كه حضرت امام در مصاحبه با بي‌بي‌سي 11/9/57 به اين حقيقت چنين تاكيد مي‌فرمايد: «مردم احساس كردند كه ما خيرخواه آنها هستيم و همان مطلبي كه در نهاد آنها است ما اظهار مي‌كنيم و دعوت به آن مي‌نماييم، علاقه مذهبي هم به ما دارند و قدرت ما ناشي از همين رمز است. مردم توجه دارند به اين موضوع كه هر چه من بگويم به صلاحشان است حال چه از اينجا باشد چه از ايران و به آن عمل مي‌كنند.»

امت نمونه

اين است كه امام امت در ديدارش با مسئولان كشوري و لشكري اقشار مختلف ملت در تاريخ 1/1/61 رسماً اعلام مي‌كند كه از بدو تاريخ تاكنون چنين دولت و ملتي ديده نشده است:

«من مدعي هستم كه مثل ملت ايران و مجلس ايران و دولت ايران و رئيس‌جمهور ايران و شوراي قضايي ايران و شوراي نگهبان ايران و اينها همه و ملت ايران از صدر تاريخ عالم تا حالا نبوده. بهترين عصرها در اسلام عصر رسول اكرم (ص) است، در عصر رسول اكرم (ص) آن وقت كه مكه بودند حكومتي در كار نبود آن وقتي كه مدينه آمدند و باب حكومت باز شد، شما مي‌دانيد كه همين مقدس‌مآب‌هاي مكه و مدينه و همين افرادي كه اظهار ارادت مي‌كردند، با پيغمبر چه مي‌كردند؟ شما مي‌دانيد كه قرآن مي‌گويد اين را خوانديد، اين را كه اگر بهشان مي‌فرمودند كه جنگ برويد نمي‌رفتند، با بهانه برمي‌گشتند، شما مثل اين پاسدارهايي كه اشك مي‌ريزند براي اينكه بروند به جبهه و شهيد شوند كجا سراغ داريد؟ بگوييد صدر اسلام از اين عده محدود انگشت‌شمار كه بگذريد ديگر اينها قابل مقايسه با اين پاسدارهاي ما با اين قواي انتظامي ما نيستند.

شما كدام ملت را سراغ داريد كه با اين همه گرفتاري و رنج، با اين همه شهيد دادن و خون دادن و با اين همه زجر و ناكامي اينطور مستقيم ايستاده باشند؟

آن عراق و كوفه و آنها در صدر اسلام و آن مكه و مدينه در صدر اسلام، صدر نوراني اسلام،‌ پيغمبر در زمان خودش غريب‌تر و مظلوم‌تر بود از حالا؛ اطاعتش را نمي‌كردند، نزديكانشان هم اطاعتش نمي‌كردند. اميرالمؤمنين (ع) در صدر اسلام مظلوم‌تر از هر حاكمي در هر وقت بود. آنقدر اذيتش مي‌كردند همان مقدس‌ها ايستادند مقابلش و گفتند: بايد قرآن بالاي نيزه گردد. اگر چنانچه قبول نكني چه خواهيم كرد، مجبورش كردند به اينكه قبولش كند، بعد هم تكفيرش كردند گفتند توبه كن، تو كافر شدي! اين حالا صدر اسلام، بعد هم كه حكومت افتاد دست بني‌اميه و بني‌عباس و اينها چه جور بود وضع بعد هم افتاد دست ديگران.

كدام زمان را شما سراغ داريد كه مثل حالا باشد؟

چرا نعمت خدا را شكر نمي‌كنيد؟ چرا از خدا تشكر نمي‌كنيد كه در عصري واقع شديد كه يك همچون دولت داريد، يك همچو رئيس‌جمهور داريد، يك همچو پاسدار داريد.» علي هذا بر همه مسئولان و متوليان امور، واجب است كه اين اخلاص و انسجام و يكپارچگي و ايثار و فداكاري ملت را با حسن عمل شكرگزارند كه: اگر شكر بگذاريد اين نعمت را زيادتر مي‌كنم و اگر كفران كنيد عذابم دردناك‌تر است.
و بر مردم است كه از اين نعمت ولايت فقيه و رهبري پيامبرگونه و جمهوري اسلامي كه نصيبشان شده با اطاعت و همكاري قدر بدانند كه: در قيامت قطعاً از اين نعمت بزرگ مورد سؤال قرار خواهيد گرفت.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر