اختلاف نظر در كابينه رژيم صهيونيستي عاقبت بنيامين نتانياهو، نخست وزير، را در روز سهشنبه دوم دسامبر متقاعد به اخراج زيپي ليوني و يائير لپيد، وزراي دادگستري و دارايي، از كابينه كرد و سه روز بعد هم اعضاي پارلمان، كنست، با 84 رأي مثبت انحلال خود را تأييد كردند تا آنكه انتخابات زودهنگام پارلماني در روز 17 مارس برگزار شود. نتانياهو با اين كار سومين كابينه خود را هم تجربه كرد هر چند كه اين كابينه نتوانست دوره قانوني چهار ساله خود را تمام كند و در نيمه راه ساقط شد. به طور كلي ميتوان گفت كه كابينه نيمه راه مبدل به مشخصهاي براي اين رژيم شده چراكه از دهه 90 به اين سو، كابينهها حدود همين دو سال عمر داشتهاند و اختلافات داخلي باعث فروپاشي آنها شده است.
يك دليل اصلي اين وضعيت از بيثباتي دولتها در اين رژيم مرتبط است با وضعيت احزاب و تمام شدن بازي دو حزبي براي تشكيل كابينه. كابينه تا دهه 90 بر مبناي بازي دست به دست شدن بين دو حزب كارگر و ليكود تشكيل ميشد اما ظهور احزاب ديگر اين قاعده را به هم زد، به نحوي كه بيشتر 38 حزب موجود در اين سه دهه اخير به وجود آمدهاند. ورود احزاب جديد باعث شده تا سبد رأي دو حزب قديمي كارگر و ليكود ديگر مثل گذشته پررونق نباشد. يك نمونه در انتخابات قبلي اتفاق افتاد كه در ژانويه 2013 برگزار شد. حزب ليكود نتيجه آن انتخابات را به سود خود برد اما نسبت به دوره قبل 11 كرسي را از دست داده بود و وضعيت رقيب سنتي كارگر او بسيار بدتر از اين بود چون اين حزب تنها توانست 17 كرسي را به دست بياورد. بين اين دو حزب، حزب تازه تاسيس يشعتيد پديده قابل توجه آن انتخابات بود كه به يك باره در عرصه سياسي درخشيد و با كسب 19 كرسي مقام دومين حزب در كنست را به خود اختصاص داد. حالا هم تكثر احزاب و پراكندگي آرا بر انتخابات 17 مارس سايه انداخته و نه تنها تشكيل كابينه ائتلافي را سرنوشت حتمي اين انتخابات كرده، پيشبيني در مورد طرف پيروز هم مشكل كرده است.
به طور كلي، چهار دسته حزب در انتخابات 17 مارس شركت كردهاند كه عبارتند از احزاب چپ ميانه مثل يشعتيد، كارگر، هاتنوعا و مرتص، راست ميانه مثل ليكود، كولانو، بيت يهودي و يسرائيل بيتنو، راست افراطي مثل شاس، اتحاد يهوديت توراتي و عام ايتانو، احزاب عرب مثل حداش، رعام تعال و بلد. نكته قابل توجه در اين احزاب براي موفقيت بيشتر در 17 مارس رونق سياست ائتلافي است. احزاب عرب با وجود آنكه 20 درصد از جمعيت را تشكيل ميدهند اما در كنست جايگاه قابل توجهي ندارند تا چه رسد به آن كه راهي به كابينه داشته باشند اما اين بار ائتلافي به نام القائم العربيه المشتركه تشكيل دادهاند تا آن كه ساكنان عرب در رژيم صهيونيستي را ترغيب به رأي دادن به نفع خود بكنند. اين احزاب تا كنون 11 كرسي را به دست آوردهاند و اميدوارند كه ائتلاف آنها بتواند حداكثر 15 كرسي را فتح كند تا آن كه قدرت چانهزني با ديگر احزاب يهودي داشته باشند. ائتلاف ديگر بين دو حزب كارگر به رهبري اسحاق هرتزوگ و هاتنوعا به رهبري زيپي ليوني تشكيل شده كه به نام اتحاد صهيونيستي ليپي- هرتزوگ يا اتحاد ليپي- هرتزوگ شناخته ميشود. به نظر ميرسد كه رهبري حزب كارگر از انتخابات دو سال قبل درس گرفته و متوجه شده كه ديگر مثل سالهاي دور آن سبد پر از رأي را ندارد و براي رسيدن به قدرت چارهاي جز ائتلاف با حزبي همنظر ندارد. به همين جهت است كه هرتزوگ ائتلاف با ليپي پذيرفته اما وجود هدف مشترك عامل ديگر در قبول اين ائتلاف از طرف هر دو حزب است.
هر دو حزب خواهان سقوط نتانياهو از قدرت هستند كه از 2009 به اين سو قدرت را در دست داشته است و به همين جهت است كه تمركز رقابت انتخاباتي را بر حمله به نتانياهو گذاشتهاند و شعار «هر كس به جز بيبي (لقب نتانياهو)» سر دادهاند. از نظرسنجيهاي انجام شده چنين برميآيد كه ائتلاف اين دو نتيجهبخش بوده زيرا تمام نظرسنجيها حكايت از برتري ائتلاف آنها بر نتانياهو دارد به نحوي كه بين دو تا پنج كرسي بر او پيشي داشتهاند. اگر اين نظرسنجيها درست از آب دربيايد، بايد ائتلاف ليپي- هرتزوگ را برنده انتخابات دانست و سقوط نتانياهو از قدرت حتمي است و او در اين انتخابات بر لبه پرتگاه گام ميزند. با وجود اين، مسئله كابينه ائتلاف نتيجه حتمي اين نظرسنجيها است چراكه بيشترين بخت ائتلاف ليپي- هرتزوگ در نظرسنجيها 27 كرسي بوده كه فاصله زيادي با دست كم 61 كرسي لازم براي تشكيل كابينه دارد و بايد گفت كه اين موضوع از سوي نتانياهو هم صادق است. بنابر اين، پيروزي محتمل براي اتحاد ليپي- هرتزوگ به معناي پايان كار نتانياهو نيست بلكه بايد ديد هر طرف در كنست جديد تا چه ميزان ميتواند نظر موافق ديگر احزاب را براي تشكيل كابينه جلب كند چراكه تعيين نخستوزير تنها مشروط به پيروزي در انتخابات نيست بلكه فردي نخست وزير ميشود كه بتواند بيشترين ائتلاف را در كنست ايجاد كند. اين يعني يك كابينه ائتلافي از احزاب مختلف كه همين نيز باعث ميشود تا سناريوي دولت مستاجل در اين سه دهه باز هم تكرار بشود.