ليگ چهاردهم با قهرماني سپاهان به پايان رسيد و جام حذفي را هم ديگر نماينده اصفهانيها؛ ذوب آهن به خانه برد تا اصفهان حالا قطب فوتبال باشگاهي ايران باشد. سرمايه گذاري درست و مديريت كاربلد در دو تيم اصفهاني باعث شده حالا بر فوتبال ايران آقايي كنند و اين را ديگر نميتوان به قضا و قدر نسبت داد يا شانسي اطلاق كرد. آنچه به نظر ميرسد اينكه فوتبال باشگاهي در حال پوستاندازي و تغيير قطب از پايتخت است.
موفقيتهاي اخير تيمهاي صنعتي در عرصههاي مختلف داخلي و آسيايي بر جذابيتهاي فوتبال كشورمان افزود و باعث پيشرفت فوتبال شد. بيش از يك دهه است كه دو تيم تهراني توان رقابت با تيمهاي قدر، مدعي و پرهواداري همچون تراكتورسازي تبريز، سپاهان و فولاد خوزستان و حتي تيمهاي بدون تماشاگر نظير نفت تهران را از دست دادهاند. سالهاي دورتر كل فوتبال روي كاكل پرسپوليس و استقلال ميگشت. پوشيدن پيراهن اين دو تيم براي هربازيكني آرزو بود. پولي در كار نبود. همه چيز فقط و فقط به فوتبال منتهي ميشد و راه رسيدن به پيراهن تيم ملي و ديده شدن حضور در قرمز و آبي پايتخت بود. اما از اواسط دهه 70 با قدرت گرفتن تيمهايي چون سپاهان فوتبال تا حد بسياري از حالت دوقطبي درآمد. پرداخت پولهاي آنچناني و البته به موقع و شرايط و امكانات خوب در تيمهاي صنعتي باعث شد تا ستارههاي ليگ، نيم نگاهي هم به تيمهاي شهرستاني داشته باشند اما همچنان نميخواستند قيد معروفيت را بزنند و راهي اين تيمها شوند تا اينكه قهرماني تيمهايي چون سپاهان، تراكتورسازي، فولاد و ذوب آهن در ليگ و جام حذفي باعث شد تا فوتباليستها ديگر فقط به خاطر نام استقلال يا پرسپوليس، چشم بسته تيمهاي پايتخت را انتخاب نكنند و راهي تيمهاي خارج از پايتخت شوند. با ادامه اين روند، آرام آرام تهران مركزيت خود در فوتبال كشور را از دست داد. اوج اين مسئله در ليگ چهاردهم به نمايش گذاشته شد؛ ليگي كه در آن نفت به عنوان تيمي بدون تماشاگر پرچمدار فوتبال تهران شد و هر چند بر خلاف دو تيم افول كرده پرسپوليس و استقلال فوتبال قابل قبولي ارائه داد و مدعي قهرماني هم بود اما در نهايت مقابل قدرت تيمهاي شهرستاني كم آورد و سوم شد.
حالا قدرت در فوتبال ايران جابهجا شده؛ اصفهانيها به شايستگي قهرمان ميشوند، تبريزيها برنامه دارند و خوزستانيها هم ميدانند اگر كوتاه بيايند از قافله جا ميمانند. در اين بين اما قدرتهاي سنتي پايتخت همچنان خسته به نظر ميآيند. جابهجا شدن قدرت در فوتبال دنيا زياد ديده شده اما اين به معني تخريب قدرتهاي سنتي نيست. فراموش نكنيم تيمهايي چون پرسپوليس و استقلال شناسنامه فوتبال باشگاهي ما هستند درست مثل منچستر و ليورپول در انگلستان يا آث ميلان و اينتر در ايتاليا. در اين دو كشور شايد چند سال قدرت جابهجا شود و تيمهاي ديگر مدعي اما قدرتهاي سنتي ياد شده هميشه مدعي بودهاند. اينكه امروز اصفهانيها در فوتبال ترك تازي ميكنند يا تبريزيها و اهوازيها در نوبت افتخارآفريني هستند مايه مباهات است اما فراموش نشود كه نبايد با اين شعار تيمهاي ريشهدار از بين بروند و فراموش شوند.