کد خبر: 686069
تاریخ انتشار: ۲۲ آبان ۱۳۹۳ - ۰۰:۲۸
طعم تلخ زندگي مجردي
«مي‌‌خوام تنها باشم»، «شما حرف منو نمي‌فهمين» و... در زمره عباراتي است كه اين روزها از زبان بسياري از نوجوانان و جوانان مي‌‌شنويم.
«مي‌‌خوام تنها باشم»، «شما حرف منو نمي‌فهمين» و... در زمره عباراتي است كه اين روزها از زبان بسياري از نوجوانان و جوانان مي‌‌شنويم. در كنار جملاتي ديگر كه براي نسل قبل، نه تنها قابل درك كه حتي قابل هضم هم نبوده و نيست. معمولاً بيشتر مردم نسل گذشته در برابر اين عبارات، نگاهي‌هاج و واج دارند و نهايتاً مي‌گويند: «كي زمون ما اينطوري بود؟!» راست هم مي‌گويند... زمان آنها، فرزندان در خانه‌هايي حياط‌دار و باغ‌ها و خيابان‌هاي خاكي بزرگ مي‌شدند، از فاميل و آشنا زن مي‌گرفتند و در اتاق‌هاي كوچك و بزرگي در همان خانه، زندگي مي‌كردند.

اما امروز به چه شكل است؟ تا به حال به اين موضوع انديشيده‌ايد؟ اين روزها در درون خانه‌هاي آپارتماني بي‌حياط، كوچه‌هاي شلوغ و آسفالت، بچه‌ها با اينكه بيشتر از قبل جلوي چشم والدين هستند اما انگار نيستند و اصلاً وجود ندارند، يا به عبارتي بچه خود آدم با آدم غريبه شده است.

هرچه زمان در گذر بوده و جامعه پيشرفت مي‌كند، عقايد و باورهاي اشخاصي كه از يك خانواده هستند با يكديگر اختلاف پيدا مي‌كند كه اگر به اين امر از سوي بزرگ‌ترها ‌رسيدگي نشود منجر به بروز و ظهور تفاوت‌هاي آسيب‌‌‌زايي در بين افراد مي‌شود. اين خانواده‌ها هستند كه جامعه را تشكيل مي‌‌دهند، كانون گرم خانواده است كه عنوان اولين مكان آموزشي و پرورشي كودكان و نوجوانان را از آن خود كرده است. بنابراين به منظور كاهش هرچه بيشتر اين گونه آسيب‌ها، بايد سطح آگاهي افراد خانه و خانواده را افزايش داد. ‌پدر و مادراني كه در درون خانه فرزند جوان دارند ناچار هستند از ويژگي‌‌‌هاي فردي فرزندشان آگاه باشند، آنها بايد نحوه برخورد با فرزند خود را ياد بگيرند تا از اين طريق از غريبه شدن جوان با اعضاي خانواده جلوگيري به عمل آمده و در پي آن كانون گرم خانواده محفوظ نگه داشته شود.

اين روزها بيشتر افراد خانواده در قفسه‌هايي كوچك به نام آپارتمان حبس شده‌اند. بدون شك پيامد‌هايي كه اين مسئله دارد از صنعتي شدن و شهري شدن هر چه بيشتر جوامع نشئت گرفته و صد‌البته اگر با آگاهي و اطلاع‌رساني بسنده با چنين مسائلي روبه‌رو و در نهايت برخورد شود زمينه‌هاي پيشرفت نوجوانان فراهم و رابطه آنان با محيط پيرامون و افراد ديگر به طور روزافزون تقويت خواهد شد.

در دهه‌هاي قبل، خانه‌ها فراخ‌تر و از همه مهم‌تر اينكه فضاي زندگي انسان‌ها نزديك به هم بود؛ چنانكه پدربزرگ‌هاي ما با پدرانشان با وجود اختلافات عادي پدري ـ پسري، اختلاف بنيادين نداشتند و سبك زندگي جواني آنها شباهت زيادي به يكديگر داشت، اما در سال‌هاي اخير اين تفاوت سبك زندگي به شدت چشمگير شده است.

در گذشته تنها فاصله‌اي فيزيكي در ميان افراد خانه و خانواده با هم وجود داشت اما اين روزها به لطف خانه‌هاي نقلي و با مرور زمان اين فاصله فيزيكي خيلي نزديك‌تر شده كه اين به خودي خود از مزاياي اين خانه‌ها و اين مدل زندگي كردن است اما نكته‌اي كه جاي بسي تأمل و صد البته تأسف دارد اين است كه در اين سبك از زندگي عواطف، احساسات و عقايد آدم‌هاي داخل خانه اختلاف پيدا كرده و دل‌هاي آنها از هم دور شده است. در اين صورت مطمئناً نوجوانان و جوانان احساسي شبيه به درك نشدن از طرف والدين و همچنين ديگر اعضاي خانواده خواهند داشت و همين امر به بروز تفرقه‌هاي زيادي دامن زده و مشكلات و آسيب‌هاي روانشناختي متعددي را در پي خواهد داشت؛ چراكه از مهم‌ترين نيازهاي عاطفي جوانان حس تعلق داشتن به ديگر اعضاي خانواده است.

متأسفانه جواني كردن جوانان امروزي شباهت چنداني به جواني كردن والدينشان ندارد و همين عدم شباهت از شرايط روز دنياي جديد، سرعت تغييرات، مشكلات اقتصادي و... نشئت گرفته است و فضاهاي تازه و جرقه‌هايي ايجاد مي‌كند كه تا به حال وجود نداشته است. يكي از اين فضاهاي تازه تمايل به زندگي مجردي است. بخشي از اين تمايل به دليل وضعيت تحصيل در دانشگاه‌هاست؛ دانشگاه‌هايي در شهرهاي دور از محل زندگي جوان كه برخي از آنها خوابگاه هم ندارند. در كنار اين وضعيت كه ناخواسته به نظر مي‌رسد، تمايل به زندگي مجردي به خصوص در شهرهاي بزرگ و به ويژه كلانشهر تهران، تا حدي رواج پيدا كرده است.

در اين شرايط جوان در خانه‌اي كوچك و مجزا كه شايد توسط والدينش خريداري يا اجاره شده، زندگي مي‌كند. اين سبك از زندگي نشان از كشيدن ديوار ميان خانواده و دوستان، علائق خانواده و شخص دارد و شايد توجيهاتي مانند امتحان استقلال، نفهميدن شرايط روز توسط خانواده، دخالت و فضولي والدين و...را به همراه داشته باشد اما چنين فضاهاي مجردي كه نه كاملاً مستقل است و نه وابسته، آسيب‌ها و عارضه‌هاي بي‌شماري را به دنبال دارد.
مثلاً اينكه بعد از مدتي اين فضاها به محل تجمع دوستان و حتي افراد غريبه تبديل مي‌‌شود. تجمعي كه گاهي ناراحتي همسايه‌ها و چه بسا آسيب‌‌هايي همچون اعتياد را به دنبال خواهد داشت. در ضمن به دليل اينكه داشتن خانه مجردي با توجه به شرايط اقتصادي، به صورت انفرادي، هزينه زيادي دارد اكثرا اين خانه‌ها به صورت دو يا چند نفري اجاره مي‌شود كه ممكن است به تصادمات فرهنگي و اجتماعي بدل شود.

اگر خانواده كانون گرمي هم نداشته باشد اما حضور جوان در محيط خانواده، باعث مي‌شود او به نقش بقيه اعضا و ‌همين‌طور مسئوليت‌هاي خودش بهتر پي ببرد. اتفاقي كه در يك خانه مجردي رخ نمي‌دهد و مسئوليت‌ها به طرزي عجيب و غريب تقسيم مي‌شود. علاوه بر اين موارد، شرايط زندگي مجردي هم سبب عادت كردن به اين سبك از زندگي مي‌شود. در نتيجه امكان تأهل در آينده را سخت و همچنين سختي بازگشت به زندگي در خانواده را دو چندان مي‌كند.

با همه اين نكات، افزايش زندگي مجردي جوانان برآيندي از تغييرات جامعه و خانواده است. پديده‌اي كه مي‌تواند با رعايت برخي نكات از سوي خانواده‌‌ها، مهار و كنترل شود. شايد بديهي‌ترين اصل، گفت‌وگو با جوان باشد؛ گفت‌وگويي كه لازمه‌اش وجود شرايط گفت‌وگو در خانواده است و گرنه در خانواده‌اي كه تا قبل از اين، سكوت و دعوا حاكم بوده، باز شدن سريع فضاي گفت‌وگويي گرم، بيشتر به يك نمايش مي‌ماند.

نكته ديگر دانستن اين مسئله توسط خود خانواده است كه جوانشان ديگر بچه يا كودك نيست كه بخواهند او را مدام تحت نظر و بررسي افراطي خود داشته باشند. يكايك اعضاي خانواده به خصوص پدر و مادر بايد بدانند جوان‌شان حريم خصوصي‌اي دارد كه ورود به آن با واكنش سريع و شديد همراه خواهد شد. ضمن اينكه جوان هم بهتر است به اين نكته واقف باشد كه هر حرف پدر يا مادر به منزله شكستن حريم خصوصي او و دخالت آنها نيست.

مطرح شدن ايده رفتن به خانه مجردي از زبان نوجوانان و جوانان هم نبايد با واكنش تند و عصبي خانواده‌ها روبه‌رو شود. تمايل به زندگي مجردي يك فرهنگ وارداتي از غرب است، اما اين فرهنگ نه در عرف، نه در قانون و نه در اجتماع ما، جايگاهي نداشته و نخواهد داشت.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر