براي حدود يكصد هزار جانباز شيميايي كشورمان، خبري كه هفته قبل به نقل از نشريه «فارين پاليسي» منتشر شد تا اسناد تازه افشا شده سازمان سيا در خصوص كاربرد صدام از تسليحات شيميايي را در رأس اخبار رسانههاي ايران قرار دهد، موضوع تازهاي نبود. فارين پاليسي ميگويد كه اسناد سيا از اشراف اطلاعاتي مقامات امريكايي در خصوص استفاده گسترده ارتش بعث از سلاحهاي شيميايي در جنگ با ايران خبر داشتند، در حالي كه خود نيز در سال 1988 صدام را براي انجام بهتر حملات شيميايياش كمك اطلاعاتي رساندهاند. هرچند اهميت اين خبر به آن جهت بود كه نشريه فوقالذكر ارگان رسمي وزارت خارجه امريكاست و به نوعي اعتراف استكبار به اعمال جنايتكارانهاش محسوب ميشود اما براي ملتي كه هشت سال حملات وحشيانه شيميايي ارتش بعث را با گوشت و پوست خود درك كردهاند، چنين اعترافاتي ارزش چنداني نخواهد داشت. به هر روي گزارش فارين پاليسي ما را واداشت تا در گفتوگو با سردار محمد باقر نيكخواه مروري بر حكايت تلخ كاربرد سلاحهاي شيميايي در جنگ تحميلي و ماجراي تلختر حمايت استكبار جهاني از صدام داشته باشيم. نيكخواه كه علاوه بر سمت فرماندهي جنگ نوين (پدافند حملات شيميايي، ميكروبي و...) در دوران دفاع مقدس، با تأليف دو كتاب «گاهشمار حملات شيميايي عراق عليه ايران» و «جنايات جنگي» از جمله كاملترين مؤلفات تحقيقي در زمينه جنگ و تسليحات شيميايي را به انتشار رسانده، ساعتي همكلام ما بود كه ماحصل اين گفتوگو را پيش رو داريد.
گزارش فارين پاليسي طوري بود كه انگار دارد از رازي سر به مهر سخن ميگويد، در حالي كه مردم كشور ما سالهاست از واقعيت تلخ حملات شيميايي دشمن و آگاهي استكبار از اين ماجرا به خوبي آگاهي دارند. براي اطلاع آن دسته از خوانندگان كه كمتر با اين موضوع آگاهي دارند بفرماييد كه بعثيها چند بار به ما حمله شيميايي انجام دادند؟
من در كتاب گاهشماري حملات شيميايي عراق عليه ايران آوردهام كه طي جنگ تحميلي حدوداً 600 مورد حمله شيميايي عليه ايران صورت گرفته است. موضوعي كه معلوم نيست چرا هرگز در خط قرمز امريكا و ايادياش قرار نگرفت. البته براي 582 مورد سند قاطع وجود دارد و تنها 18 مورد ديگر از قطعيت كمتري برخوردار هستند. در اين كتاب ما به صورت جدولي آماري علاوه بر ذكر زمان و مكان اين حملات، نام عملياتها، اسم يگانهاي مورد حمله قرار گرفته، نام وسيله پرتابكننده بمبهاي شيميايي يعني اينكه با هليكوپتر شليك شده يا از طريق هواپيما، توپخانه و...، نوع بمب اعم از راكت، گلوله توپ، ادوات (خمپاره و...)، عامل يا گاز شيميايي به كار رفته، تعداد مصدومين، شهدا و در كل همه جزئيات را آوردهايم. ميخواهم بگويم جزء به جزء اين حملات به تمامي آورده شده و جاي هيچ ترديدي در آن وجود ندارد.
اما در گزارش اين نشريه وابسته به وزارت خارجه امريكا آمده است كه ايرانيها توانايي ارائه مدارك و اسناد لازم براي محكوم كردن دشمن متجاوز را نداشتند؟
اين حرف به خاطر اطلاعات ناقص نويسنده آن مطلب است. خود من در زمان جنگ فرمانده جنگ نوين بودم كه شامل قرارگاهي با چهار تيپ مستقل بود. بنده و همرزمانم در اين قرارگاه علاوه بر پدافند در مقابل حملات شيميايي دشمن، گروههاي شناسايي موسوم به «كيت» داشتيم كه عوامل شيميايي دشمن را شناسايي ميكردند. روند جمعآوري اسناد و مدارك هم از همين نقطه شروع ميشد. به اين ترتيب كه بعد از انجام حملات شيميايي آن دسته از بمبهايي كه عمل نكرده بودند را خنثي ميكرديم و به پشت جبهه ميفرستاديم. در آنجا نمونه برداري صورت ميگرفت و موارد به آزمايشگاهها منتقل ميشدند. ما حتي براي تسهيل و تسريع در كارمان دو واحد سيار آزمايشگاهي نيز داشتيم. البته به همينها هم بسنده نكرده و نمونهها را به آزمايشگاههاي مجهز اهواز يا مراكز دانشگاهي اين شهر و ساير مراكز دانشگاهي در شهرهاي ديگر ميفرستاديم. همه اين كارها علاوه بر اينكه در امر درمان ما را ياري ميرساندند، به شكل علمي در اثبات استفاده عراق از بمبهاي شيميايي كاربرد داشتند. همچنين با تهيه فيلم، عكس و گزارش، بلافاصله هر آنچه ميتوانست به عنوان يك سند مورد استفاده قرار گيرد را به وزارت خارجه ارسال ميكرديم تا به شكل رسمي و همان طور كه عرف ديپلماتيك است از اين اسناد استفاده كنند.
پس چرا اين اسناد نميتوانستند باعث محكوميت عراق شوند؟
دليلش همان حرفي است كه نشريه ذكر شده به صراحت به آن اعتراف كرده. در واقع امريكاييها و ساير قدرتها ميدانستند كه صدام چه كارهاي وحشيانهاي در جنگ عليه ملت ايران انجام ميدهد. ولي خب قرار هم نبود كه كاري انجام دهند! بگذاريد روند ارسال اسناد به مجامع بينالمللي را دنبال كنيم. وقتي اين اسناد از طريق وزارت خارجه به سازمان ملل ارسال ميشد ايران چند درخواست را متعاقب آن اعلام ميكرد. اول اينكه اعلام شود دشمن متجاوز چه جناياتي انجام ميدهد. دوم اينكه عراق تنبيه شود. سوم هيئت كارشناسي سازمان ملل به منطقه اعزام شود. چهارم از ديگر كشورها خواسته شود كه عراق را در مسير دستيابي به تسليحات شيميايي ياري نرسانند. اينها خواستههاي بحق ما بود ولي متأسفانه هم دبيركل سازمان ملل در گزارش خود به شوراي امنيت سستي به خرج ميداد و هم اين شورا جانب عراق را ميگرفت. به عنوان نمونه دو هفته طول ميكشيد تا هيئتي به ايران ارسال كنند. در حالي كه ما ميخواستيم به جهت نشان دادن شدت آلودگي مناطق درگير اين هيئت زودتر بيايد. هرچند با آمدن اين هيئت و ارائه اسناد و گزارشها به آنها نيز اتفاق خاصي در شوراي امنيت نميافتاد.
كلاً هيئت كارشناسان سازمان ملل چند بار به ايران آمدند؟ ماهيت اين هيئت چه بود؟
روي هم رفته شش هيئت از سازمان ملل به ايران آمدند كه تقريباً هر شش بار اعضايشان ثابت بودند. پرفسور گوستاو اندرسون از سوئد، پرفسور ايموبرستوك از سوئيس، دكتر پيتردان از استراليا و سرهنگ مانوئل دامين گوئز از اسپانيا اعضا را تشكيل ميدادند كه هر كدامشان رئيس دپارتمان ام.بي.سي (مؤسسه دفاع هستهاي، شيميايي و ميكروبي) كشور خود بودند. رئيس اين هيئت نيز دكتر اقبال رضا از كشور پاكستان بود. ما اين افراد را به مناطق آلوده ميبرديم و آثار بمبارانهاي شيميايي دشمن، مصدومين، اجساد مطهر شهدا و... را نشانشان ميداديم. آنها دستگاهي موسوم به cam داشتند كه نمايش دهنده عوامل شيميايي بود. آلارمهايي داشت كه هر رنگ نشان دهنده يك عامل خاص بود. يادم است اين هيئت را به بيمارستان بقيهالله، لبافينژاد، لقمان و... برديم تا مجروحان را ببينند. حتي ترتيبي ميداديم مردم غيرنظامي كه مصدوم شده بودند با آنها ملاقات كنند. البته اين هيئت هم هر شش بار تأييد كردند كه ايران مورد حمله شيميايي قرار گرفته. اما همان طور كه قبلاً گفتم دبير كل گزارش اين هيئتها را به خاطر ملاحظات سياسي تعديل ميكرد و در نهايت شوراي امنيت هيچ اقدام خاصي انجام نميداد و تنها به دادن بيانيهها اكتفا ميكرد. در صورتي كه بيانيه مانند توصيهاي است كه هيچ الزامي براي رعايتش وجود ندارد. ما به دنبال تصويب قطعنامه بوديم كه اين امر در زماني كه بايد انجام نشد.
اينكه ميگوييد در زماني كه بايد انجام نشد چه معنايي دارد؟ اصلاً اگر ميشود آماري از واكنش سازمان ملل و مخصوصاً شوراي امنيت چه در زمينه صدور بيانيه يا قطعنامه ارائه دهيد.
در طول دوران دفاع مقدس بنا به استفاده مكرر عراق از تسليحات شيميايي و همين طور درخواستهاي ايران، شوراي امنيت چهار بيانيه و دو قطعنامه صادر كرد. بيانيهها را كه گفتم الزام چنداني به رعايتشان وجود ندارد. اما آن دو قطعنامه كه به ترتيب 612 و 620 بودند يكي در ارديبهشت سال 67 و ديگري در شهريور ماه همين سال صادر شدند. قطعنامه 612 چندان مورد قبول ما نبود چراكه در آن شوراي امنيت به صراحت عراق را به جهت استفاده از تسليحات شيميايي محكوم نكرد و از دو طرف ميخواست كه در اين مورد خويشتنداري نشان دهند اما در قطعنامه بعدي كه 620 بود بندهايي گنجانده شده بود كه به خواست ما نزديكتر بود. در اين قطعنامه كشورهاي ديگر از دادن مواد شيميايي به عراق منع شده بودند و همچنين از درخواست ايران براي اعزام فوري كارشناسان براي بررسي حملات شيميايي بعثيها حمايت شده بود اما نكته جالب ميدانيد چيست؟ اينكه قطعنامه 620 در تاريخ چهارم شهريور ماه 1367 تصويب شد در حالي كه اين زمان جنگ ايران و عراق به اتمام رسيده بود. براي همين است كه من همواره از اين قطعنامه با عنوان نوشدارو بعد از مرگ سهراب نام ميبرم.
شما در دوران دفاع مقدس فرمانده جنگ نوين يا همان قرارگاه پدافند شيميايي بوديد. چه سالي اين قرارگاه تأسيس شد، كار اين پدافند چه بود؟
اين قرارگاه از سال 64 تأسيس شد. در اين زمان ديگر روند بمباران شيميايي دشمن در جبههها به جايي رسيده بود كه مسئولان احساس نياز كردند چنين نيرويي تشكيل شود. البته از سال 62 به بعد كه عراق به وفور از سلاحهاي شيميايي بهره برد، تيپها يا لشكرها درون خود واحدهاي پدافند شيميايي تشكيل داده بودند تا اينكه قرارگاه جنگ نوين تشكيل شد. اين قرارگاه از چهار تيپ مستقل تشكيل ميشد. تيپهاي 24 امام سجاد(ع)، 23 نصرت، والعاديات و 114 حجربن عدي اين چهار تيپ بودند. البته چند گردان مستقل هم داشتيم و علاوه بر اين براي جهادسازندگي هم يك گردان پدافند شيميايي ايجاد شد. ارتش هم كه خودش نظير چنين نيروهايي را تشكيل داده بود. عرض كردم كار جنگ به جايي رسيده بود كه ما مجبور بوديم تعداد زيادي از نفرات را درگير پدافند شيميايي كنيم. در مورد كار قرارگاه هم كه ما زير نظر قرارگاه خاتمالانبيا(ص) بود، بايد بگويم تمامي اقدامات لازم از هشدار گرفته تا آموزش رزمندگان، شناسايي عامل شيميايي، پاكسازي و رسيدگي به مصدومان، تدابير ايمني نيز در اختيار گذاشتن آمپولها و پمادهاي مخصوص به رزمندگان و... را انجام ميداديم.
اگر بخواهيم روندي از استفاده عراق از تسليحات شيميايي در جنگ تحميلي را ترسيم كنيم، اين روند چه سيري داشت و از كجا آغاز ميشد؟
اولينبار در 23 مهرماه 1359 عراق در جبهه جنوب و مشخصاً در محور دزفول و هويزه از بمبهاي شيميايي استفاده كرد. البته به صورت محدود كه 10 مصدوم و يك شهيد برجاي گذاشت. اين مرحله را ميتوان مرحله آزمايشبمبهاي شيميايي عراق دانست. بار بعدي در 23 دي ماه همين سال 59 بود كه اين بار دشمن حمله شيميايي را در كنجانچم در دامنه ميمك انجام داد كه 40 شهيد و 100 مجروح داشت. به همين ترتيب در سال 62 و عمليات والفجر2 به تاريخ 29/4/62 در منطقه عمومي پيرانشهر اولين عمليات شيميايي نسبتاً وسيع دشمن به مدت هشت روز يعني تا 25/5/62 ادامه يافت. حدود 100 شهيد از رزمندگان و حتي مردم عادي كه در اطراف پيرانشهر مورد حمله قرار گرفته بودند ماحصل اين اقدام وحشيانه بود. بعد هم در والفجر4 چنين عملياتي تكرار شد و آخر اسفندماه 62 هم عمليات خيبر انجام گرفت كه همه ميدانيم از همين عمليات ديگر دشمن با چراغ سبزي كه از قدرتهاي جهاني دريافت كرده بود به شكل گسترده و افسار گسيختهاي از تسليحاتي شيميايي در جنگ تحميلي بهره برد.
و سخن پاياني.
اينجا خوب است اشارهاي داشته باشم به اين واقعيت كه استكبار جهاني در ماجراي استفاده واقعاً گسترده صدام از تسليحات شيميايي در عمليات خيبر تنها به دادن بيانيه اكتفا كردند. در عمليات بدر و تكرار فاجعه حملات شيميايي نيز تنها بيانيه دادند. در كربلاي 5 و 8 نيز همين طور در صورتي كه آنها اگر همان قطعنامه 620 را در سال 62 به تصويب ميرساندند به احتمال بسيار زياد شاهد اين همه فجايع در طول جنگ تحميلي نبوديم. اين امر در حالي است كه شوراي امنيت در ماجراي اشغال كويت توسط عراق طي چهارماه 12قطعنامه صادر كرد.