شايد با قاطعيت بتوان گفت، تنها طرف يا اولين طرفي كه از پيروزي بشار اسد در مقابل تروريستها و بشار اسد قدرتمند بسيار نگران و خوفناك است، رژيم صهيونيستي است و اين كمترين و حداقل دليل براي اين است كه جنگافروزي جديد در سوريه را با منشأ و كارسازي اسرائيلي بدانيم. البته شيوخ عياش حاشيه خليجفارس در رديفهاي بعدي هستند و خود را طرف اصلي و در مقابل بشار اسد نميدانند بلكه فقط مجري پروژه و پيمانكار اجرايي ميدانند.
از جمله نكاتي كه جالب است بدانيم اينكه براي جنگافروزي در سوريه سناريوهاي گوناگوني مطرح است و هر يك از اين سناريوها، كاركرد، اهداف و نتايجي دربردارد. اينكه مشاهده ميكنيم اسرائيليها بيش از دو طرف ديگر، از جنگ و كشتار و نابودي در سوريه دفاع و براي آن سندسازي ميكنند و زمان حمله را هم ثبت مينمايند، براي اين است كه نميتوانند شاهد و ناظر پيروزيهاي ارتش سوريه باشند و بايد با به صحنه وارد كردن غربيها و امريكا و مهندسي اطلاعات و سندسازي و تكيه بر پذيرش هزينهها از سوي عياشان عرب و توابين عملگرا در تركيه، با يك سنگ چند گنجشك بزنند تا هم از كابوس يك بشار اسد قوي و پس از جنگ با تروريستها نجات يابند هم مقدمات يك نظم منطقهاي جديد را به امريكاييها پيشفروش كنند و هم به ديكتاتورهاي عرب اميد و انگيزه جديد بدهند. مهمتر از همه اينكه اگر در يك جنگ جديد با سوريه، طرفهايي مانند ايران و حزبالله هم وارد شوند، كمترين فايده آن براي صهيونيستها اين است كه تمامي زمينهسازيهاي صورت گرفته براي يك گفتمان احتمالي بين ايران و امريكا يا فضاي ديپلماتيك براي مذاكرات با 1+5 زير و رو ميشود و اضطراب اسرائيليها براي اينكه امريكاييها شتاب قبلي براي فشار به ايران را به يك گفتوگوي قابل قبول با ايران تبديل كنند، پايان مييابد. حتي در تلاشهاي رسانهاي و جنگ رواني صهيونيستها با وضوح و شفافيت تعمدي ميگويند «حمله به سوريه، يعني ايران خود را در نوبت بعدي بداند». برخلاف اسرائيليها، كاخ سفيد ميگويد ما قصد جنگ محدود داريم تا به طرفهاي ايراني و روس اطمينانبخشي كنند و هزينهها را پايين بياورند. اين دو رويكرد براي اين است كه امريكا به اصل يك جنگ احتمالي فكر ميكند تا هزينه زيادي در بر نداشته باشد ولي اسرائيليها به جز ضرورت جنگ به پيامدهاي منطقهاي و هدفمندي كه برنامهريزي كردهاند نيز فكر ميكنند.
براي مقامات صهيونيست در تمامي توليدات انديشكدهاي يا مواضع رسمي مقامات، چالش جديد اين است كه چگونه جلو يك تمايل و وسوسه جديد در كاخ سفيد را بگيرند كه به دنبال راه و مسيري جهت ورود به ديپلماسي يا مذاكره مستقيم با ايران است. تمامي رايزنيهاي اسرائيلي- امريكايي در سه ماه اخير براي قانع كردن امريكاييها در مسير فشار بيشتر به ايران، بينتيجه يا كمحاصل بوده و پيروزي بشار اسد در قبال تروريستها را دغدغه راهبردي جديد اسرائيلي ميدانند. حال اگر با يك تير دو نشان حاصل شود، شادي بزرگي براي صهيونيستها شكل ميگيرد و به همين دليل است كه از انصراف تدريجي اوباما، نگران و به شدت ناراحتند و با شليك آزمايشي موشكهاي كروز، به آزمون آمادگي روسها و سوريها در قابليت پاسخ به هر اقدام نظامي دست زدهاند و خود را پيشگام حمله به سوريه نشان ميدهند.
براي اسرائيليها اولويت پرونده هستهاي ايران از روندهاي امنيتي در سوريه نيز اولويت بالاتري دارد و بازدارندگي در قبال روند هستهاي را بر نتايج حمله نظامي در سوريه ترجيح ميدهند كه اگر در سوريه هم حاصلي داشته باشد، شادي صهيونيستها را كامل ميكند.