کد خبر: 630032
تاریخ انتشار: ۲۸ دی ۱۳۹۲ - ۰۹:۳۰
رسول گرامي اسلام (ص) هدف از رسالت خويش را تتميم مكارم اخلاق معرفي كرده است. از آنجا كه بخشي از منش رفتاري ايشان در خصوص اداره جامعه اسلامي و تعامل با اقوام ديگر بوده است
رضوانه صديق علوي
رسول گرامي اسلام (ص) هدف از رسالت خويش را تتميم مكارم اخلاق معرفي كرده است. از آنجا كه بخشي از منش رفتاري ايشان در خصوص اداره جامعه اسلامي و تعامل با اقوام ديگر بوده است، از اين رو مي‌توان اصول اخلاق عملي در سياست داخلي و خارجي را در سيره ايشان جست‌وجو كرد. در اين مقال به بعد سياست خارجي مي‌پردازيم.
سيره‌رسول خدا در سياست خارجي نيز همواره با سعه‌صدر و گشاده‌رويي همراه بود. اما از آنجا كه در تعامل با ملل بيگانه همواره حقوق جميع مسلمانان مطرح است و هرگونه تصميم‌گيري، سرنوشت جامعه اسلامي را تحت تأثير خود قرار مي‌دهد، سجاياي بارز اخلاق و عفو و گذشت شخصي آن حضرت هيچ‌گاه باعث نشد تا آن‌حضرت در برابر دشمنان كينه‌توز خارجي و منافقان توطئه‌گر داخلي، نرمش نشان دهد و آنان را به حال خود رها كند.
پيامبر اسلام(ص) در عين برخورداري از بالاترين مراتب شفقت و رحمت، در صورت كشف توطئه و پيمان‌شكني دشمن و تجاوز آنها به مرزها و مقر حكومت اسلامي، با قاطعيت تمام با آنها برخورد مي‌كرد و آنها را به سزاي اعمال ننگين‌شان مي‌رساند. به همين خاطر است كه در حالي كه خداوند در قرآن كريم، پيامبر خويش را «رحمه للعالمين» معرفي مي‌كند، در مورد مقابله با كفار و جنگ با دشمنان به پيامبر خويش فرمان مي‌دهد كه «فشرد بهم من خلفهم» [انفال/ 57] يعني كساني كه با تو در جنگ هستند را تار و مار كن. و نيز در جاي ديگر پيامبر خويش را ملزم مي‌سازد كه هرگاه از توطئه دشمن با خبر شدي و از حسن نيت آنها نسبت به خود، مطمئن نبودي، فوراً با اعلام قبلي پيمان بين خود و آنها را لغو كن. [و اما تخافن من قوم خيانه‌ فانبذ اليهم علي سواء» انفال 58]
پيامبر اكرم براي تعامل با اقوام و ملل ديگر اصولي را سرلوحه عمل سياسي خود قرار داده بود و نحوه رفتار خويش را براساس اين اصول تنظيم مي‌كرد. از آنجا كه اين اصول تأمين‌كننده و حافظ منافع مسلمين و كيان جهان اسلام است، اخلاقي سياسي در حوزه سياست خارجي، كه زمامداران جامعه اسلامي بايد واجد آن باشند، تعهد در مقابل اين اصول و پايبندي به آن در تعاملات سياسي با ملل و دول خارجي خواهد بود. ما در ادامه به برخي از اين اصول اشاره مي‌كنيم:

  1- اصل نفي سبيل
اين اصل بر گرفته از آيه‌اي از قرآن است. خداوند در آيه 141 سوره نساء مي‌فرمايد: «لن يجعل الله للكافرين علي المؤمنين سبيلاً».
اقوال مختلفي در تفسير آيه بيان شده است. برخي سبيل را به معناي جهت و دليل قلمداد كرده‌اند و بر اين اساس آيه را اينگونه معنا كرده‌اند: خداوند جهت برتري براي كافران نسبت به مؤمنان قرار نداده است. برخي ديگر بيان داشته‌اند كه مراد نفي سيبل كفار بر مؤمنان در قيامت است. اما ابن عربي اين دو احتمال را ضعيف دانسته و مي‌گويد [احكام القرآن، ج1، ص 551]: در ارتباط با آين آيه سه وجه متصور است.
الف)كافران نسبت به از بين بردن اسلام ناتوان و عاجزند.
ب) خداوند هيچ‌گاه زمينه تسلط كافران بر مؤمنان را قرار نداده و اگر چنين امري صورت گيرد، به علت فاصله گرفتن مسلمانان از تعاليم ديني و اسلامي است.
ج) خداوند براي كافران بر مؤمنان سبيل شرعي قرار نداده است.
به نظر مي‌رسد اين آيه بيانگر خواست تشريعي خداوند مبني بر تسلط نيافتن كافرين بر مسلمانان است. مسلمانان به واسطه ايمان به ذات باري تعالي و تبعيت از پيامبر وي به مراتب بالاتري از انسانيت نائل شده‌اند و لذا در منظر الهي بالاتر از كفار مي‌باشند. خداوند خطاب به مؤمنين مي‌فرمايد: «سست نشويد و نگراني به خود راه ندهيد، چراكه اگر مؤمن باشيد، شما برتر از ايشانيد» [آل عمران/ 140] از اين رو هر آنچه باعث شود تا كفار بر جان و مال و ناموس مسلمانان مسلط شوند و از آنها در منافع خويش استفاده كنند، از آنجا كه موجب ذلت و دون‌مايگي مسلمانان است، از ديدگاه قرآن كريم مردود است و لذا بر زمامداران و واليان جامعه اسلامي واجب است تا به هرنحو ممكن از تحقق اين امر و استيلاي كفار و ملل بيگانه بر كشور اسلامي و منافع آن جلوگيري كنند و به هر قراردادي كه اين اصل اساسي را نقض مي‌كند، تن ندهند.
در سيره رفتار سياسي پيامبر گرامي اسلام(ص) نمونه‌هاي فراواني يافت مي‌شود كه حضرت درعين مدارا و سازش و انعطاف‌پذيري با غيرمسلمانان، هيچ گاه به ايشان اجازه نفوذ و برتري بر مسلمانان را ندادند و در حوزه‌هاي مختلف اين قاعده را مد نظر داشتند.

  2- اصل عزت اسلامي
از آنجا كه دين اسلام كامل‌ترين و جامع‌ترين دين آسماني و تنها دين مورد پذيرش و مورد قبول خداوند است، از شرافت و عزت ويژه‌اي نسبت به ساير اديان و مكاتب برخوردار شده است. از اين رو بر جميع مسلمانان واجب است تا از هر اقدامي كه موجب خدشه‌دار شدن اين عزت مقدس مي‌گردد، پرهيز نمايند.
 بديهي است كه گسترش روابط بين‌الملل مستلزم افزايش سطح تعاملات ديپلماتيك و چانه‌زني بر سر منافع است. دراين ميان بر واليان و كارگزاران سياست خارجي لازم است تا بيشتر در تعاملات سياسي خود با ديگر كشورها به ويژه كشورهاي غيراسلامي اين اصل اساسي را مد نظر قرار دهند و عزت اسلامي را با هيچ امر ديگر معامله نكنند. عدم توجه به اين مسئله به معناي كم‌رنگ شدن عزت اسلامي و توسل به بيگانگان و كفار جهت كسب عزتي پوشالي است.
 خداوند در قرآن كريم مسلماناني را كه به كافران و كشورهاي غيراسلامي متكي هستند و عزت خويش را از آنها طلب مي‌كنند مورد نكوهش شديد قرار داده و آنها را در زمره منافقين جاي داده است:
«بشر المنافقين بأن لهم عذاباً اليما، الذين يتخذون الكافرين اولياء من دون المؤمنين، ايبتغون عندهم العزه فأن العزه لله جميعاً»‌

  3- اصل احترام به قوانين بين‌الملل
يكي از اموري كه نقش مهمي در حفظ و تأمين صلح جهاني و برقراري رابطه‌اي مسالمت‌آميز بين دول و كشورها دارد، احترام به تعهدات و قوانين بين‌ الملل و پايبندي به توافقاتي است كه يك كشور با دولت ديگر منعقد كرده است. تاريخ سياسي جهان نشان داده است كه منشأ بسياري از جنگ‌ها و نزاع‌هاي سياسي، زير پا گذاشتن تعهدات بين‌المللي و نقض قوانين بين‌الملل بوده است.
تاريخ زندگاني پيامبر اكرم در مدت اقامت‌شان در مدينه و طول مدت اداره حكومت اسلامي مؤيد اين مطلب است، كه احترام و پايبندي به تعهدات و پيمان‌ها با سران قبائل، از اصول تخلف ناپذيرحضرت بوده است. برخورد حضرت با مشركين مكه، يهوديان يثرب، نصاراي نجران و ديگر اقوام و ملل، همگي شاهدي بر اين مدعاست.

 4- اصل صلح و زندگي مسالمت‌آميز
برقراري صلح و آرامش و زندگي در سايه احترام متقابل از جمله عناصر اصلي در رويه سياست خارجي پيامبر اكرم(ص) بوده است. حتي زماني كه خداوند فرمان جهاد و جنگ وكفار را صادر مي‌كند مي‌فرمايد: «وقاتِلوا اَئمه الكفر اِنهُم لا ايمانَ لهَم» يعني با كفار بجنگيد نه از اين جهت كه ايمان ندارند؛ بلكه از آن جهت كه عهد و پيماني براي آنها نيست. از اين جهت كه ايشان تن به هيچ قراردادي نمي‌دهند ولذا امكان زندگي مسالمت‌آميز با آنها تحت توافقات مشترك وجود ندارد.
پيامبر گرامي اسلام در بدو ورود به مدينه، با تمام قبائل مشرك اطراف مدينه پيمان عدم تعرض و صلح امضا كرد، حتي در هنگامي كه جنگي پيش مي‌آمد سعي مي‌نمود شروع كننده‌ جنگ نباشد و اگر از جانب متجاوز پيشنهاد صلح داده مي‌شد، از آن استقبال مي‌نمود و براي برقراري صلح و تفاهم، تمامي همت خويش را به كارمي‌بست.

  5- اصل گفت‌وگو و دعوت
پيامبراسلام بر اساس رسالت جهاني خويش، وظيفه دعوت همه امم و اقوام ديگر را به سوي خداوند به عهده داشت اما اين هدف بيش از آنكه از طريق جنگ و جهاد محقق گردد، از طريق دعوت صورت مي‌گرفت. نخستين شيوه پيامبر(ص) براي رسيدن به هر هدفي، شيوه مسالمت‌آميز دعوت بود. بر همين اساس است كه فقهاي اسلام دعوت به حق را بر برخوردهاي خشونت‌آميز مقدم دانسته‌اند. ‌
دعوت پيامبر(ص) به شكل‌ها و قالب‌هاي گوناگون از جمله موعظه، مذاكره، نامه‌نگاري وگفت‌وگو صورت مي‌گرفت. ايشان در نحوه دعوت خويش نيز مطابق با اخلاق انساني عمل مي‌كرد و هرگز از زور، فريب و نيرنگ براي تحميل خواسته خود بر طرف مقابل، بهره نمي‌برد. گفت‌وگوي صادقانه و بدون غل و غش و همراه با عاطفه و محبت و مبتني بر استدلال و برهان، شيوه‌هاي رايج ايشان در دعوت بود.

 سخن آخر
آنچه گذشت مختصري از رئوس كلي حاكم بر منش سياسي حضرت و اصول حاكم بر تعامل با ملل و اقوام ديگر بود. پيامبر اكرم در ارتباط با امم و اقوام ديگر اصل نفي سبيل، اصل عزت اسلامي، اصل تعهد در مقابل پيمان‌ها و تعهدات، اصل صلح و زندگي مسالمت‌آميز و نيز اصل گفت‌وگو و دعوت را مد نظر قرار مي‌دادند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار