کد خبر: 699225
تاریخ انتشار: ۰۱ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۱:۵۶
اول بهمن سالروز شهادت حاج يدالله كلهر
در دوران دفاع مقدس مردان بزرگ و تأثيرگذاري در جبهه‌هاي نبرد درخشيدند و از خود نامي نيك تا ابد به يادگار گذاشتند.
آرمان شريف

اولين روز بهمن يادآور سالروز شهادت يكي از رزمندگاني است كه آشنايان و نزديكانش وجود نشانه‌اي در بدنش را حجتي بر ماندگاري نامش در تاريخ تعبير كردند.

زماني كه حاج يدالله كلهر نوزاد بود، چشم پدر به بريدگي مادرزادي گوش راست پسرش مي‌افتد. از پدربزرگ يدالله دليل چنين نشانه‌اي را مي‌پرسند و او هم پاسخ مي‌دهد: معنايش اين است كه اين بچه در آينده در اين دنيا كاري مي‌كند كه اسمش بر سر زبان‌ها مي‌افتد. شايد پهلوان شود و شجاعت از خود نشان دهد نمي‌دانم، ولي هر چه هست نام خوبي از خود به جا مي‌گذارد. قطعاً در سال 1333 كه يدالله به دنيا آمد، هيچ كس فكرش را هم نمي‌كرد كه اين نوزاد براي دفاع از سرزمين مادري‌اش رشادت‌هايي ماندگار به خرج خواهد داد.

حاج‌ علي كرمي از دوستان نزديك و همرزمان قديم شهيد كلهر كه سابقه دوستي‌اش با شهيد به سال 58 برمي‌گردد در خصوص او مي‌گويد: يدالله از همان ابتداي ورود به سپاه لياقت و تدبير زيادي در بحث فرماندهي و خرده فرماندهي نشان داد و به عنوان مسئول عمليات سپاه كرج و جانشين فرمانده تيپ المهدي شناخته شد. ويژگي‌هاي خاص او خيلي زود آوازه نامش را در سراسر جبهه‌ها پخش كرد.

شهيد كلهر در خاطراتي كه براي همرزمانش تعريف مي‌كرد خاطره‌اي از سفرش به لبنان و سوريه را ذكر مي‌كرد:«سفري به اتفاق چند تن از مسئولان نظامي به لبنان و سوريه داشتيم. يكي از اهداف اين سفر، آشنايي هر دو طرف، از تجربيات نظامي يكديگر بود. ما به آنان گفتيم كه شما چطور مي‌جنگيد و به طور كلي، در مورد تجزيه و تحليل مسائل جنگي، نظرشان را پرسيديم. آنان برايمان صحبت كردند و بعد به ما گفتند كه بياييد برويم و جولان را به شما نشان دهيم. ما هم رفتيم. روز بعد، نوبت ما شد كه آنان را ببريم و شكل رزم و مسائل ديگر را نشان‌شان بدهيم. با آنان رفتيم. شب بود. وقتي خوب جلو رفتيم، به يكي از افراد آنها گفتيم:«دستت را بده.» او در تاريكي دستش را جلو آورد. گفتيم: ‌«دست بكش، ببين چيست؟» او دست كشيد و حس كرد كه تانك يا نفربر اسرائيلي است كه آرم اسرائيل روي آن خورده است. تازه فهميد كه چقدر جلو آمده‌ايم. ما به آنان گفتيم:«بله! ما هم اين طوري مي‌جنگيم!» البته ما و آنان، هر دو در پايان آن سفر نتيجه گرفتيم كه اسرائيل، دشمن واحد هر دوي ماست.»

همچنين نيروهايي كه با او كار مي‌كردند بر ويژگي‌هاي خاص اخلاقي يدالله كلهر صحه مي‌گذارند. يكي از همرزمان شهيد درباره ويژگي‌هاي اخلاقي شهيد مي‌گويد: ‌شهيد بزرگوار خصوصيات خاصي داشت. هنگامي كه در «گيلان غرب» بوديم، ايشان فرمانده مستقيم ما بود. آن روزها چند اصطلاح از جمله «خالي‌بند» ميان بچه‌ها رواج پيدا كرده بود. شهيد كلهر، ‌از اين اصطلاح و چيزهايي مانند آن خيلي بدش مي‌آمد و مي‌گفت بسيجيان مؤمن، نبايد از اين حرف‌ها به هم بزنند. هر كس كه اينطور اصطلاح‌ها- به‌خصوص خالي‌بند- را به كار مي‌برد، تنبيه مي‌شد. تنبيه او اين بود كه از بالاي تپه محل استقرار در گيلان غرب، تا رودخانه كه دو كيلومتر راه بود آن فرد بايد يك گالن را از رودخانه پر از آب مي‌كرد و بالا مي‌آمد. يك طرف راه سختي بود و تنبيه انضباطي و طرف ديگر، فرمانده‌اي كه براي مسائل اخلاقي، ارزش خاصي قائل بود.

پس از عمليات كربلاي4 غم عجيبي در دل حاج يدالله كلهر نشسته بود. دوستان نزديك و همرزمانش را در اين عمليات از دست داده بود و خودش را جامانده از قافله حس مي‌كرد. وقتي حاج‌آقا ميثمي حال خراب رفيقش را مي‌بيند دليلش را مي‌پرسد كه ناگهان شهيد كلهر گريه مي‌كرده و سفره دلش را باز مي‌كند. حاج‌آقا ميثمي هم براي آرام كردن حاج‌يدالله مي‌گويد حاجي! تو از همه زودتر به رفقايت مي‌رسي، ديگر نگران چه هستي؟ شنيدن همين حرف‌ها روحيه عجيبي به شهيد كلهر مي‌دهد و او با لبي خندان و روحيه‌اي خوب به جمع رزمندگان مي‌پيوندد...

مرحله دوم عمليات بزرگ كربلاي5 شروع شد و حاج‌يدالله كلهر كه از عمليات والفجر8 از ناحيه كتف جراحات عميقي به يادگار داشت مي‌خواست به هر طريقي خودش را به منطقه عملياتي برساند. حاج علي كرمي توضيح مي‌دهد كه شدت جراحت به حدي بود كه دست حاج‌يدالله در عمليات والفجر8 از كار مي‌افتد و او به سختي مجروح مي‌شود ولي پس از مرخص شدن از بيمارستان خيلي سريع خودش را به بقيه رزمندگان مي‌رساند. در مرحله دوم عمليات دشمن منطقه شلمچه كنار نهر جاسم را زياد مي‌كوبد. شهيد كلهر سوار جيپ مي‌شود و 200 متر بيشتر نرفته بود كه گلوله‌اي كنار ماشينش منفجر مي‌شود. از شدت انفجار، جيپ مچاله مي‌شود. تركش به سر شهيد كلهر مي‌خورد و خون از سر و رويش سرازير مي‌شود. يدالله كلهر در اول بهمن ماه 1365 به نهايت آرزويش مي‌رسد؛ او حالا خودش را در جمع دوستان شهيدش در كربلاي4 مي‌بيند.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار